صورت جریان وجوه نقد (Cash Flow Statement)
صورت جریان وجوه نقد یکی از صورت های مالی اساسی است که هر شرکت سهامی در بورس ملزم به گزارش آن به عموم است. این صورت مالی نشان می دهد، وجوه نقد از چه منابعی به شرکت می آیند و در کجا مصرف می شوند.
به عبارتی در صورت جریان وجوه نقد، اطلاعات مربوط به تمام جریان های نقدی ورودی یک شرکت ( که از عملیات شرکت و سرمایه گذاری ها خارجی اش دریافت میکند)، همین طور تمام جریان های نقدی خروجی (که برای فعالیتهای تجاری و سرمایه گذاری ها مصرف می کند) را در طول یک بازه زمانی مشخص گزارش می کند.
جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی (CFO)
این دسته شامل مواردی میشود که در صورت سود و زیان گزارش می شوند. البته اگر در همان دوره زمانی به صورت نقدی دریافت یا پرداخت شده باشند.
برای مثال فقط درآمدهایی در این دسته ثبت می شوند که شرکت پول آنها را بهصورت نقدی از مشتری دریافت کرده باشد و فقط هزینههایی گزارش می شوند که شرکت نقداً آن ها را پرداخت کرده باشد. پس مانند صورت سود و زیان است، البته با این تفاوت که فقط تراکنش هایی را شامل میشود، که بابت آن ها پول نقد جابهجا شده باشد.
جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای سرمایه گذاری (CFI)
دسته فعالیتهای سرمایهگذاری، جریان های نقدی ای را شامل می شود که به دارایی های غیر جاری (ثابت) مرتبط هستند.
برای مثال: خرید زمین، ساختمان، تجهیزات و ماشین آلات، سرمایهگذاری در شرکتهای دیگر مثل خرید سهام در بازار بورس. حتی خرید یک شرکت به صورت کامل که به آن تملّک هم گفته می شود. همین طور، تمام مخارج و عایدی مرتبط با فعالیت های سرمایه گذاری نیز در همین دسته گزارش می شوند مگر آنها که به فعالیت های عملیاتی مربوط باشند. مخارج سرمایهای هم در این دسته قرار میگیرد.
جریانهای نقدی ناشی از فعالیتهای تامین مالی (CFF)
آخرین دسته، جریانهای نقدی مربوط به فعالیت های تامین مالی است. در این بخش جریانهای نقدی مربوط به تامین مالی شرکت گزارش می شود. تراکنش هایی که شرکت وجه نقد مورد نیاز خود را از منابع خارج از شرکت تامین می کند.
برای مثال: وجوه دریافتی از انتشار سهام، افزایش سرمایه از آورده ی نقدی. همین طور وجوه دریافتی و پرداختی بابت وام بانکی یا اوراق بدهی. پرداخت های نقدی بایت تامین مالی نیز در همین دسته قرار می گیرند.
درک صورت جریان وجوه نقد
با یک مثال اهمیت وجود این صورت مالی را توضیح می دهیم:
اگر شرکتی یک قرارداد فروش بزرگ به ثبت برساند، عواید آتی این قرارداد بلافاصله بهعنوان درآمد و در نتیجه سود شناخته اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ خواهد شد. اما ممکن است شرکت تا اجرای کامل تعهد خود مبنی بر تحویل کالا هیچ پولی دریافت نکند. درحالی که امکان دارد از نظر دولت و اصول حسابداری در حال کسب درآمد و لذا ملزم به پرداخت مالیات بر درآمد آن باشد. بنابراین در این صورت شرکت در پایان سه ماهه نقدینگی کمتری نسبت به آغاز سه ماهه خواهد داشت.
توجه کنید که حتی شرکتهای سودآور میتوانند در مدیریت خوب جریان پول نقدیشان با شکست مواجه شوند، به همین دلیل بررسی دقیق صورت جریان وجوه نقد بسیار مهم است. این صورتحساب به سرمایه گذاران کمک میکند تا ببینند که آیا شرکت پول نقد کافی برای پرداخت بدهی ها و مخارج جاری خود دارد یا خیر.
Cash Flow Statement
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
جریان نقدی
هر کسب و کاری برای موفقیت و ادامه مسیر خود نیاز به میزان قابل قبولی جریان نقدی دارد. برای ادامه روند جریانات نقدی، عواملی موثر هستند که در ادامه این مطلب به شرح این موضوع پرداخته شده است.
شناسایی عوامل موثر بر جریانات نقدی، می تواند اشخاص و کسب و کارها را در شناسایی و بهبود بخش های مربوط به جریان نقدی، یاری رساند که این کار باعث کاهش هزینه ها می شود و دقت مدیران و صاحبان کسب و کار را در مدیریت استراتژیک، بالا می برد.
عوامل موثر بر جریان نقدی:
همان گونه که در بالا گفته شد، جریان نقدی و شناسایی عوامل موثر بر آن بسیار حائز اهمیت می باشد و هر کدام از عوامل موثر بر جریان نقدی، دارای اطلاعات و ویژگی های منحصر به فردی هستند که در ادامه به این عوامل پرداخته شده است.
روز های حساب های دریافتی:
عامل روزهای حساب های دریافتی نشان دهنده میانگین تعداد روزهایی می باشد که مشتری، بدهی اقدام به پرداخت خود می کند که این پرداخت بایستی در شرایط اعتباری صورت گیرد.
