تحلیل تکنیکال آره یا نه | تحلیل تکنیکال چیست؟
مجله افیکسکار: در این پست جواب سوال مهم تحلیل تکنیکال چیست و کاربردهای آن در بازارهای معاملاتی آمده است .
فلسفه سرمایهگذاری چارچوب عملکردی و مبانی تصمیمگیریهای سرمایهگذار را تعیین میکند. برخی از سرمایهگذاران در ایران و جهان، رویکرد «تکنیکال» را قطبنمای خود در بازارهای سرمایهپذیر قرار دادهاند. اما امروز کارآیی این رویکرد -به ویژه در بازار سهام- به چالش کشیده شده است. مقاله حاضر، پیرامون سوالهایی است که تحلیل تکنیکال با آن مواجه است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
مقصود از تحلیل تکنیکال یا نمودارگرایی ، باور به امکانِ پیشبینی حرکت آتی قیمتها، بر مبنای حرکت آنها در گذشته است. به بیان دیگر، پیشبینی «طرف راست» و خالیِ نمودارِ قیمت، بر اساس «طرف چپ» آن، که حاوی تاریخچهای از حرکت قیمتی آن مورد سرمایهگذاری (ارز، طلا، سهم و ..) است.
تلاش برای پیشبینی روندهای قیمتی با مطالعه نمودارها، یک تکنیک متداول سرمایهگذاری است. در واقع، تحلیل تکنیکال شاید معمولترین شکلِ انتخاب سهام باشد. به دلیل اینکه هر فرد بدون نیاز به آموزش زیاد، میتواند آن را فرا بگیرد و انجامش دهد.
برای بسیاری از سرمایهگذاران، تحلیل تکنیکال چیزی فراتر از صرفِ پیشبینی آینده بر اساس روندهاست. پیروان متعصبترِ این روش، تلاش میکنند فرصتهای معاملاتی را با استفاده از ابزارهایی مثل میانگین متحرک، قدرت نسبی، خطوط حمایت و مقاومت و الگوهایی مانند سر و شانه-و فهرستی طولانی از دیگر الگوهای ساخته شده- شناسایی کنند.
تحلیل تکنیکال، میان سرمایهگذاران حقیقی محبوبتر است. اما آیا این نگاه، آنها را به تصمیمهای خرید و فروش درست هدایت میکند؟ پاسخ این سوال آسان نیست.
در ادبیات مسلطی که میان چارتیستها جریان دارد، کارآیی واقعی اساسا نادیده گرفته میشود. در عوض، روی اثربخشی نظریههای درونی تکنیکال در دورههای منتخب زمانی که طبق این الگوها سودهای غیرمتعارف کسب شده، تمرکز میکند.
یکی از اولین پژوهشهایی که تلاش کرد دادههای مرتبط با تحلیل تکنیکال را بررسی کند، پژوهشی بود که در سال ۱۹۸۰ انجام شد. این دادهها مربوط به معاملات سرمایهگذارانی بود که از تحلیل تکنیکال استفاده میکردند. سه پژوهشگر در مقالهای با عنوان «طراحی سبد و کارآیی سبد: سرمایهگذار حقیقی» دادههای معامله سهام را برای تعداد زیادی از سرمایهگذاران طی سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۰ بررسی کردند. یافتههای آنها از این حکایت داشت که تحلیل تکنیکال کارآیی سبد سهام را برای سرمایهگذاران حقیقی، شدیدا تنزل میدهد.
در سلسله تحقیقاتی که بِرَد باربر و ترنس اُدین از دانشگاه برکلی، اواخر دهه ۹۰ میلادی آغاز کردند، میزان کارآیی واقعی برای هزاران سرمایهگذار حقیقی که با حساب خودشان معامله میکردند، مستند شد. نتایج این تحقیقات در قالب چندین مقاله ارائه شده است. آنها دریافتند کسانی که بیشتر معامله میکنند، از کسانی که کمتر معامله میکنند، کارآیی پایینتری دارند. و اغلب کسانی که در مطالعه باربر و اودین بیشتر معامله میکردند، معاملهگران تکنیکال بودند.
اخیرا دو محقق از هلند، مقالهای منتشر کردند که به طور خاص، نتایج سرمایهگذارانی را بررسی کرده که با تکیه بر تحلیل تکنیکال معامله میکنند. در این مقاله، آروید هافمن از دانشگاه ماستریخت و هِرْش شِفرین از دانشگاه سانتا کلارا، دادههای مربوط به معامله سرمایهگذاران هلندی را برای دوره زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ بررسی کردند. این سرمایهگذاران هم بر مبنای تحلیل تکنیکال فعالیت میکردند.
