بازار مبادلۀ ارزهای خارجی


برای مشاهده ویدیو کلیک کنید

بازار مبادلۀ ارزهای خارجی

بیت‌کوین در اواخر سال ۲۰۰۸ به دنیا آمد؛ به ۲۰۱۳ که رسید، یک بیت‌کوین ۱۲ دلار می‌ارزید. حدود بیست روز پیش که درک تامپسون، تحلیلگر اقتصادی مجلۀ آتلانتیک، این گزارش را می‌نوشت، ارزش آن بیش از ده هزار دلار بود. و امروز که شما این مطلب را می‌خوانید ارزشش از هجده هزار دلار نیز گذشته است. اگرچه تا به امروز خیلی‌ها پول دیجیتال را نادیده می‌گرفتند، اما حالا همان‌ها می‌خواهند بدانند که بیت‌کوین دقیقاً چیست تا از قافلۀ این سرمایه‌گذاری پرسود جا نمانند.

وبسایت ترجمان: آتلانتیک، درک تامپسون؛ یک شمش طلا، یک قرص آهن، یک تسبیح مهره، یک کارت پلاستیکی، یک تکه کاغذ کتانی، این چیزها بی‌ارزشند. نمی‌شود آن‌ها را خورد، نوشید، یا پتو کرد و روی خود انداخت. ولی ارزشمند هم هستند. ساده‌ترین چیز ممکن، بنیان ارزش‌شان است: مردم اعتقاد دارند این‌ها پول‌اند، و به همین خاطر این‌ها پول‌اند.

اگر هر ارز یک توهم اِجماعی باشد، آنگاه بیت‌کوین (ارز رمزپایۀ دیجیتال که در اینترنت دست به دست می‌شود) مثل توهم اِجماعی حاصل از داروهای روان‌گردان است. مفهوم بیت‌کوین در یک گزارش تفصیلی در اواخر سال ۲۰۰۸ و با امضاء مستعار «ساتوشی ناکاموتو» به دنیا آمد. کار که به ۲۰۱۳ رسید، یک بیت‌کوین ۱۲ دلار می‌ارزید. هنگام نوشتن این گزارش، ارزش آن بیش از ده هزار دلار است. فقط ظرف دو ماه گذشته، ارزش آن دو برابر شده است. ۱۰۰ درصد افزایش ارزش یک ارز ظرف هشت هفته، به تعبیر اهل فن، جنون‌آمیز است. اگر این اتفاق برای ین ژاپن یا دلار آمریکا می‌افتاد، اقتصادهای این کشورها گرفتار یک مارپیچ افت قیمتِ جهنمی می‌شد.

بیت کوین؛ توهمی که می‌تواند دنیا را فتح کند

در طول تاریخ، ارز به یکی از این دو شکل بوده است: دارایی‌های مادی مثل طلا بازار مبادلۀ ارزهای خارجی یا مهره، و دارایی‌های حکمی مثل اسکناس و سکه‌های پشتیبانی‌شده توسط حکومت. بیت‌کوین و همزادهایش یک دستۀ سوم اضافه کرده‌اند: ارزهای دیجیتال که بر پایۀ ترکیبی از نظریۀ بازی، علم اقتصاد و رمزنگاری‌اند. اسم «ارزهای رمزپایه»۱ هم از همین‌جا آمده است. اگر پول یعنی به اشتراک گذاشتن یک توهم، بیت‌کوین می‌خواهد روشی بهتر برای به‌اشتراک‌گذاری آن بسازد.

اوج‌گیری بیت‌کوین از قدیم من را، مثل بسیاری افراد دیگر، متعجب و سردرگم کرده است. برای آنکه این پدیده را بفهمم، با متخصصان ارزهای رمزپایه و دانشگاهیان تماس گرفتم تا بپرسم که آیا بیت‌کوین یک حباب ابلهانه مثل پیازهای لالۀ قرن هفدهم۲ است؟ یک سرمایه‌گذاری برای حذف ریسک، مثل طلا؟ یا یک ارز، مثل دلار؟ پاسخ‌هایی که گرفتم، متفرق‌تر از آن بودند که راضی‌ام کنند. این‌ها را شنیدم: «همۀ موارد فوق»، «هیچ‌یک از این موارد»، و «هنوز هیچ‌کس مطمئن نیست».

به هر حال، مشکل دلار چیست؟ اگر از من بپرسید، به نظرم مشکل خاصی ندارد. من کارت اعتباری‌ام را دوست دارم. نقدی هم باشد مشکلی نیست.

ولی برای دیگران، خطرات دلار آشکارا واضح‌اند: یک نهاد قَدَر قدرت واحد، حکومت فدرال، که سخت‌گیرانه مهار عرضۀ پول و قواعد حاکم بر آن را در دست دارد. برخی دلواپس‌اند که خلق بیش از حد دلار به تورم افسارگسیخته منجر شود. تیموتی لی، گزارشگر ارشد سیاست‌گذاری فناوری در ارس‌تکنیکا که مدت‌هاست به صورت تخصصی روی بیت‌کوین کار می‌کند، می‌نویسد: «رمزطلبان۳ چندین دهه است که رؤیای سیستم‌های پرداخت الکترونیکی کاملاً غیرمتمرکز را داشته‌اند». منتهی اکثر ایده‌هایی که برای ارز دیجیتال مطرح می‌شدند، یک نقص فاجعه‌بار داشتند: تکرارپذیری. تقریباً هرچه آنلاین باشد (مثلاً متن، عکس یا فایل) می‌تواند کُپی شود. ترس از جعل فراوان، حکم مرگ یک ارز دیجیتال را صادر می‌کند.