بنابراین بایستی این موضوع را مورد توجه قرار داد که مشتریان معمولا بدهی های خود را به موقع پرداخت نمی کنند و این موضوع باعث می شود که تعداد روزهای بازپرداخت حساب های دریافتی افزایش یابد که در نظر داشتن آن، امری ضروری است.
لذا می توان از این رو نتیجه گرفت که فاصله زمانی بین صدور فاکتور و پرداخت آن، به شدت روی جریانات نقدی کسب و کار اثر گذار می باشد.
روزهای حساب های پرداختی:
روزهای حساب های پرداختی در واقع تعداد روزهایی می باشد که یک تامین کننده وجه و یا یک فروشنده، تصمیم به پرداخت وجه نقد می گیرد. به عنوان نمونه اگر مواد اولیه شرکت به صورت ماهانه تامین گردد و فروشنده شرایط پرداخت 30 روزه را تعیین نماید، یعنی شرکت 30 روز برای پرداخت صورت حساب خود فرصت دارد.
بنابراین می توان گفت که علی رغم حساب های دریافتی، معمولا وجه نقد سریع تر به فروشندگان و تامین کنندگان در کسب و کار پرداخت می گردد که می تواند فشار نقدینگی ایجاد نماید.
با توجه به این موضوع می توان گفت زمانی که شرکت تمام نقدینگی خود را صرف پرداخت به تامین کنندگان مواد اولیه کند، آن گاه مجبور می شود برای پرداخت مشتریان خود، انتظار بکشد و این امر باعث می گردد که بدون هیچ گونه نقدینگی، در بانک به فعالیت خود ادامه دهد.
روزهای کار در حال انجام:
در شرکت ها و سازمان های تولید کننده کالا، روزهای موجودی به طور میانگین به روزهایی گفته می شود که محصول تولید شده قبل از فروش در انبار قرار می گیرد. همچنین برای شرکت ها و سازمان های ارائه کننده خدمات به تعداد روزهایی گفته می شود که بین پرداخت دستمزد و مواد قرار دارند.
این موضوع نشان می دهد که کار مورد نظر به پایان رسیده است و فاکتور آن نیز صادر شده است. بنابراین می توان گفت که یکی از راه های بهبود جریان نقدی، فرآیند ساده سازی مدیریت کسب و کار است که در گردش کارها، دارای تاثیرات مثبتی از جمله موارد زیر می باشد:
- کاهش تعداد کارها
- کاهش تعداد روزهای کاری
- ایجاد تاثیر مثبت بر جریان نقدی
- ایجاد رضایت مشتری و جلب اعتماد وی
- ایجاد انگیزه برای پرداخت به موقع
درصد تغییر قیمت:
این عامل روی درصدهای خاصی تمرکز می کند و باعث تغییرات مهمی از جمله موارد زیر می شود:
- پیش گرفتن روند مثبت در کسب و کار
- افزایش و یا کاهش نوسان قیمت
- ارائه تخفیف های موقتی
- پیش بینی افزایش قیمت مواد غذایی
- نظارت بر حاشیه سود
موسسه مشاوران مطالعه مقاله مدیریت ارتباط با مشتری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.
عوامل موثر بر جریان نقدی
درصد رشد درآمد:
از آنجایی که اکثرا فکر می کنند افزایش میزان فروش در واقع یکی از روش های افزایش جریان نقدی، می باشد اما در برخی مواقع، افزایش فروش باعث تشدید مشکلات در جریان نقدی می گردد. در واقع فروش به پول نیاز دارد، یعنی هر کسب و کار برای تولید محصول و نگه داری آن بایستی هزینه پرداخت نماید.
همچنین برای فروش کالای تولید شده نیاز به بازار فروش هست که این بازار توسط بخش بازاریابی و سایر موارد مورد نیاز صورت می گیرد که خود دارای هزینه هایی می باشد. همچنین برای کسب و کارهای خدماتی، افزایش فروش به معنی افزایش ساعات تکمیل کار می باشد.
درصد بهای کالا های فروخته شده:
بهای تمام شده کالای فروش رفته، یا خدمات انجام شده، در واقع تمام بهایی می باشد که به طور مستقیم با تولید یک محصول یا خدمت در ارتباط است و کاهش آن، سطوح پایین تر را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد. مراحل کاهش بهای تمام شده کالای فروخته شده، شامل موارد زیر می باشد:
- خرید مواد به صورت انبوه
- مذاکره با تامین کنندگان
- کاهش تلفات در تولید
درصد سربار:
سربار، به هزینه هایی گفته می شود که هر ماه رخ می دهند و شامل موارد زیر می باشد:
- هزینه اجاره
- هزینه اینترنت
- هزینه آب و برق و گاز
- هزینه تلفن کارکنان
- و سایر موارد مشابه
برای حفط این درصد بایستی هزینه های سربار را تحت کنترل قرار داد و بودجه را پیگیری نمود و مواظب افزایش هزینه ها بود که در نتیجه آن باعث می شود که هزینه های آینده پیش بینی شوند و بتوان جریان نقدی را کنترل نمود.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله کاهش هزینه سازمان را به شما پیشنهاد می کنیم.