سال ۲۰۰۶ یک شرکت کارگزاری ریز اطلاعاتی که در اختیار داشت را به این دو پژوهشگر ارائه کرده بود. این اطلاعات شامل همه تراکنشهای معاملاتی برای معلملهگران و یک سوال کلیدی از آنان بود. اینکه کدام استراتژی را به عنوان مبنا در تصمیمگیریهای خود استفاده میکنند. و «تحلیل تکنیکال» یکی از گزینههایی بود که میتوانستند انتخاب کنند.
۳۲ درصد از این سرمایهگذاران گفته بودند از تحلیل تکنیکال به صورت انحصاری یا در تلفیق با تحلیل بنیادی،استفاده میکنند. هافمن و شفرین موفق شدند اطلاعات حساب ۵۵۰۰ نفر را با روشهای آماری دقیق، آنالیز کنند.
در نهایت، نتایج این بررسی آماری نشان داد که سرمایهگذاران حقیقی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، نسبت به کسانی که از این روش استفاده نمیکنند، بهطرز نامتناسبی به روندهای کوتاهمدت تمایل دارند، نرخ بالای جابجایی سهام در سبد خود را تجربه میکنند، و در مجموع، بازده پایینتری کسب میکنند.
همچنین، هافمن و شفرین دریافتند که هفتاد درصد از عدم کارآیی این سرمایهگذاران، حاصل ازتصمیمات غلط آنها درباره انتخاب سهم و ۳۰ درصد آن ناشی از هزینههای بالای مبادله (کارمزد و مالیات و …) است.
اغلب سرمایهگذاران –لااقل در مقطعی از فعالیت خود- درگیرِ تحلیل تکنیکال و پیشگوییهای نموداری بودهاند. تحلیل تکنیکال خودش را چون نقشه گنجی نشان میدهد، که راههای میانبُر و آسانی برای رسیدن به صندوقچههای طلا در خود نهفته دارد.
جالب است بدانید، حتی وارن بافت هم اذعان کرده که سالهایی از زندگی کاریاش را صرفِ مسلط شدن به تحلیل تکنیکال کرده است. اما علیرغم همه ادعاهایی که در دل تحلیل تکنیکال وجود دارد، نمودارگرایی از سودآوری میکاهد. سال ۲۰۰۵ وارن بافت در دانشگاه وندربیلت درباره این دوگانگی در ادعا و نتیجه، به شوخی گفت: «من وقتی فهمیدم تحلیل تکنیکال کار نمیکند که نمودار را زیرورو کردم، اما باز به جواب متفاوتی نرسیدم»
جادویی در اعداد وجود ندارد
بخشی از مکتب تحلیل تکنیکال به موضوع اعداد فیبوناچی تعلق دارد. اعداد فیبوناچی دنبالهای از عددهای صحیح هستند. این دنباله اولین بار توسط لئوناردو فیبوناچی، ریاضیدان ایتالیایی قرن سیزدهم معرفی شد. سلسله اعداد فیبوناچی با ۰ و ۱ شروع میشود. و اعداد بعدی، حاصل جمع دو عدد قبلی خودشان هستند. بخش آغازین این دنباله از اعداد زیر تشکیل شده است:
… ، ۳۴ ، ۲۱ ، ۱۳ ، ۸ ، ۵ ، ۳ ، ۲ ، ۱ ، ۱ ، ۰
هرچه این دنباله را بیشتر ادامه دهیم، نسبت دو عدد متوالی به ۱٫۶۱۸ میل می کند. این عدد به نام نسبت طلایی در طراحی و معماری شناخته میشود. نسبتی که میگویند در رشد گیاهان و اندام جانداران مستتر است.
تحلیگران تکنیکال میگویند اگر این عدد در طبیعت کار میکند، چرا در بازارهای مالی کار نکند؟ برخی معاملهگران معتقدند، وقتی بازار به ۶۱٫۸% پایینتر از حد بالای گذشته خود (یا تحليل تکنيکال چيست؟ ۶۱٫۸% بالاتر از حد پایین گذشته خود) میرسند، روند خود را تغییر میدهد.