بیت‌کوین با یک نوآوری این مشکل را حل کرد: «زنجیرۀ بلوکی»۴، یک دفترکل آنلاین که همۀ پرداخت‌های نفر-به-نفر را ثبت و اعتبارسنجی می‌کند تا جلوی خرج دوبارۀ یک واحد پول را بگیرد. فایده‌اش برای آن‌هایی که میل به کارهای نه‌چندان قانونی دارند، آن است که زنجیرۀ بلوکی تراکنش‌ها را رمزگذاری می‌کند تا گمنامی ایجاد کند. شبکۀ پرداخت توسط «استخراج‌کنندگان»۵ بیت‌کوین حفظ می‌شود: یک گروه غیرمتمرکز از افراد با رایانه‌های قدرتمند که تراکنش‌ها را تأیید می‌کنند و برای کارشان بیت‌کوین‌های جدید پاداش می‌گیرند. کل مقدار ممکن عرضۀ بیت‌کوین در دنیا، سقف مشخصی دارد. بنابراین، بیت‌کوین هر دو مشکل رمزطلبان با پول را حل می‌کند: زنجیرۀ بلوکی جلوی تمرکز را می‌گیرد، و محدودیتِ برنامه‌ریزی‌شدۀ بیت‌کوین‌ها هم تورم را مهار می‌کند.

زنجیرۀ بلوکی یک فناوری هوشمندانه است که بالقوه می‌تواند تحول‌آفرین شود. افرادی مثل مارک اندریسن، سرمایه‌گذار مشهور پروژه‌های ریسک‌دار، پیش‌بینی کرده‌اند که این نوآوری می‌تواند مثل اینترنت، چارچوب کل اقتصاد شود. از این مصاحبۀ اندریسن با واشنگتن‌پست می‌توانید مزه‌ای از آن دیدگاه تحول‌آفرین را بچشید:

سهام دیجیتال. اوراق بهادار دیجیتال. تأمین سرمایۀ دیجیتال برای شرکت‌ها. اوراق قرضۀ دیجیتال. قراردادهای دیجیتال، کلیدهای دیجیتال، مالکیت دیجیتال، اینکه چه کسی صاحب چیست: مالکیت دیجیتال خانه‌تان، ماشینتان و. الان رأی‌دهی دیجیتال، قراردادهای دیجیتال، امضاءهای دیجیتال را دارید. و در آن زمان هر جنبه‌ای از خدمات مالی را خواهید داشت: قراردادهای بیمه، قرارداهای مشتقۀ بیمه، تبادل ارز، تأدیه، و غیره و غیره و غیره.

هیچ‌کس مطمئن نیست که آیا زنجیرۀ بلوکی، همان‌طور که اندریسن پیش‌بینی می‌کند، اقتصاد آینده را متحول خواهد کرد یا خیر. منتهی نکتۀ روشن‌تر این است که اقتصاد امروز را متحول نکرده است. گرچه تعداد تراکنش‌های بیت‌کوین هرساله افزایش می‌یابد، اصلاً و ابداً در حد و اندازۀ یک فناوری مصرفی بازار انبوه مثل گوگل، نت‌فلیکس یا حتی پی‌پال نیست. استفاده از بیت‌کوین همچنان پرزحمت است (یک تراکنش به طور معمول تا ۱۰ دقیقه طول می‌کشد) و قیمت آن بسیار سیال است. بیت‌کوین فی‌الحال یک ارزِ مشخصاً افتضاح است که روی یک فناوری بالقوه تحول‌آفرین ساخته شده است.

که این بحث‌ها لابد به روشن‌ترین سؤال می‌رسند: اگر بنا به ظواهر امر، بیت‌کوین نتوانسته است ارزی برای بازار انبوه باشد، چرا ناگهان به یک محمل سرمایه‌گذاری تبدیل شده است؟

خیز، جهش و پرواز

در توضیح اینکه چرا ارزش‌گذاری بیت‌کوین چنین دیوانه‌وار شده است، نظریه‌های بی‌شماری ارائه داده‌اند. اما برای آنکه زمان و سلامت عقلمان از دست نرود، اجازه دهید آن‌ها را به چهار استدلال کلی کاهش دهیم:

۱. سرمایه‌گذاری خطرپذیر (و چراغ‌سبز مقامات حکومت فدرال) این بهمن را راه انداخت.

در پنج سال اولی که بیت‌کوین به وجود آمد، علاقۀ سرمایه‌گذاران خطرپذیر به محصولات و شرکت‌های مرتبط بازار مبادلۀ ارزهای خارجی با بیت‌کوین، حداقلی بود. بالاخره اصل ایدۀ ارز رمزپایه به خاطر ارتباطش با بازارهای سیاه آنلاین مثل «جادۀ ابریشم» بدنام بود که مجرمان از ژتون‌های دیجیتال برای فروش گمنام مواد مخدر و دیگر اقلام غیرقانونی استفاده می‌کردند. (در حقیقت می‌توان گفت که افزایش ارزش‌گذاری بیت‌کوین، یک‌جور شرط‌بندی روی ادامۀ روند افزایش استفاده‌های بدیهی آن است، یعنی چیزهایی از قبیل اجتناب از مالیات یا پول‌شویی.) مدتی به نظر می‌آمد که شاید حکومت ایالات متحده سعی کند این رقیب صوریِ دلار صاحب‌قدرت را نابود کند.