اندیکاتور MFI چیست؟
اندیکاتور شاخص جریان نقدینگی یا (Money Flow Index) از خانواده نوسانگرها میباشد که جریان ورود یا خروج نقدینگی به بازار را در قالب یک شاخص نشان میدهد. اما بررسی ورود و خروج نقدینگی به بازار چه اهمیتی دارد؟
بر اساس تئوری اقتصادی حجم پول، زمانی که حجم پول در بازاری افزایش مییابد قدرت خرید نیز به صورت موازی افزایش خواهد یافت و در نتیجه فروشندگان تمایل ندارند تا دارایی خود را با قیمت پایین عرضه کنند. عدم جذابیت قیمتهای پایین برای فروشندگان و همچنین افزایش تقاضای خریداران سبب میشود تا قیمتها افزایش یابد و مادامی که قیمتها باعث ارضای فروشندگان نشود شاهد روند افزایشی آن خواهیم بود. این موضوع به صورت عکس نیز صدق میکند؛ زمانی که نقدینگی از بازار خارج میشود طبیعتا تقاضا در بازار افت خواهد کرد و این اتفاق سبب میشود تا قیمتها کاهش یابند.
حال این تئوری را در بازار سرمایه مورد بررسی قرار میدهیم؛ زمانی که یک گزینه سرمایهگذاری مورد توجه فعالان بازار قرار میگیرد، به مرور زمان حجم زیادی پول وارد بازار خواهد شد و به تدریج قیمتها افزایش خواهند یافت. همچنین خروج پول از بازار میتواند شرایطی عکس را بوجود آورد و در نهایت منجر به کاهش قیمت گردد.
نحوه محاسبه اندیکاتور MFI
اندیکاتور MFI شباهت زیادی با اندیکاتور RSI دارد با این تفاوت که حجم معاملات نیز در محاسبات MFI لحاظ شده است. برخی از تحلیلگران معتقدند که MFI دقیقا همان اندیکاتور RSI میباشد، با این تفاوت که حجم نیز در محاسبات آن دخیل شده است. محاسبات اندیکاتور MFI بسیار ساده میباشد و در درجه اول قیمت بسته (Close) با بیشترین و کمترین قیمت (High & Low) جمع میشود و تقسیم بر سه خواهد شد که به حاصل این میانگین اصطلاحا قیمت تایپیکالی گفته میشود.
در قدم دوم جریان نقدینگی محاسبه میگردد؛ جریان نقدینگی به سه دسته جریان مثبت، جریان منفی و جریان خنثی تقسیم بندی میشود:
- جریان نقدینگی مثبت: زمانی که قیمت تایپیکالی از قیمت روز گذشته بالاتر باشد در این حالت جریان نقدینگی مثبت است.
- جریان نقدینگی منفی: زمانی که قیمت تایپیکالی از قیمت روز گذشته پایینتر باشد در این حالت جریان نقدینگی منفی است.
- جریان خنثی نقدینگی: زمانی که قیمت تایپیکالی نسبت به روز گذشته تغییرلتی نداشته باشد در این حالت وضعیت خنثی دارد.
در قدم سوم نسبت نقدینگی محاسبه خواهد شد و این نسبت از تقسیم جریان نقدینگی مثبت بر منفی بدست خواهد آمد:
حال تمام داده های مورد نیاز برای محاسبه MFI تکمیل شده است و به راحتی میتوانیم بر اساس فرمول زیر شاخص جریان نقدینگی را محاسبه کنیم. البته تاکید میگردد که تحلیلگران تکنیکال هیچ نیازی به محاسبه MFI ندارند و صرفا جهت آموزش و تفهیم هرچه بهتر موضوع، نحوه محاسبه آن آموزش داده شده است.
سیگنال اندیکاتور MFI
اندیکاتور MFI شباهت بسیار زیادی به RSI دارد. این اندیکاتور مانند RSI در محدوده ۰ تا ۱۰۰ نوسان میکند و دو سطح ۲۰ و ۸۰ سطوح پر اهمیت این اندیکاتور را تشکیل میدهند. ناحیه بالای ۸۰ به عنوان ناحیه اشباع ورود نقدینگی به بازار و ناحیه زیر ۳۰ به عنوان ناحیه اشباع خروج نقدینگی نامگذاری میشوند.
سیگنال فروش اندیکاتور MFI:
زمانی که جریان نقدی پول وارد بازار میشود شاخص نمودار MFI شروع به رشد میکند و پس از گذر از سطح ۸۰ وارد ناحیه اشباع ورود نقدینگی میشود. به مرور زمان و با بالا رفتن قیمت، انگیزه لازم در بین عرضهکنندگان ایجاد میشود و به مرور شاهد افزایش فروش و خروج نقدینگی از بازار خواهیم بود. نشانه های فروش زمانی پررنگ خواهد شد که نمودار MFI از ناحیه اشباع ورود نقدینگی خارج شود و اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ سطح ۸۰ را از بالا به پایین بشکند. در این حالت با توجه به خروج نقدینگی احتمالا شاهد شروع حرکت ریزشی قیمت خواهیم بود.
سیگنال خرید اندیکاتور MFI:
افزایش فروشهای بی امان و خروج نقدینگی از بازار به مرور زمان قیمت را کاهش میدهد. با توجه به افت قیمتها و افزایش ارزندگی، انگیزه لازم در بین سرمایهگذاران پدید خواهد آمد و به مرور زمان شاهد ورود نقدینگی در بازار خواهیم بود که این اتفاق منجر به حرکت نمودار MFI از ناحیه اشباع خروج نقدینگی به ناحیه تعادلی خواهد بود. بنابراین زمانی که سطح ۲۰ توسط خط MFI از پایین به بالا شکسته شد میتوانیم آن را به عنوان سیگنال خرید تلقی کنیم.