گفتیم که تحلیلگران تکنیکال بر این باورند، که حرکتهای آینده قیمت را میتوان با مطالعه قیمتهای گذشته پیشگویی کرد. برخی از آنها از الگوها ( مانند سر و شانه، مثلث متقارن و …) استفاده میکنند. گروه دیگر، نشانگرهایی -که در ادبیات تکنیکال به دو دسته اندیکاتورها و اسیلاتورها تقسیم میشوند- مثل میانگین متحرک را بررسی میکنند. و برخی از آنها معتقدند بازار روی موجهای ازپیشتعیینشده حرکت میکند. طرفداران فیبوناچی جزء گروه سوماند.
در پژوهشی که توسط پروفسور روی بَچِلور ریچارد رَمیار صورت گرفته، شواهدی در تایید کارکرد اعداد فیبوناچی در بازار سهام آمریکا پیدا نشده است. به عنوان مثال، آنها شاخصهایی را طی سالهای ۱۹۱۴-۲۰۰۲ بررسی کردند و هیچ نشانهای از معکوس شدن روند در سطوح ۶۱٫۸% -یا هر سطح پیشبینی شده دیگری- نیافتند.
جالب است بدانید، پژوهشهایی که نتایج واقعی تحلیل تکنیکال را بررسی میکنند، معدودند. یکی از دلایل سختی کار در بررسی آماری تحلیل تکنیکال، ابهام در متدولوژی و عدم شفافیت قواعد است. در واقع، دنباله فیبوناچی یکی از معدود سازوکارهای درون تحلیل تکنیکال است، که تن به آزمون میدهد. پروفسور بچلور مینویسد «ریشه مسئله در این است که تحلیل تکنیکال، از مشخص کردن قواعد و ارائه گزارش در یک روش قابل قبول علمی، سر باز میزند. اغلب، به قدری این قواعد مبهم و پیچیدهاند که آزمون را ناممکن میسازند.»
اگر نظریه بازار کارا درست باشد، اساسا تحلیل تکنیکال نباید کار کند. به دلیل اینکه همه اطلاعات -از جمله حرکتهای قیمتی در گذشته- در قیمت فعلی منعکس هستند. یعنی همه تاثیر خود را در وضعیت فعلی قیمت، تخلیه کردهاند، و چیزی برای پیشبینی آینده در خود ندارند.
نکته مهم در مورد تحلیلگران تکنیکال
تحلیلگران تکنیکال یک خطای شناختی مهم مرتکب میشوند. آنها با در دست داشتن الگوهای خود به انبار دادههای موجود در بازار وارد میشوند و به دنبال شواهدی بر تایید الگوی خود میگردند. با توجه به انبوهیِ دادههای موجود، پُرواضح است که اغلب، شواهدی دال بر تایید الگوهای ازپیشتعریفشده پیدا میکنند. در حالی که خواسته یا ناخواسته، از کنار حجم قابل توجهی از دادههایی که خارج از الگوهای آنهاست، بیتوجه عبور میکنند.
تحلیلگران تکنیکال یا چارتیستها، بیش از گذشته باید در باب کارآیی و ریشههای علمی نظریات خود بیاندیشند. پافشاری بر متدهای نادرست، سرمایه را در معرض ریسک بالاتری قرار خواهد داد. در این میان، بیشترین ریسک متوجه افرادی میشود که منحصرا این روش را برای مبادلات خود برگزیدهاند. به نظر میرسد، تلفیق این روش با دیگر رویکردهای تحلیلی، هوشمندانهتر و امنتر باشد.
تجزیه و تحلیل تکنیکال چیست؟
تجزیه و تحلیل تکنیکال یک بخش کلیدی از بازار را شکل میدهد.
شکی نیست که میخواهید بدانید قیمت دارایی به کجا میرود. خب، جواب میتونه از طریق نگاه کردن به نمودار زنده پیدا بشه.
حتی یک معامله گر تازهکار میتواند با دقت شروع به کاوش در پلت فرم معاملاتی در جستجوی الگوها کند. عجیب است که آنها واقعا آنجا هستند. هر نمودار نوعی از زبان است که شبیه به زبانی است که ریاضی دانان در آن ارتباط برقرار میکنند. یک استاد در هر کشوری میتواند به راحتی تصاویر پارابولیک و فرمولهای نوشته شده جهانی را تشخیص دهد.