اما در نوامبر ۲۰۱۳، اندکی پس از آنکه اف‌بی‌آی «جادۀ ابریشم» را تعطیل کرد، در یک جلسۀ رسمی چند سناتور در تمجید از بیت‌کوین و دیگر ارزهای مجازی، آن‌ها را «خدمات مالی مشروع» نامیدند. وزوز کردن‌های سناتورها در شبکۀ سی-سپن همیشه بر بازار اثر نمی‌گذارد، اما وقتی اثر می‌گذارد، واقعاً تکانش می‌دهد. ظرف یک ماه از آن جلسه، ارزش بیت‌کوین سه برابر شد تا به ۹۰۰ دلار رسید، و سرمایه‌گذاران خطرپذیر هم چراغ‌سبز گرفتند. سرمایه‌گذاری آن‌ها روی بیت‌کوین از تقریباً صفر در سال ۲۰۱۲ به ۴۰۰ میلیون دلار در ۲۰۱۴ و ۶۰۰ میلیون دلار در ۲۰۱۶ رسید. بیت‌کوین هنوز یک کاربرد رایج و مشهود نداشت. اما چیزی ارزشمندتر از آن داشت: مشروعیت از جانب واشنگتن، همراه با کنجکاوی و نقدینگی از جانب سیلیکون‌ولی.

۲. بیت‌کوین، طلای دیجیتال است.

افرادی از قدیم بیت‌کوین را طلای دیجیتال نامیده‌اند. در اوایل ماه نوامبر، بلومبرگ گزارش داد که «خرید بیت‌کوین» جای «خرید طلا» را در جستجوهای آنلاین گرفته است که نشان می‌داد ارزش‌گذاری روزافزون بیت‌کوین را می‌توان تا حدی به این امر نسبت داد که از دید سرمایه‌گذاران، معادل مُد روز برای فلزات گران‌بهاست. مثل طلا یا نقره، بیت‌کوین نیز (بنا به طراحی‌اش) کم‌یاب است؛ و یک ابزار تأمینی برای افراد هراسان از تورم، دلشوره‌زن‌های دائمی، نظریه‌پردازان توطئه و دیگر سرمایه‌گذاران ضدتشکیلات است که همیشه معتقدند اقتصاد جهانی یک‌ماه با فروپاشی یا تورم افسارگسیخته فاصله دارد.

بیت‌کوین از یک جهت مهم دیگر هم شبیه طلا است: شهرتش بسیار بیشتر از بازارش است. به گزارش وال‌استریت ژورنال، هر هفته ۳۴ میلیارد دلار بیت‌کوین مبادله می‌شود، که کمتر از ۱ درصد از بازار مبادلۀ ارز خارجی جهانی است.

به تعبیر کنایه‌دار اسوات دمودارن، استاد دانشگاه نیویورک و به‌اصطلاح «ریش‌سفید ارزش‌گذاری»، بیت‌کوین شاید ارز رمزپایۀ ذخیرۀ دنیا شود، شاید هم بزرگ‌ترین افتضاح ورشکستۀ دنیا. او بازار مبادلۀ ارزهای خارجی به سی‌.ان‌.بی‌.سی گفت: «اکنون ارز چندان خوبی نیست، چون واسطۀ مبادلۀ خوبی نیست و برای ذخیرۀ ارزش هم خوب نیست، چون بسیار سیّال است.» او یک پیامد محتمل‌تر را هم برای بیت‌کوین مطرح کرد: «طلا برای متولدان هزاره.»

۳. بیت‌کوین، ارز ذخیرۀ بازار آی‌.سی‌.اُ است.

بازار آی‌سی‌اُ چیست؟ این عبارت مخفف «عرضۀ اولیۀ سکه»۶ است که اساساً یک راه پیش روی شرکت برای تأمین جمعی منابع بدون فروش سهام است. به جای پذیرش پول مردم در قبال سهام (یعنی کاری که در عرضۀ عمومی انجام می‌شود)، در آی‌سی‌اُ ژتون‌های دیجیتالی عرضه می‌شوند که با یک ارز رمزپایۀ جدید نام‌گذاری شده‌اند.

همه دربارۀ حکمت این کار توافق ندارند. برخی آن را راه هوشمندانه‌ای برای جمع‌آوری سریع پول بدون تکیه بر دروازه‌بانان سرمایه‌های خطرپذیر می‌دانند. دیگران این را یک راه ساده برای کلاه‌برداری از ساده‌دلان فقیری می‌دانند که مایلند دل به دریای این جنون رمزپایه بزنند. و چه جنونی هم هست: در سال ۲۰۱۷ بازار آی‌سی‌اُ منفجر شد چنانکه بیش از ۲ میلیارد دلار برای شرکت‌های جدید جمع کرد.