واگرایی و همگرایی در MFI:
یکی از ویژگیهای مثبت اندیکاتور MFI امکان بررسی ضعف در روند میباشد. این اندیکاتور همانند RSI در تشخیص واگرایی ها در کف و قلهها دقت نسبتا بالایی دارد. با توجه به اهمیت بررسی واگرایی در اندیکاتورها، MFI میتواند کمک بزرگی در زمینه تشخیص قدرت روند باشد.
آموزش صفر تا صد اندیکاتور MFI
اندیکاتور MFI یا شاخص جریان نقدینگی یک اندیکاتور از گروه نوسانگرهاست که میتواند جریان ورود و خروج نقدینگی به بازار را به فرم یک شاخص به نمایش بگذارد؛ بنابراین برای درک بهتر اندیکاتور MFI بهتر است به اهمیت جریان ورود و خروج نقدینگی به بازار سرمایه پی ببریم تا درک بهتری از کاربرد این اندیکاتور به دست بیاوریم.
اگر بخواهیم جریان ورود و خروج نقدینگی به بازار را توضیح دهیم، باید بگوییم که هنگامی که حجم پول در بازار زیاد میشود، نشان دهنده قدرت بالای خرید خریداران است که در نتیجه آن، فروشندگان هم تمایل چندانی به فروش در قیمت پایین نخواهند داشت به همین دلیل فروشندگان از عرضه اجتناب میکنند تا قیمتها افزایش پیدا کند. این افزایش قیمت تا آنجا ادامه پیدا میکند که قیمتها به اندازهای افزایش یابند که فروشندگان ترغیب به عرضه شوند. البته این مورد ممکن است به صورت وارونه هم اتفاق بیفتد و قیمتها با کاهش رو به رو شوند.
در بازار بورس در ایران هم وقتی سهام یک شرکت از سوی فعالان بازار مورد توجه قرار میگیرد، حجم زیادی از پول وارد شرکت میشود و قیمت سهام آن شرکت افزایش پیدا میکند. به همین دلیل تشخیص ورود نقدینگی به سهام یکی از روشهایی است که معامله گران میتوانند به کمک آن اقدام به خرید سهام کنند.
به دلیل اهمیت استفاده از اندیکاتور MFI برای نمایش جریان ورود و خروج نقدینگی، تصمیم گرفتیم تا در این مقاله درباره این اندیکاتور، بررسی سیگنالهای آن و تحلیل فرمولهای آن مطالبی را ارائه دهیم، پس با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله:
اندیکاتور MFI چیست؟
اندیکاتور MFI یا شاخص جریان نقدینگی (Money Flow Index) ورود و خروج نقدینگی را به بازار نشان میدهد. نکته جالب درباره اندیکاتور MFI این است که این اندیکاتور به اندیکاتور RSI شباهت دارد و تنها تفاوت آنها به چگونگی انجام محاسبات حجم در فرمول باز میگردد؛ به این شکل که در اندیکاتور RSI زمانی که اعداد به بالای مرز ۷۰ میرسند، اشباع خرید رخ میدهد و زمانی که اندیکاتور به زیر مرز ۳۰ میرسد، اشباع فروش اتفاق میافتد ولی در اندیکاتور MFI به این صورت است که زمانی که اندیکاتور به بالای ۸۰ برسد، اشباع خرید و زمانی که به عدد ۲۰ یا زیر آن برسد، اشباع فروش به وجود میآید.
کاربرد اندیکاتور MFI
خط روند در اندیکاتور MFI: در اندیکاتور MFI میتوانید از بعضی الگوهای قیمتی، برخی استراتژیها و هم چنین ابزارهایی که در نمودار قیمت وجود دارد، استفاده کنید. در این اندیکاتور از خط روند هم میتوان بهره برد و هنگامی که اندیکاتور MFI خط روند را میشکند، معامله گران بازار موفق به دریافت سیگنالهای ورود و خروج از سهم میشوند. چگونگی ترسیم این خط روند نیز مانند روش ترسیم خط روند در نمودار قیمت است.
توجه به این نکته ضروری است که از این متد بیشتر به منظور تأیید سیگنالها استفاده میشود و استفاده از آن به صورت هم زمان با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال میتواند توانایی شما را در انتخاب ناحیههای ورود و خروج به سهمها به شدت بالا ببرد.
واگرایی در اندیکاتور MFI: به جرأت میتوان گفت که مهمترین و اصلیترین کاربرد اندیکاتور MFI در نمایش واگراییها است. این واگراییها درباره تغییر روند هم هشدار میدهند و پدیدار شدن واگرایی در روندها و نمودارها نشانگر احتمال تغییر در روند موجود یا تضعیف روند است.
در برخی مواقع برخلاف اینکه اندیکاتور MFI سیگنالی مبتنی بر خرید یا فروش صادر کند، قیمت سهام رشد چندانی ندارد یا شاهد کاهش قیمت آن نیستیم. به همین دلیل صرفاً با استفاده از اندیکاتور MFI نمیتوان برای خرید یا فروش سهام اقدام کرد؛ این اندیکاتور هم نظیر دیگر اندیکاتورها فقط یک ابزار تحلیل تکنیکال است و بهتر است در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به کار رود تا در نتیجه آن بتوان به یک سود بالا با ریسک پایین دست یافت.