اندیکاتورها indicators تکنیکال در معاملات فارکس
همین اتفاق در مورد معامله گران و تحلیلگران سراسر جهان نیز رخ میدهد.
ابزارهای اصلی اندیکاتورها نامیده میشوند: خطوط مختلف یک، دو یا چند خط در یک زمان، که بر نمودار قیمت اضافه میشوند یا در زیر آن ظاهر میشوند.
نوسان گرها Oscillators فارکس
اندیکاتور جهت روند غالب و سیگنال دهی, نوسانگرها نقاط محور را مشخص میکنند. آنها براساس یک فرمول خاص هستند، که به طور خودکار محاسبه میشود و نتایج را در یک حالت بصری نشان میدهد.
اعتقاد بر این است که در نظر گرفتن شواهد چندین شاخص در یک زمان میتواند تصویر روشنی از وضعیت بازار ارائه دهد و به پیشبینی ارقام قیمت بیشتر کمک کند.
اندیکاتورهای روند
یکبار دیگر، دو دسته اندیکاتور وجود دارد:
اولین مورد اغلب برای تایید وجود روند قیمت و دادن یک سیگنال بعد از چرخش واقعی استفاده میشود.
نحوه استفاده از نوسانگرها
نوسانگرها برای نشان دادن تغییرات روند از قبل توسعهیافته اند. آنها قدرت پویایی و قیمت فعلی را نیز اندازهگیری میکنند:
که شتاب حرکتی رشد / نزول نشده است،
یا اینکه اصلاح بیشتر کاهش اجتنابناپذیر قیمت در جهت مخالف ممکن است رخ دهد.
تعریف تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis یکی از روش های بررسی و پیش بینی قیمت است که سهامداران بورس از آن در کنار تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) استفاده می کنند. امروز در داناپ قصد داریم روش تحلیلی تکنیکال را مورد بررسی قرار دهیم پس با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال که در واقع کار با نمودار قیمت-زمان و ابزارهای آن است، تحلیل تکنیکال رفتار آینده بازار را با توجه به حرکات قبلی قیمت، روانشناسی بازار و داده های حجم معاملات پیش بینی می کند.
به عبارتی دیگر نیروهای عرضه (Supply) و تقاضا (Demand) که هسته بازارهای مالی را تشکیل می دهند، در واقع قیمت از احساسات و هیجانات معامله گران نشات می گیرد و بر اساس آنها حرکات قیمتی شکل می گیرد. بنابراین تحليل تکنيکال چيست؟ می توان گفت تحلیل تکنیکال به نوعی تحلیل رفتارهای انسان در گذشته عمر بازار است.
برخلاف تحلیل فاندامنتال (بنیادی) که ارزش سهام را بر اساس بیانی های مالی یک کمپانی ارزیابی می کند، تحلیل تکنیکال تمرکز خود را صرفا بر روی رفتار قیمت و تاریخچه حجم می گذارد.
ابزارهای تحلیل تکنیکال در واقع تاثیر عرضه و تقاضای اوراق بهادار بر روی تغییر قیمت، حجم و نوسانات ضمنی سهام را به دقت موشکافی می کند. این روش تحلیلی اغلب برای تعیین سیگنال های تجاری مورد استفاده قرار تحليل تکنيکال چيست؟ می گیرد، علاوه بر این افراد می توانند با استفاده از آن نقاط ضعف یا قوت یک سهام را به نسبت بازاری گسترده یا بخش هایی از آن ارزیابی کنند. به عبارت دیگر تحلیلگران با تکیه بر اطلاعات بدست آمده می توانند قیمت سهام را در آینده پیش بینی کنند.
از تحلیل تکنیکال می توان بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای پیشنیه تاریخی معاملاتی است، استفاده کرد. برای مثال این ابزار در حوزه بازار بورس (Stocks)، معاملات آتی (Future)، بازار کالای تجاری (Commodities)، صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت (Fixed-Income)، ارز و دیگر بازارها مثل بازار ارز دیجیتال قابل استفاده است.
در این مقاله ما سهام بورس را در مثال های خود مورد بررسی قرار خواهیم داد اما به خاطر داشته باشید که مفاهیم گفته شده در حوزه های دیگر نیز صدق می کند. در حقیقت تحلیل تکنیکال بیشتر در زمینه کالای تجاری و بازارهای فارکس (Forex) مورد استفاده قرار می گیرد چرا که در این حوزه، معامله گران تمرکز خود را بر روی تحرکات قیمتی کوتاه مدت تحليل تکنيکال چيست؟ می گذارند.