جهش بیت‌کوین از چندین طریق به آتش آی‌سی‌اُ می‌دمد و آی‌سی‌اُ هم به آتش بیت‌کوین می‌دمد. اول آنکه، برخی تحلیل‌گران معتقدند سائقۀ پرسودترین بازارهای آی‌سی‌اُ فقط ناشی‌های گول‌خور نیستند، بلکه میلیونرهای بیت‌کوین‌دار هم هستند که می‌خواهند بدون آنکه مالیات بدهند، با نقد کردن ارزهای رمزپایۀ خود سرمایه‌گذاری‌هایشان را متنوع‌سازی کنند (که این کار در حالت عادی آن‌ها را مکلف به پرداخت مالیات بهرۀ سرمایه می‌کند). عرضه‌های آی‌سی‌اُ این نیاز را برآورده می‌کنند.

دوم آنکه، بسیاری از سرمایه‌گذاران در آی‌سی‌اُ، ابتدا نقدینگی خود را به بیت‌کوین تبدیل می‌کنند و سپس ژتون‌های ارز رمزپایۀ جدید را می‌خرند. به گفتۀ تیم لی، این کار بیت‌کوین را به «ارز ذخیره» در اقتصاد رمزپایه تبدیل می‌سازد. همان‌طور که دلار آمریکا از جایگاه خود به عنوان ارز ذخیرۀ دنیا سود می‌برد که در سراسر دنیا به جای یا در مقابل ارز محلی پذیرفته می‌شود، همین امر در بازار ارزهای رمزپایه هم برای بیت‌کوین صادق است. محتمل است که این عوامل در کنار هم یک چرخۀ بازخورد ساخته باشند که میلیونرهای بیت‌کوین‌دار برای متنوع‌سازی دارایی‌های خود، وجهۀ آی‌سی‌اُها را بالا می‌برند، که به نوبۀ خود ارزش بیت‌کوین را می‌افزاید.

تا این حد روشن است: جهش دیوانه‌وار ارزش‌گذاری بیت‌کوین پابه‌پای انفجار آی‌سی‌اُها بوده (که احتمالاً آن هم به قدر بیت‌کوین دیوانه‌وار است).

۴. شاید هم قضیه به همین سادگی باشد که: بیت‌کوین یک حباب ابلهانۀ بی‌سابقه است که به خاطر سوداگری‌های مضحک به وجود آمده است.

حباب نامیدن یک ارز، عجیب است. اما چون واژۀ خاص دیگری نداریم، گویا «حباب» یگانه واژه‌ای است که به توصیف آن می‌آید.

حتی اگر این استدلال را بپذیریم که زنجیرۀ بلوکی یک ابداع درخشان است، و ارز رمزپایه طلای جدید است، و بیت‌کوین ارز ذخیرۀ بازار آی‌سی‌اُ است، هنوز هم بسیار عجیب و غریب است که ارزش یک محصول بدون هیچ تغییر ملموسی در موفقیت یا کاربرد زیربنایی‌اش، ظرف شش هفته دو برابر شود. برعکس، شکاف بین حجم تراکنش بیت‌کوین (که از سال ۲۰۱۲ تا اکنون ۳۲ برابر شده است) و قیمت بازار آن (که ۱۰۰۰ برابر شده است)، شکاف بزرگی دارد که روزبه‌روز بیشتر می‌شود.

پیمایش‌ها نشان می‌دهند که اکثریت غالب مالکان بیت‌کوین، آن را برای مبادله با دلار می‌خرند و نگه می‌دارند. پس بگذارید شفاف باشیم: اگر استفادۀ غالب یک دارایی خرید آن، نشستن به انتظار رشد ارزش آن، و سپس مبادلۀ آن با دلار باشد، آن دارایی یک ارز افتضاح است. مردم بازار مبادلۀ ارزهای خارجی با کارت‌های بیس‌بال یا تمبرهای پستی این‌طور برخورد می‌کنند، نه با پول. بیت‌کوین برای اکثر مالکانش، ارز نیست. بلکه یک متاع کلکسیونی است: یک کارت بیس‌بال دیجیتال، اما بدون تصویر صورت بازیکنان و آمارشان.

انفجار ارزش بیت‌کوین یک اتفاق کاملاً احمقانه بوده است. اما گاهی از دل بازار مبادلۀ ارزهای خارجی چنین حماقت‌هایی، اتفاقات عظیمی می‌افتند.

همان‌طور که دن گراس در کتاب پاپ!۷ نوشته است، کف‌صابونی که حباب ترکیده ایجاد می‌کند اغلب زمین را برای فناوری‌های مرزشکن نسل بعد حاصل‌خیزتر می‌کند. پیش از آنکه تلگراف سراسری، سیستم ریلی و غول‌های فناوری پدیدار شوند، حباب تلگراف، حباب قطار و (یادمان که نمی‌رود!) حباب دات‌کام و خرده‌فروشی آنلاین شکل گرفت. زنجیرۀ بلوکی، مثل تک‌تک آن فناوری‌ها، پتانسیل آن را دارد که به یک قطعۀ حیاتی در زیرساخت اقتصاد دیجیتال تبدیل شود، حتی اگر که حین خواندن همین پاراگراف قیمت بیت‌کوین ناگهان سقوط کند.