پیشنهاد میکنیم مقاله چگونه در فارکس معامله کنیم را مطالعه کنید.
چگونگی محاسبه اندیکاتور MFI
به طور کلی برای یادگیری انواع اندیکاتورها، دانستن فرمول محاسبه آنها اهمیت چندانی ندارد اما بعضی از افراد مایل هستند تا به طور دقیق و کامل نحوه محاسبه اندیکاتورها را فرا بگیرند. همان طور که قبلاً به آن اشاره کردیم، اندیکاتور MFI به اندیکاتور RSI بسیار شبیه است و تفاوت این دو اندیکاتور در حجم معاملات است. بسیاری از تحلیل گران بر این باور هستند که اندیکاتور MFI در واقع همان اندیکاتور RSI است. لازم به ذکر است که محاسبات اندیکاتور MFI بسیار راحت و آسان است.
چگونگی محاسبه اندیکاتور MFI به این صورت است که در مرحله اول قیمت بسته با بیشترین و کمترین قیمت جمع شده و عدد به دست آمده بر ۳ تقسیم میشود؛ به عددی که در این محاسبه به دست میآید، قیمت تایپیکالی گفته میشود.
قیمت تایپیکالی = ۳/(بیشترین قیمت + کمترین قیمت + قیمت بسته)
در مرحله دوم، جریان نقدینگی محاسبه میشود. لازم به ذکر است که این جریان به سه دسته جریان مثبت و جریان منفی و جریان خنثی تقسیمبندی میشود. در ادامه این مطلب هر یک از این جریانها را به طور جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم تا با مفهوم کلی آنها بیشتر آشنا شوید.
جریان نقدینگی مثبت: زمانی که قیمت تایپیکالی یک سهم از قیمت روز گذشته همان سهم بالاتر رود، در این صورت جریان نقدینگی را مثبت میگویند.
جریان نقدینگی منفی: زمانی که قیمت تایپیکالی یک سهم از قیمت روز گذشته همان سهم پایینتر رود و یا کمتر شود، در این صورت جریان نقدینگی را منفی میدانند.
جریان نقدینگی خنثی: زمانی که در قیمت تایپیکالی یک سهم نسبت به قیمت روز گذشته همان سهم هیچ گونه تغییری حاصل نشود، در این صورت به این وضعیت جریان نقدینگی خنثی میگویند.
جریان نقدینگی = قیمت تایپیکالی * حجم
در مرحله سوم نوبت به محاسبه نسبت نقدینگی میرسد و این نسبت از تقسیم جریان نقدینگی مثبت بر منفی به دست میآید:
نسبت نقدینگی = جریان نقدینگی منفی / جریان نقدینگی مثبت
با انجام محاسبات بالا، تمام دادههای مورد نیاز برای محاسبه اندیکاتور MFI تکمیل شده است و به راحتی میتوان شاخص جریان نقدینگی را محاسبه کنیم. البته لازم به ذکر است که تحلیل گران تکنیکال معمولاً نیازی به محاسبه اندیکاتور MFI ندارند و تنها به منظور آموزش و درک هرچه بهتر موضوع، نحوه محاسبه آن آموزش داده میشود.
((نسبت نقدینگی-۱)/۱۰۰) – MFI = 100
مطالعه مقاله آموزش اندیکاتور Envelope از دست ندهید.
روش کار با اندیکاتور
همان طور که پیشتر هم اشاره کردیم، اندیکاتور MFI شباهت زیادی به اندیکاتور RSI دارد. به این صورت که اندیکاتور MFI هم مانند اندیکاتور RSI نوسانات خود را در محدوده ۰ تا ۱۰۰ برقرار میکند و اگر بخواهیم به سطوح پر اهمیت در این اندیکاتور بپردازیم، باید به سطوح ۲۰ و ۸۰ اشاره کنیم. در واقع ناحیه ۸۰ در این اندیکاتور، ناحیه اشباع ورود نقدینگی است و ناحیه زیر ۲۰ ناحیه خروج نقدینگی محسوب میشود.
از سوی دیگر یکی از مواقع مناسب برای دریافت سیگنال از اندیکاتور MFI زمانی است که شاهد واگرایی در نمودار قیمت هستیم، واگرایی هم زمانی روی میدهد که روند معکوس نوسانگر نسبت به روند قیمت در نمودار را شاهد باشیم . علاوه بر این، اندیکاتور MFI با رسیدن به ناحیههای اشباع خرید و اشباع فروش، سیگنالهای واضحی میفرستد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
سیگنال فروش اندیکاتور MFI
هنگامی که شاخص نمودار MFI رشد خود را آغاز کند از سطح ۸۰ وارد ناحیه اشباع ورود نقدینگی میشود؛ در این حالت مشخص میشود که جریان نقدی پول وارد بازار شده است.
با گذشت زمان، قیمتها افزایش پیدا میکنند و در نتیجه عرضهکنندگان انگیزه بیشتری پیدا میکنند و پس از مدت زمانی، افزایش فروش و خروج نقدینگی از بازار حاصل میشود. در این میان، یک تحلیلگر باید با نشانههای فروش آشنا باشد. زمانی این نشانهها بیشتر میشوند که نمودار MFI از ناحیه اشباع ورود نقدینگی خارج شود. در این صورت این نمودار از بالا به پایین سطح ۸۰ را میشکند. این موضوع نشان میدهد که با توجه به خروج نقدینگی به احتمال زیاد قیمت سهم ریزش خواهد داشت.