مبانی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال اولین بار در اواخر قرن نوزدهم توسط چارلز داو معرفی شد و پس از آن تحلیلگران مشهوری نظیر ویلیام همیلتون و ادسون گود بر اساس تئوری داو، مفاهیم اصلی این ابزار تحلیلی را مطرح کردند. Technical Analysis در دنیای امروز بسیار تکامل یافته تر از گذشته به نظر می رسد به گونه ای که پس از سال ها تحقیق و پژوهش متشکل از صدها الگو و سیگنال متفاوت است.
به طور کلی تجزیه و تحلیل تکنیکال بر این فرضیه استوار است که آنالیز فعالیت های تجاری گذشته و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار اگر با قوانین معاملاتی و سرمایه گذاری مطلوبی ترکیب شود قادر است به عنوان یک شاخص (Indicator) ارزشمند در پیش بینی تحرکات قیمتی آتی اوراق بهادار نیز مورد استفاده قرار بگیرد.
تحلیلگران حرفه ای معمولا از تحلیل تکنیکال در کنار روش های تحقیقاتی دیگر استفاده می کنند. در حقیقت معامله گران خرده فروش فقط بر اساس نمودار قیمتی یک اوراق بهادار تصمیم به خرید یا فروش آن می گیرند، در حالی که تحلیلگران حرفه ای برای آگاهی از وضعیت اوراق بهادار صرفا به روش تکنیکال یا فاندامنتال اکتفا نخواهند کرد.
فرضیات اصلی تحلیل تکنیکال
همانطور که قبلا اشاره کردیم دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری درباره سرمایه گذاری وجود دارد؛ این دو روش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental Analysis) و تکنیکال (Technical Analysis) نام دارند.
تحلیل فاندامنتال با بررسی بیانیه های مالی و اخبار و اطلاعات یک کمپانی در واقع ارزش منصفانه آن را مشخص می کند. در تجزیه و تحلیل تکنیکال فرض بر این است که قیمت یک اوراق بهادار پیش تر تمام اطلاعات در دسترس عموم را منعکس کرده است و در عوض بر روی تحرکات قیمتی یک سهام متمزکر می شود. به عبارت دیگر به جای تجزیه و تحلیل مولفه های اساسی یک اوراق بهادار، روش تکنیکال سعی می کند احساس بازار در قبال تغییرات قیمتی را درک کند.
چارلز داو مقاله هایی درباره تئوری تجزیه و تحلیل تکنیکال منتشر کرده است. داو در این مقالات دو فرضیه اصلی ارائه کرد که پایه های اصلی Technical Analysis را تشکیل می دهند. این دو فرضیه عبارتند از :
- در بازارهای کارا، عوامل تاثیرگذار بر روی قیمت مشخص است.
- علاوه بر این حتی تحرکات ناگهانی و تصادفی قیمت در بازار بر اساس یک الگوی قابل شناسایی انجام می پذیرد که در طی زمان نیز تکرار می شوند.
3 اصل اساسی تحلیل تکنیکال
تحلیلگران حرفه ای و مدرن نیز بر پایه تئوری داو، سه اصل اساسی برای تجزیه و تحلیل تکنیکال در نظر می گیرند که به شرح زیر است :
1- قیمت سهام گویای همه چیز است :
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که تمام ابعاد یک کمپانی نظیر مسائل بنیادی، فاکتورهای بازار و روانشناسی بازار پیش تر تاثیر خود را بر روی قیمت یک سهام گذاشته اند. فرضیه بازارهای کارا (EMH) نیز فرمولی برای قیمت اوراق بهادار در نظر می گیرد که تا حدود زیادی مشابه تحلیل تکنیکال است. تحلیلگران همچنین عقیده دارند که تحرکات قیمتی یک سهام به عرضه و تقاضای آن در بازار بورس بستگی دارد.
2- قیمت سهام حرکتی روند گونه (صعودی یا نزولی) دارد :
تحلیلگران تکنیکال باور دارند که قیمت سهام حتی در بازارهای تصادفی، بدون در نظرگرفتن چهارچوب زمانی که در آن مشاهده می شود یک حرکت روند گونه را نشان می دهند. به عبارت دیگر قیمت سهام اغلب به جای اینکه حرکت نامنظمی داشته باشد، همان روند گذشته را پیگیری می نماید و اکثر استراتژی های تجاری در بازار بورس بر پایه این فرضیه شکل می گیرند.