روشن‌گرترین گفت‌وگویم پیرامون بیت‌کوین، صحبت با کریستین کاتالینی (استاد فناوری در دانشکدۀ مدیریت سلون در دانشگاه ام‌آی‌تی) بود. او در ابتدا سه مقصود کلاسیک پول را برشمرد: واحد حساب‌داری (می‌توانید درآمدتان را به دلار اندازه بگیرید)، ذخیرۀ ارزش (می‌توانید دلارها را در کیف‌پول‌تان بگذارید بدون اینکه «فاسد» بشوند)، و واسطۀ مبادله (اگر به کسی دلار بدهید، به ارزشش اعتماد خواهد داشت). آیا بیت‌کوین هر سه معیار را برآورده می‌کند؟ او گفت که شاید. اما شاید هم نه، و مهم هم نیست!

او گفت: «می‌توانید تصور کنید که در آینده، شاید یک ارز رمزپایه بیاید که مثل طلا، در اصل برای ذخیرۀ ارزش باشد. این ارز غیرمتمرکز و استوار خواهد بود، اما هزینه‌های تراکنش با آن بالاست. می‌توانم از آن برای خریدن یک خانه استفاده کنم، اما برای خریدن قهوه نه. در سوی دیگر، ارزهای دیگر می‌توانند برای پرداخت‌های کوچک‌تر مفیدتر باشند. با فناوری دیجیتال، شاید بتوانیم انواع مختلفی از ارزها داشته باشیم که در کنار هم، ذخیرۀ ارزش را از واسطۀ مبادله جدا کنند.»

دربارۀ یک نکته بیش از همه مطمئنیم و آن هم اینکه آیندۀ پول، تعاریف عُرفی ما را به بوتۀ آزمون خواهد گذاشت: تعاریف عُرفی‌مان از ارزها، حباب‌ها، و عرضه‌های اولیه. آنچه این ماه برای بیت‌کوین در حال وقوع است، شبیه یک تشنج گذرا به نظر می‌رسد. اما تلاش برای الگوسازی عقلایی از اینکه بازار چه زمانی خودش را تصحیح خواهد کرد، تلاش احمقانه‌ای است. قیمت‌ها، مثل ارزها، توهم‌های دسته‌جمعی‌اند. و تاریخ حباب‌های آمریکایی حکایت‌گر آن‌اند که توهم‌های ملی، مثل ساخت‌وساز زیاده از حد سیستم ریلی در قرن نوزدهم، حتی پس از آنکه حباب‌شان می‌ترکد، می‌توانند زیربنایی برای دگرگونی‌های کاملاً واقعی در نسل آتی باشند.

قیمت ارز چگونه تعیین می شود؟ بخش اول

در یادداشت قبلی نوشتم که چرا دلار ۱۰ تومان نمی‌شود و هر ریال با یک سنت برابر نمی‌شود؟ بدیهی است این مطالب را اکثر مسئولین و رئیس جمهور و معاون اول و رئیس بانک مرکزی، وزیر اقتصاد نمی‌خوانند، و کسی از مسئولین به فریاد ما روزنامه نگاران توجهی ندارد، اما آن‌هایی که اهل خواندن هستند و می‌خوانند با موضوع و دردهای نهفته در یک یادداشت همذات پنداری کرده و برایم پیام می‌دهند که ما هم همیشه فکر می‌کنیم که چرا با این همه ثروت نهفته در کشور، ریال و سنت با هم برابر نمی‌شوند و چرا ارزش دلار هر روز به جای اینکه پایین بیاید، بالا می‌رود؟

متاسفانه جواب این دردها را من نباید بدهم، باید همان‌هایی بدهند که هیچوقت روزنامه نمی‌خوانند و دسترسی بهشان هر روز سختر و سختر می‌شود و از مردم دور و دورتر می‌شوند.

اما در روزهای اخیر و همزمان با بالا و پائین رفتن قیمت دلار و سایر ارزهای خارجی در بازار، یکی از موضوعاتی که بار دیگر مورد توجه مردم عادی و حتی خردمندان غیر اقتصاددان قرار گرفته، بحث‌های ارزی است.

سوال اساسی این است که اصلا ارزچیست؟

نرخ ارز توسط بانک مرکزی چگونه تعیین می‌گردد؟

نرخ ارز در بازار آزاد یعنی چی؟

چرا نرخ‌های ارز با هم برابر نیست؟

و ده‌ها سوال دیگر که متاسفانه هیچ گاه پاسخ‌های ساده‌ای از طرف اقتصادانان وابسته به غرب و شرق و پنهان در خانه و مسئولین اقتصادی و خصوصا بانک مرکزی و وزارت اقتصاد نداشته است.

این یادداشت تلاش می‌کند در چند شماره روزنامه، پاسخ‌های ساده‌ای در حد فهم خود نویسنده ارائه کند و هیچ ادعایی در مباحث کارشناسی اقتصادی ندارد.

به پول‌های خارجی یا به گفته دیگر به واحدهای پولی که در کشورهای دیگر جز کشور اصلی داد و ستد شود، به صورت کلی ارز گفته می‌شود.

ارز عموماً نوع پذیرفته‌شده‌ای از پول است که شامل سکه و اسکناس‌های کاغذی می‌شود و توسط دولت‌ها توزیع شده و در داخل اقتصاد همه کشورها گردش دارد.