هم چنین یکی از مهمترین اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ موارد در اندیکاتور MFI، واگرایی است. فرآیند واگرایی زمانی اتفاق میافتد که حرکت نوسانگر اندیکاتور و روند قیمت در خلاف جهت یکدیگر باشد. به عنوان مثال، فرض کنید شما یک ارز دیجیتال را به قیمت ۱۵ دلار خریداری کردهاید، پس از مدتی با مراجعه به نمودار قیمت در مییابید که قیمت این ارز دیجیتال رو به کاهش گذاشته است، ولی نوسانگر اندیکاتور با خطهای روند، در حال افزایش است، در این صورت میتوانیم بگوییم که واگرایی در حال انجام است و میتوان آن را به کمک اندیکاتور MFI تشخیص داد.
سیگنال خرید اندیکاتور MFI
به طور کلی فروش مداوم به همراه خروج نقدینگی از بازار موجب کاهش قیمت سهمها میشود و در نتیجه آن، با توجه به افزایش ارزش و افت قیمتها، باز هم در بین سرمایهداران شاهد ایجاد انگیزه برای خرید خواهیم بود و با گذشت زمان ورود نقدینگی به بازار را شاهد خواهیم بود. همین موضوع سبب میشود که نمودار MFI حرکت خود را آغاز کند و از ناحیه خروج نقدینگی به حالت عادی خود برگردد. ولی برای اینکه متوجه شوید که چه زمانی سیگنال خرید ارسال میشود، باید به این موضوع دقت کنید که هر زمان که سطح ۲۰ به دلیل خط MFI از پایین به بالا شکسته شود، در واقع سیگنال خرید ایجاد شده است و بهترین فرصت است که از موقعیت استفاده کنید و خرید خود را انجام دهید.
به عبارت دیگر، سیگنال خرید در ناحیه اشباع فروش برای شما ارسال میشود. معمولاً در این ناحیه ما شاهد عددی زیر ۲۰ برای اندیکاتور MFI خواهیم بود که پس از مراجعه به نمودار قیمت ریزش آن را خواهیم دید. در این حالت فشار فروش از سوی معامله گران افزایش پیدا میکند و در نهایت با تضعیف این روند، بازار رشد میکند.
نقدینگی در بازار ارزهای دیجیتال چیست و چه اهمیتی دارد؟
آیا معاملههای شما همیشه دقیقا در قیمتی که میخواستید انجام شده است؟ فکر نمیکنم جواب این سوال مثبت باشد. گاهی معاملهگران فراموش میکنند که در برابر آنها طرف دیگر معامله قرار دارد که میخواهد یک رمزارز را با قیمت مورد نظر خودش بخرد یا بفروشد. در واقع ما چیزی را میفروشیم که شخص دیگری میخواهد آن را بخرد و اگر آن فرد به قیمت و حجمی که ما قصد فروش داریم خرید نکند، نقدینگی هم وجود ندارد. اما مفهوم نقدینگی در بازار ارزهای دیجیتال چیست و چه اهمیتی دارد؟ برای گرفتن جواب این سوالات با میهن بلاکچین همراه باشید.
نقدینگی در بازار ارزهای دیجیتال چیست؟
نقدینگی معیاری است که نشان میدهد سرمایهگذاران چقدر راحت داراییهای خود را به پول نقد تبدیل میکنند و بالعکس. نقدینگی پیشفرض یک بازار کاربردی است و بدون آن، نمیتوانیم معامله کنیم. به نقدینگی بازار به چشم یک قالب مبادله ابتدایی مثل دادوستد نگاه کنید.
فرض کنید خانواده شما ماهیانه ۱۳ کیلوگرم پنیر تولید میکنند و همسایههای شما ۲۲ کیلوگرم ماهی صید میکنند. اما همسایه شما میخواهد فقط ۹ کیلوگرم ماهی را با ۹ کیلوگرم پنیر مبادله کند. مساله مهمی نیست، شما خریدار دیگری برای مابقی پنیر پیدا خواهید کرد. با این حال، ماهیگیر دیگری در ازای ۲ کیلوگرم ماهی خود ۴ کیلوگرم پنیر میخواهد. شما از فروش امتناع میکنید اما متوجه میشوید که هیچ شخص دیگری پنیر شما را با نرخ اولیه مبادله ماهی با پنیر نمیخواهد. حالا فرض میکنیم پنیر بیتکوین و ماهی دلار است، همان مشکل را در بازار ارزهای دیجیتال پیدا خواهیم کرد. در تصویر زیر یک اسکرین شات از اوردر بوک ( Order Book) صرافی بایننس برای BTC/USDT را مشاهده میکنید که قیمت و مقدار بیت کوینی را که خریداران و فروشندگان تقاضا یا ارائه میکنند را نشان میدهد.