3- گذشته معمولاً تکرار می شود :
تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند که گذشته اغلب در آینده نیز تکرار می شود. ماهیت تکرارپذیر تحرکات قیمتی در اصل مربوط به روانشناسی بازار می شود؛ روانشناسی بازار می گوید که تحلیگران می توانند با درنظرگیری احساساتی نظیر ترس یا هیجان در سهامداران به راحتی قیمت آن سهام را پیش بینی کنند. تحلیلگران از الگوهای نموداری برای بررسی این احساسات و تحرکات تحليل تکنيکال چيست؟ آتی بازار استفاده می کنند و سپس از آن طریق روند قیمت سهام را نیز پیش بینی خواهند کرد.
اگرچه تجزیه و تحلیل تکنیکال به شکل های گوناگون، حدود 100 سال مورد استفاده متخصصین قرار گرفته است اما آنها معتقدند که همچنان تحلیل تکنیکال کارآیی لازم را دارد زیرا همواره الگوهایی را نشان می دهد که تکرار می شوند.
نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال تحرکات قیمتی تمام ابزارهای معاملاتی که در معرض عرضه و تقاضا قرار دارند را پیش بینی می کند. برای مثال پیش بینی تحولات قیمتی اوراق بهادار، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارزها را می توان از طریق تحلیل تکنیکال انجام داد. در حقیقت برخی از کارشناسان عقیده دارند که تجزیه و تحلیل تکنیکال همان مطالعه قوانین مدل اقتصادی عرضه و تقاضاست که در تحليل تکنيکال چيست؟ تحرکات قیمتی یک اوراق بهادار نمود پیدا می کند.
تجزیه و تحلیل تکنیکال بیشتر در مورد تغییرات قیمت یک سهام اعمال می شود اما برخی از تحلیلگران از آن در زمینه های دیگری نظیر حجم تجارت و بازار آزاد نیز استفاده می کنند.
صدها سیگنال و الگوی مختلف تجزیه و تحلیل تکنیکال در صنایع گوناگون وجود دارد که همگی به منظور حمایت از تجارت توسط پژوهشگران توسعه داده شده اند. تحلیلگران تکنیکال همچنین چند سیستم گسترده تجاری برای پیش بینی تحرکات قیمت اوراق بهادار طراحی کرده اند. برخی از ایندیکیتورها اغلب بر روی روند فعلی بازار نظیر خطوط حمایت و مقاومت سهام تمرکز دارند، در حالی که شاخص های دیگر بر روی قدرت و استمرار قیمت سهام متمرکز هستند.
الگوها و نمودارهای شاخص تکنیکال معمولاً شامل خط روند (Trendline)، کانال های قیمتی و ایندیکیتور میانگین تحرک قیمت است. به طور کل ایندیکیتورهای تحلیل تکنیکال عبارتند از :
- نمودار روند قیمت
- الگوهای نموداری
- شاخص های شتاب قیمت (Momentum) و حجم سهام
- نمودار اسیلاتور (Oscillators)
- نمودار میانگین متحرک
- سطوح حمایت و مقاومت
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال پرکاربردترین روش های تحلیلی در بازار بورس هستند. هر دو ابزار برای پژوهش و پیش بینی روند آتی قیمت سهام مورد استفاده قرار می گیرند. روش تحلیل بنیادی روشی است که اوراق بهادار را از طریق اندازه گیری ارزش ذاتی سهام مورد ارزیابی قرار می دهد. تحلیلگران فاندامنتال تمام مولفه های مربوط به یک شرکت نظیر وضعیت کلی اقتصاد و صنعت، شرایط مدیریتی و وضعیت مالی آن را مطالعه می کنند، علاوه بر این فاکتورهای دیگری نظیر درآمد، مخارج، دارایی ها و بدهی های یک کمپانی نیز برای تحلیلگران فاندامنتال بسیار حائز اهمیت است.