منظور از نرخ ارز خارجی عبارت است از مقداری از واحد پولی ملی که برای به‌دست آوردن واحد پول کشور دیگر باید پرداخت شود.

ارز که به عنوان واسطه مبادله کالا و خدمات بین المللی مورد استفاده مردم جهان به جز همان کشور، قرار می‌گیرد، پایه و زیربنای کسب‌وکارها به حساب می‌آید.

تفاوت‌های بین معاملات مالی در داخل کشور و مبادلات بین‌المللی این است که در تجارت داخلی نیاز به پرداخت و دریافت وجوه بر حسب پول رایج ملی است اما در معاملات خارجی معمولاً این وجوه به شکل پول‌های رایج و معتبر خارجی، بستگی به نوع معامله با کدام کشور و یا حضور در کدام کشور پرداخت می‌شود.

مثلاً در ایران برای انجام مبادلات، از ریال و تومان استفاده می‌شود، در اروپای واحد یورو و در آمریکا دلار آمریکا، اما وقتی یک ایرانی بخواهد از آلمان کالایی را تهیه کند باید در ازای آن یورو بپردازد، بنابراین باید بر اساس یک رابطهٔ مبادلهٔ تعریف شده یورو بدهد و آن کالا را بخرد.

حالا برای این خرید باید واحد پولی یک کشور به واحد پولی کشور فروشنده تبدیل شود، اینجاست که موضوع نرخ برابری ارز بوجود می‌آید و معنای ارزش ارز هر کشور براساس ذخایر طلا، ثروت های آشکار و پنهان، منابع زیرزمینی، توانمندی های صنعتی، جایگاه سیاسی، نیروی انسانی و ده‌ها پارامتر دیگر تعیین می‌شود.

معرفی سیستم فارکس

بازار فارکس یک بازار جهانی غیرمتمرکز است که در آن همۀ ارزهای جهان در برابر یکدیگر معامله می شوند و معامله گران از تغییرات در قیمت ارزها سود یا ضرر می کنند.

بازار فارکس (Forex) تحت عناوین بازار مبادلات ارزهای خارجی یا FX یا بازار معاملۀ ارز نیز شناخته می شود.

حضور در این بازار آسان است؟ بازار فارکس فرصت های عظیمی را در اختیار معامله گران قرار می دهد تا از نوسانات در بازارهای ارز سود ببرند. اندازۀ این بازار واقعاً بزرگ است اما کارکردهای بازار فارکس بر خلاف سایر بازارهای مالی بسیار ساده است.

اکنون نگاه دقیق تری به بازار می اندازیم.

بازار مبادلۀ ارزهای خارجی

بازار فارکس، بزرگترین بازار در جهان است که میانگین ارزش معاملات روزانه اش به بیش از 5 تریلیون دلار در روز می رسد.

مبتدی ها در فارکس معمولاً دچار این سردرگمی می شوند که بازار فارکس در کجا قرار دارد؟ پاسخ این است: فارکس هیچ محل بازار متمرکزی ندارد که تراکنش ها در آنجا انجام شوند. معاملۀ فارکس بطور فرابورس (OTC) الکترونیکی انجام می شود، یعنی اینکه همۀ تراکنش های معاملاتی از طریق کامپیوتر توسط معامله گران و سایر فعالان بازار در سرتاسر انجام اجرا می شوند.

بازار فارکس بدون دارا بودن یک مرکز متمرکز معاملات، بطور 24 ساعته در طی روز و پنج روز و نیم در هفته باز است و ارزها در سرتاسر جهان و تقریباً در همۀ مناطق زمانی (time zone) معامله می شوند.

بازار فارکس نقدشونده ترین بازار است و نقدشوندگی بالایش به آن معنا است که قیمت ها در واکنش به اخبار و رویدادهای کوتاه مدت به سرعت تغییرمی کنند که بازار مبادلۀ ارزهای خارجی موجب پیدایش فرصت های معاملاتی فراوان می شود.

نحوۀ معامله در بازار فارکس چگونه است

اکنون برای درک بهتر اینکه بازار فارکس چیست، بیایید دقیقاً ببینیم بازار فارکس چگونه کار می کند.

معامله ای که در بازار مبادلات ارزی صورت می گیرد همزمان شامل خرید یک ارز و فروش ارز دیگر می شود. به این دلیل که ارزش یک ارز مرتبط با ارز دیگر است و توسط مقایسۀ آن دو با هم تعیین می شود. معاملۀ فارکس از منظر یک معامله گر خرد، سرمایه گذاری روی ارزش یک ارز در برابر ارز دیگر است.

چگونگی اش به این شکل است:

هر جفت ارز می تواند به عنوان یک واحد متشکل از “ارز واحد” (اولین ارز) و “ارز مقابل (یا مظنه)” (دومین ارز) قلمداد شود که می تواند خرید یا فروخته شود. این نشان می دهد که چقدر مقدار ارز مظنه برای یک واحد از ارز پایه لازم است. بنابراین، EUR در جفت ارز EUR/USD ارز پایه است و USD ارز مظنه است. اگر انتظار دارید که قیمت یورو در برابر دلار آمریکا افزایش پیدا می کند می توانید جفت ارز EUR/USD را بخرید. در هنگام خرید یک جفت ارز (اصطلاحاً به خرید، لانگ نیز گفته می شود) ارز پایه (EUR) خرید می شود و ارز مظنه (USD) فروخته می شود. بنابراین شما جفت ارز EUR/USD را در قیمت پایین تر می خرید تا در آینده آن را در یک قیمت بالاتر بفروشید و در نهایت سود کنید. اگر انتظار دارید که قیمت یورو در برابر دلار آمریکا کاهش پیدا می کند در آن صورت می توانید این جفت ارز را بفروشید (اصطلاحاً به فروش، شورت نیز گفته می شود)، که معنای آن است که یورو را می فروشید و دلار آمریکا را می خرید.