قیمت بیت کوین ۳۸,۸۸۴ دلار است. در زیر این قیمت سه سطح وجود دارد:
- ۶۱ بیت کوین در قیمت ۳۸,۸۰۰ دلار
- ۴۱ بیت کوین در قیمت ۳۸,۷۰۰ دلار
- ۵۴ بیت کوین در قیمت ۳۸,۶۰۰ دلار
با توجه به وضعیت اودر بوک، بنظر شما آیا میتوانیم ۱۰۰ بیتکوین را با قیمت ۳۸,۸۰۰ دلار بفروشم؟ نه، پیشنهاد خرید (Bids) کافی وجود ندارد. ما باید ۶۱ بیتکوین را به قیمت ۳۸,۸۰۰ دلار و ۳۹ بیت کوین را با قیمت ۳۸,۷۰۰ دلار بفروشیم. اکنون که این سطح قیمتی از بین رفت، تا زمانی که قیمت پیشنهادی، پایینترین قیمت درخواستی را پر کند یا فروشندگان قیمت خود را به سطح پیشنهادی بعدی کاهش دهند، در لیست سفارش گپ ایجاد میشود.
اهمیت نقدینگی در بازار ارزهای دیجیتال چیست؟
حقیقت این است که من به عنوان یک معاملهگر خرد، هرگز به نقدینگی اهمیت نمیدهم زیرا فقط در صورتی که دهها میلیون دلار سرمایه داشته باشم نقدینگی هنگام معامله بیتکوین مشکلساز میشود یا برای معامله یک آلتکوین، سرمایه میلیون دلاری ممکن است مشکل ایجاد کند. اما بیایید فرض کنیم که من به اهمیت جریان نقدینگی چیست؟ طور معجزهآسایی یک شبه به یک نهنگ رمزارز تبدیل شوم. در این صورت به عنوان یک معاملهگر با دارایی زیاد با چه مسائلی روبرو هستم؟ ناگهان ترید به یک کابوس تبدیل میشود. دیگر نمیتوانم هر جا که بخواهم پوزیشن معاملاتی باز کنم. من باید در سطوح قیمتی با حجم بالا معامله کنم. به عنوان یک خریدار، چنین سطحی میتواند یک مقاومت مهم باشد که در آن سرمایهگذاران بسیاری سفارش فروش میدهند. یا به عنوان یک فروشنده، این سطح میتواند حمایتی باشد که اکثر مردم با انتظار افزایش قیمت، سفارش خرید میدهند.
اکنون ممکن است این امر بیهوده به نظر برسد. به عنوان یک معاملهگر کوچک، تنها چیزی که به شما گفته شده این است که در سطوح حمایت بخرید و در سطوح مقاومت بفروشید. نهنگها از آنجایی که حجم زیادی را معامله میکنند، حق انتخاب زیادی ندارند. آنها نمیتوانند ۴۰ میلیون دلار بیت کوین را در سطح حمایتی بخرند، زیرا معاملهگران کوچک در سطوح حمایتی نمیفروشد (مگر اینکه وحشت زده شوند). آنها در این سطوح میخرند.
به این مساله به چشم همزیستی بین نهنگها و کشتی چسب نگاه کنید. آنها رابطهای به نام همسفرگی دارند که در آن، کشتی چسب بدون آسیب رساندن به نهنگ، در این رابطه سود میبرد، در حالی که برای نهنگ هیچ منفعت و ضرری ندارد. کشتی چسب خود را به پشت نهنگ میچسباند و در حین شنا کردن نهنگ، از میکروارگانیسمها تغذیه میکند. معاملهگران کوچک نیز به طور مشابه به نهنگها میچسبند و از معاملات آنها در بازار نفع میبرند. با این حال، نهنگ هیچ فردی بالاتر از خود ندارد که از او تغذیه کند، بنابراین باید کمبود نقدینگی را به عنوان بخشی از بازی بپذیرد.
لغزش قیمت (Sllipage) در کریپتو
اما بیایید فرض کنیم که من به عنوان نهنگ، باید آن ۴۰ میلیون را ظرف پنج دقیقه بفروشم. مثلا شاید من اطلاعاتی داشته باشم که بدانم به محض شروع معاملات، بازار سهام سقوط خواهد کرد. آن وقت باید چهکار کنم؟ بهترین سناریو این است که علیرغم عواقب موجود، بیتکوین خود را در بازار بفروشم. با فروش من بازار دچار شوک شدید میشود، زیرا سفارشات من باعث ریزش بازار میشود. اکثر کریپتوهای من با قیمت بازار به فروش میرسند، اما ۱۰ درصد از آنها کمتر از این قیمت به فروش میرسند.
آنچه در دفتر سفارش اتفاق میافتد این است که بیتکوین من به محض اینکه یک سطح پیشنهادی را پاک کردم، در بهترین قیمت بعدی به فروش میرسد. وقتی سطح پیشنهادی بعدی خالی شد صرافی بیتکوین من را در سطوح بعدی میفروشد. این لغزش قیمت نام دارد که تفاوت بین قیمت اجرا شده سفارش و قیمت برنامهریزی شده را نشان میدهد. در نتیجه من به عنوان فروشنده پول کمتری برای بیتکوین خود دریافت میکنم یا به عنوان یک خریدار، من بیتکوین کمتری در قبل پولم دریافت میکنم. حتی اگر بازار برای بیتکوین قیمت خاصی مشخص میکرد، به دلیل کمبود نقدینگی در آن سطح من با ضرر ۱۰ درصدی مواجه میشدم. فروش آن ۴۰ میلیون بیت کوین به این معنی بود که من ۴ میلیون دلار از دست دادم. با این وجود، اگر بازار بیش از ۱۰ درصد سقوط کند، لغزش قیمت ارزش آن را دارد.