در تحلیل تکنیکال، قیمت و تعداد کل سهام تنها ورودی های مورد نیاز به شمار می روند. در حقیقت فرض بر این است که تمام مولفه های بنیادی در قیمت سهام خود را نشان می دهند بنابراین توجه به آنها خیلی ضروری نخواهد بود. تحلیل تکنیکال ارزش ذاتی سهام را اندازه گیری نمی کند، در عوض با بررسی نمودارهای سهام سعی در شناسایی روند و الگوهای قیمتی آن در آینده دارد.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
بسیاری از تحلیلگران بازار بورس عقیده دارند که فرضیه بازارهای کارا (EMH) نیز نشان می دهد که سوابق تاریخی قیمت و حجم سهام نباید دارای اطلاعات مهم و کاربردی باشند، در عین حال بر اساس همان استدلال، هیچ یک از کمپانی ها نیز نباید اطلاعات مهم خود را افشا کنند. این دیدگاه به نام نسخه ضعیف یا نیمه قدرتمند فرضیه بازارهای کارا شناخته می شود. یکی دیگر از معایبی که برای تحلیل تکنیکال در نظر گرفته می شود این است که تاریخ همیشه تکرار نمی شود، بنابراین مطالعه الگوی قیمتی از قطعیت کافی برخوردار نیست و می توان از آن صرف نظر کرد.
یکی دیگر از مشکلات تحلیل تکنیکال این است که در برخی اوقات کاربرد دارد چرا که پیش بینی این ابزار درباره قیمت سهام در برخی از موارد تحقق نمی یابد. برای مثال بسیاری از معامله گران، حد ضرر (Stop-Loss) سهام یک کمپانی را زیر یک میانگین متحرک 200 روزه در نظر می گیرند و با نزدیک شدن قیمت سهام به حد ضرر اقدام به فروش سهام خواهند کرد؛ در حقیقت این موضوع باعث می شود که قیمت سهام با افت مواجه شود.
سپس معامله گران دیگر با مشاهده کاهش قیمت سهام اقدام به فروش اوراق بهادار خود خواهند کرد که موجب افزایش روند نزولی قیمت می شود. این فشار فروش در بازه زمانی کوتاه مدت درست خواهد بود اما تاثیر چندانی در قیمت سهام در بازه زمانی هفتگی یا ماهانه نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد بسیاری از یک سیگنال استفاده کنند می توان قیمت سهام را پیش بینی کرد اما این گروه از معامله گران نمی توانند در بازه زمانی طولانی مدت قیمت سهام را کاهش دهند.
تحلیل تکنیکال فارکس چیست؟
برای آشنایی با تحلیل تکنیکال این مقاله از مقالات آموزش فارکس را مطالعه فرمایید. تحلیل تکنیکال در فارکس چارچوبی است که بر اساس آن معامله گران حرکات قیمت را مطالعه می کنند.
تئوری پشت تحلیل تکنیکال این است: تریدر می تواند با مشاهده و بررسی حرکت های پیشین قیمت شرایط معاملاتی فعلی و حرکات قیمتی بالقوه را تشخیص دهد.
کسی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کند ، تحلیلگر تکنیکال نامیده می شود. تریدرهایی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند به عنوان معامله گران تکنیکال شناخته می شوند.
دلیل اصلی برای استفاده از تحلیل تکنیکال این است که ، به لحاظ تئوری ، تمام اطلاعات فعلی بازار در قیمت منعکس شده است.
معامله گران تکنیکال عموما معتقدند که ” همه چیز داخل نمودارهاست!”
به معنای ساده یعنی اینکه تمام اطلاعات بنیادین و فاندامنتالی نیز در قیمت فعلی بازار لحاظ شده است.
اگر قیمت تمام اطلاعاتی که وجود دارد را منعکس می کند ، برای انجام معامله تنها به تحلیل حرکات قیمتی (پرایس اکشن) نیاز است.
تحلیل تکنیکال آهنگ ، جریان و روند حرکات قیمت را بررسی می کند.
اساس تحلیل تکنیکال
حال ، آیا تاکنون این گفته قدیمی را شنیده اید که “تاریخ تمایل به تکرار خود دارد“؟
خوب ، این اساساً همان چیزی است که تحلیل تکنیکال می گوید!
اگر در گذشته قیمت مشخصی به عنوان سطح حمایت یا مقاومت عمده ای در نظر گرفته شده باشد ، یک چشم معامله گران فارکس به آن خواهد بود و در معاملات خود همان سطح قیمت تاریخی را لحاظ می کنند.
تحلیلگران تکنیکال به دنبال الگوهای مشابهی هستند که در گذشته شکل گرفته اند و ایده های معاملاتی خود را با این باور که قیمت احتمالاً می تواند مشابه قبل عمل کند شکل می دهند.