هرچند خطر همواره وجود دارد. اگر انتظار داشته باشید که قیمت یورو در برابر دلار افزایش پیدا کند و به همین دلیل اقدام به خرید یورو در برابر دلار کنید اما بر خلاف انتظار شما قیمت دلار افزایش پیدا کند در آن صورت زیان می کنید. بنابراین در کنار کسب سود باید خطرات آن را نیز در نظر داشته باشید.

همانطوریکه مشاهده می کنید فهم بازار مبادلات ارز پیچیده نیست و ورود آن خطرات زیادی ندارد. شما ظرف چند ثانیه می توانید یکی از فعالان آن باشید و خیلی راحت کسب سود را آغاز نمایید

ساعات معاملاتی بازار فارکس

بازار مبادلۀ ارز هرگز نمی خوابد و قیمت ها دائماً تغییر می کنند. این تنها بازاری است که طی پنج روز هفته بیست و چهارساعته باز است. حجم های زیادی ارز در بازار بین بانکی بین المللی بازار مبادلۀ ارزهای خارجی در زوریخ، هنگ کنگ، نیویورک، فرانکفورت، لندن، سیدنی، پاریس و سایر مراکز مالی جهان معامله می شوند. این به آن معنا است که بازار بین بانکی همیشه باز است. زمانیکه روز کاری در بخشی از جهان به پایان می رسد، بانک ها در نیم کرۀ دیگر باز می شود و معامله جریان پیدا می کند.

بدون چهارچوب زمانی – یک شرط بسیار مهم برای معامله گرانی که یک زمان بندی شلوغ کاری دارند. آنها نباید نگران ساعات باز و بسته شدن روزهای معاملاتی در بازار بین بانکی باشند و آزادند که هر زمان می خواهند معامله انجام دهند زیرا برای معامله گران فارکس مهم نیست که کدام بانک نقدینگی تراکنش های شان را تامین می کند.
اما نقدینگی بازار فارکس می تواند در طی روز تغییر کند که بستگی به این دارد که بانک ها در کدام منطقۀ زمانی (time zone) باز می شود (هرگاه نقدینگی کاهش پیدا کند، اسپردها افزایش پیدا می کنند و سرعت تغییرات قیمت کند می شود). به عنوان مثال، جفت ارزهایی که از ین ژاپن تشکیل می شوند در ساعات کاری بانک های ژاپنی بیشترین میزان نقدشوندگی را دارند.

شما در زیر این مطلب می توانید ساعات باز و بسته شدن روزهای کاری در بازار بین بانکی (یعنی زمان هایی که نقدینگی بالاست) را پیدا کنید. این ساعت توسط ساعت باز شدن بزرگتری بانک ها در هر منطقۀ زمانی (time zone) مشخص شده اند.

فعالان بازار مبادلۀ ارزهای خارجی

بازار مبادلات ارزهای خارجی از فعالان متفاوتی تشکیل شده است که بازیگران بازار فارکس نیز نامیده می شوند و به دلایل کاملاً مختلفی در بازار به معامله می پردازند. این به آن معنا است که حضور در معاملات بازار فارکس فقط برای اهداف سفته بازی نیست. هر کدام از فعالان نقش خود را در بازار ایفاء می کند که تمامیت و ثبات آن را فراهم می نماید.

  • دولت های و بانک های مرکزی
  • شرکت ها و بانک های بازرگانی
  • صندوق‌های پوشش ریسک (هِج)
  • شرکت های کارگزاری
  • سرمایه گذاران
  • معامله گران خرد فارکس
  • سفته بازاها

شما میتوانید ویدیو آموزشی در مورد معرفی فارکس را از لینک زیر مشاهده کنید

برای مشاهده ویدیو کلیک کنید

شما میتوانید ویدیو آموزشی در مورد چگونه بازکردن معاملات در فارکس را از لینک زیر مشاهده کنید

برای مشاهده ویدیو کلیک کنید

با "نرخ ارز" آشنا شویم

با

پول‌نیوز - به پول‌های خارجی ارز گفته می‌شود، به گفته دیگر به واحدهای پولی که در کشورهای دیگر جز کشور اصلی داد و ستد شود به صورت کلی ارز گفته می‌شود.

ارز عموماً نوع پذیرفته‌شده‌ای از پول است که شامل سکه و اسکناس‌های کاغذی می‌شود و توسط دولت توزیع شده و در داخل اقتصاد گردش دارد. ارز که به عنوان واسطه مبادله کالا و خدمات مورداستفاده قرار می‌گیرد، پایه و زیربنای کسب‌وکارها به حساب می‌آید.