مانور نقدینگی در بازار کریپتو
اخیرا صحبتهایی در مورد یک نهنگ اتریوم در صرافی بیتفینکس وجود دارد که آخرین خرید آن در ماه می گذشته بوده است. داستان از این قرار است که پس از رسیدن بیت کوین به ۶۰۰۰۰ دلار، بازار شروع به سقوط کرد و نهنگی شروع به خرید اتریوم کرد. فشار فروش در قیمت نزولی بالا بود و همه معتقد بودند که روند صعودی کریپتو به پایان رسیده است. با این حال، این نهنگ به خرید ادامه داد.
سرمایهگذار ناشناس بیتفینکس و همچنین بسیاری از نهنگهای دیگر، همگی یک وجه مشترک داشتند: اعتقاد راسخ! آنها بر این باور بودند که کریپتو از پایینترین سطح خود جهش میکند و برای رسیدن به بالاترین رکوردهای جدید باز میگردد. فشار فروش در مسیر کاهش قیمت، نقدینگی کافی را برای نهنگ فراهم کرد و ذره ذره اتریوم را خرید. مشخص نیست این نهنگ کجا و چقدر اتریوم خریده است، اما او ۶۶ روز فرصت داشته تا از استراتژی خرید در میانگین قیمت دلاری اتریوم (DCA) خرید خود را انجام دهد.
اگر میانگین قیمت ورودی او جایی در وسط بوده باشد، حداکثر سود او در حرکت صعودی بعدی حدود ۸۰٪ بوده است. یک نهنگ هرگز نمیتواند وقتی بازار حرکت سهمیوار یا پارابولیک دارد، سرمایهگذاری آنچنانی داشته باشد. تنها انتخاب نهنگ، شرطبندی با اطمینان زیاد و استفاده از نقدینگی خردهفروشان وحشتزده است.
درسی که باید بگیرید این است که همراستا با نقدینگی معامله کنید و گاهی در جهت مخالف حرکت کنید. مخصوصا اگر راه دیگری وجود نداشته باشد. اکنون که روند بازار نزولی است، این نهنگ دوباره فعال شده و متناوبا اتر میخرد. کسانی که فعالیت او را زیر نظر دارند به این فکر میکند که آیا سرمایهگذاری او دوباره به ثمر میرسد یا نه.
معایب بازارهای نقدپذیر
ممکن است فکر کنید که بازارهای نقدپذیر ایدهآل هستند. اگر بتوانید به هر قیمتی بخرید و بفروشید، هیچ کس دچار لغزش قیمت نمیشود، بنابراین هم سرمایهگذاران کوچک و هم نهنگها میتوانند دستدردست یکدیگر سود ببرند. متاسفانه باید بگوییم شما اشتباه میکنید. دفتر سفارش چیزی به نام اسپرد خرید-فروش دارد که فضایی بین طرف پیشنهاددهنده و درخواستکننده است. اگر ۱۰۰ دلار بین پیشنهادها و درخواستها تفاوت وجود داشتهباشد، اسپرد ۱۰۰ دلار است که با هر خرید یا فروش دچار لغزش میشود. اگر اسپرد وجود نداشته باشد، هیچ لغزشی وجود ندارد.
فکر میکنم که بیشتر شما منحصرا در بازار ارز کریپتو معامله کنید، اما آیا تا به حال در بازار فارکس معامله کردهاید؟ بازار فارکس جامعه سرمایهگذاری فوق العادهای دارد که ارزهایی مانند دلار/یورو یا دلار/ین را معامله میکند. بازارهای ارز خارجی دارای حجم روزانه ۶.۶ تریلیون دلار هستند که این رقم بزرگتر از مجموع بازارهای سهام و ارزهای دیجیتال است. فارکس نقدشوندهترین و کمنوسانترین بازار در جهان است. نمودار بالا (دلار/ین) دارای محدوده قیمتی ۲.۳۲٪ است که تقریبا پنج ماه طول کشیده تا به این جایگاه برسد. شما میتوانید خدای معاملهگری باشید و هر دو هفته یکبار پول درآورید، حتی اگر سبد بزرگی نداشته باشید.
مشکل فارکس این است که نقدینگی بیش از حدی دارد. برای هر قیمتی خریدار و فروشندهای وجود دارد و زمانی که اسپرد خرید-فروش وجود نداشتهباشد، نوسانات نیز کاهش مییابند. با ورود پول بیشتر به کریپتو، داراییهای بزرگ بازار مانند بیتکوین، کمتر و کمتر جابهجا میشوند. فاصله بین قیمت خرید و فروش کم و کمتر میشود و انگیزه برای معامله رمزارزها کاهش مییابد.
سخن پایانی
اکثر سرمایهگذاران به دلیل اینکه تکنولوژی بلاکچین هشتمین شگفتی جهان است، به آن نپیوستهاند. بلکه به این دلیل است که میتوانند تا ۵۰۰۰ درصد سالیانه سود کنند. اما نباید فراموش کرد که بدون نقدینگی و فرصتهای آربیتراژ تریدینگ، سختتر از بازارهای سنتی میتوان در این بازار سود کرد. این مقاله تلاشی بود برای پرداختن به اینکه نقدینگی در بازار ارزهای دیجیتال چیست و چه اهمیتی دارد. نظر شما درباره نقدینگی کریپتو چیست؟ چه میزان اهمیت برای این فاکتور قائل هستید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاه شما