تحلیل تکنیکال چندان به پیش بینی ارتباط ندارد ، بلکه اساسا در مورد احتمالات است.
تحلیل تکنیکال مطالعه حرکات قیمتی در گذشته به منظور شناسایی الگوها و تعیین احتمالات قیمتی آینده است.
خوب! چگونه می توان “حرکات قیمتی در گذشته را مطالعه کرد”؟
در دنیای معامله گری ، وقتی کسی می گوید ” تحلیل تکنیکال” ، اولین چیزی که به ذهن می رسد نمودار است.
تکنیکالیست ها از نمودارها استفاده می کنند زیرا آسانترین راه برای تجسم داده های در گذشته هستند!
تحلیلگران تکنیکال نمودارها را زندگی می کنند ، می خورند و نفس می کشند به همین دلیل است که آنها را اغلب چارتیست می نامند.
شما می توانید به داده های گذشته نگاه کرده و روندها و الگوهایی را بیابید که می توانند به شما در یافتن فرصت های عالی معاملاتی کمک کنند.
علاوه بر این ،کثرت معامله گرانی که به تحلیل تکنیکال اعتماد می کنند ، باعث می شود این الگوها و سیگنال های اندیکاتوری خود به خود تحقق یابند.
هر میزان معامله گران فارکس بیشتری به یک سطح قیمتی خاص یا یک الگوی نموداری توجه کنند، احتمال اینکه این الگو خود را در بازار نمایان سازد بیشتر خواهد شد.
تحلیل تکنیکی یک واقعیت ثابت نیست
با این حال باید بدانید که تحلیل تکنیکال بسیار وابسته به ذهنیت تحلیلگر دارد.
صرف اینکه حمید و امیر دقیقاً هردو به یک نمودار یا اندیکاتور نگاه می کنند، به معنای این نیست که آنها ایده مشابهی راجع به اینکه قیمت ممکن است به کجا برسد ، در ذهن خود خواهند داشت.
نکته مهم این است که شما مفاهیم را تحت عنوان تحلیل تکنیکال درک می کنید ، بنابراین هرگاه کسی شروع به صحبت در مورد فیبوناچی ، باند بولینگر یا نقاط پیوت کند ، خون دماغ نخواهید کرد.
احتمالا با خود فکر می کنید ، “خدای من ، این افراد بسیار زرنگ هستند. چه کلمات عجیبی “فیبوناچی” و “بولینگر” . من هرگز نمی توانم این مطالب را یاد بگیرم! ”
زیاد نگران نباشید.
بعد از اتمام آموزش در مدرسه فارکس سایت ما ، شما هم به اندازه ما 😉 زرنگ خواهید شد.
تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با Technical Analysis
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis روشی برای پیش بینی و تحلیل رفتار بازار های معاملاتی است که با توجه به نمودار ها انجام می شود. در این مقاله شما را با تحلیل تکنیکی بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
Technical Analysis روشی برای پیش بینی و تحلیل رفتار بازار های معاملاتی است که با توجه به نمودار ها انجام می شود.
تحلیل تکنیکی یا تحلیل فنی روشی برای پیش بینی قیمتها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است.
در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسانهای قیمتها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا میتوان وضعیت قیمتها در آینده را پیشبینی کرد.
این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گرانبها کاربرد گستردهای دارد.
متخصصان تحلیل تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازهگیری نمیکنند، در عوض از نمودارها و ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که میتواند فعالیت آتی سهم را پیشبینی کند، بهره میجویند.
این نوع تحلیل با استفاده از «مطالعه رفتار و حرکات قیمت و حجم سهام تحليل تکنيکال چيست؟ در گذشته و تعیین قیمت و روند آینده سهم» صورت میپذیرد.
تغییرات قیمت سهم با استفاده از پیشینه تاریخی و نمودار توسط تحلیل گر تکنیکی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
این روش بیشتر مورد استفاده سفتهبازان قرار میگیرد و بدین صورت قصد دارند تا بازده مورد نظر خود را در هنگام بالا رفتن قیمت سهم افزایش دهند.
در واقع سرمایهگذاران با دیدگاه کوتاه مدت از این روش بهره میجویند.
تحلیل تکنیکی (فنی)، با آزمون قیمتهای گذشته و حجم مبادلات حرکتهای آینده، قیمت را پیشبینی میکند.
دیدگاه شما