یکی ازتفاوت‌های بین معاملات مالی در داخل کشور و مبادلات بین‌المللی این است که درتجارت داخلی نیاز به پرداخت و دریافت وجوه بر حسب پول رایج ملی است اما در معاملات خارجی معمولاً این وجوه به شکل پول‌های رایج و معتبر خارجی، پرداخت می‌شود.

به طور مثال، در ایران برای انجام مبادلات، از ریال استفاده می‌شود، در آلمان یورو و آمریکا دلار آمریکا، اما بازار مبادلۀ ارزهای خارجی وقتی یک ایرانی بخواهد از آمریکا کالایی را تهیه کند باید در ازای آن دلار آمریکا بپردازد، بنابراین باید بر اساس یک رابطهٔ مبادلهٔ تعریف شده (نرخ ارز) ریال بدهد و دلار بگیرد و با آن کالا را بخرد.

قیمت ارز چگونه تعیین می شود؟(قسمت اول)

قیمت ارز چگونه تعیین می شود؟(قسمت اول)

در یادداشت قبلی(شنبه ‌‌۱۲ آبان۹۷) نوشتم که چرا دلار ۱۰ تومان نمی شود و هر ریال با یک سنت برابر نمی شود؟ بدیهی است این مطالب را اکثر مسئولین و رئیس جمهور و معاون اول و رئیس بانک مرکزی، وزیر اقتصاد نمی خوانند،و کسی از مسئولین به فریاد ما روزنامه نگاران توجه ای ندارد، اما آنهایی که اهل خواندن هستند و می خوانند با موضوع و دردهای نهفته در یک یادداشت همذات پنداری کرده و برایم پیام می دهند که ما هم همیشه فکر می کنیم که چرا با این همه ثروت نهفته در کشور ، ریال و سنت با هم برابر نمی شوند و چرا ارزش دلار هر روز به جای اینکه پایین بیاید، بالا می رود؟

متاسفانه جواب این دردها را من نباید بدهم، باید همان هایی بدهند که هیچوقت روزنامه نمی خوانند و دسترسی بهشان هر روز سختر و سختر می شود و از مردم دور و دورتر می شوند.

اما در روزهای اخیر و همزمان با بالا و پائین رفتن قیمت دلار و سایر ارزهای خارجی در بازار، یکی از موضوعاتی که بار دیگر مورد توجه مردم عادی و حتی خردمندان غیر اقتصاد دان قرار گرفته، بحث های ارزی است.

سئوال اساسی این است که اصلا ارزچیست؟

نرخ ارز توسط بانک مرکزی چگونه تعیین می گردد؟

نرخ ارز در بازار آزاد یعنی چی؟

چرا نرخ های ارز با هم برابر نیست؟

و ده ها سئوال دیگر که متاسفانه هیچ گاه پاسخ های ساده ای از طرف اقتصادانان وابسته به غرب و شرق و پنهان در خانه و مسئولین اقتصادی و خصوصا بانک مرکزی و وزارت اقتصاد نداشته است.

این یادداشت تلاش می کند در چند شماره روزنامه،پاسخ های ساده ای در حد فهم خود نویسنده ارایه کند و هیچ ادعایی در مباحث کارشناسی اقتصادی ندارد.

به پول‌های خارجی یا به گفته دیگر به واحدهای پولی که در کشورهای دیگر جز کشور اصلی داد و ستد شود، به صورت کلی ارز گفته می‌شود.

ارز عموماً نوع پذیرفته‌شده‌ای از پول است که شامل سکه و اسکناس‌های کاغذی می‌شود و توسط دولت ها توزیع شده و در داخل اقتصاد همه کشورها گردش دارد.

منظور از نرخ ارز خارجی عبارت است از مقداری از واحد پولی ملی که برای بدست آوردن واحد پول کشور دیگر باید پرداخت شود.

ارز که به عنوان واسطه مبادله کالا و خدمات بین المللی مورد استفاده مردم جهان به جز همان کشور، قرار می‌گیرد، پایه و زیربنای کسب‌وکارها به حساب می‌آید.

تفاوت‌های بین معاملات مالی در داخل کشور و مبادلات بین‌المللی این است که درتجارت داخلی نیاز به پرداخت و دریافت وجوه بر حسب پول رایج ملی است اما در معاملات خارجی معمولاً این وجوه به شکل پول‌های رایج و معتبر خارجی، بستگی به نوع معامله با کدام کشور و یا حضور در کدام کشور پرداخت می‌شود.

مثلاً در ایران برای انجام مبادلات،از ریال و تومان استفاده می‌شود، در اروپای واحد یورو و در آمریکا دلار آمریکا، اما وقتی یک ایرانی بخواهد از آلمان کالایی را تهیه کند باید در ازای آن یورو بپردازد، بنابراین باید بر اساس یک رابطهٔ مبادلهٔ تعریف شده یورو بدهد و آن کالا را بخرد.

حالا برای این خرید باید واحد پولی یک کشور به واحد پولی کشور فروشنده تبدیل شود، اینجاست که موضوع نرخ برابری ارز بوجود می آید و معنای ارزش ارز هر کشور براساس ذخایر طلا، ثروت های آشکار و پنهان، منابع زیرزمینی، توانمندی های صنعتی، جایگاه سیاسی، نیروی انسانی و ده ها پارامتر دیگر تعیین می شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.