روندهای بازار مالی


آموزش تحلیل تکنیکال ، مجموع روزهای روند کاهشی

آموزش تحلیل تکنیکال ، فواصل زمانی نقاط رسم خط روند کاهشی

روند صعودی در تحلیل تکنیکال

روند صعودی یکی از مهمترین مفاهیم در آموزش تحلیل تکنیکال است. روندها جهت حرکت قیمت بازار را نشان می دهند، به این معنی که اگر قیمت افزایشی باشد روند صعودی، و اگر قیمت کاهشی باشد روند نزولی است.

تغییرات قیمت سهم ها هیچ گاه به صورت یک خط راست و بدون تغییر جهت حرکت نمی کنند و همواره در لحظاتی دچار تغییر جهت می شوند. این تغییرات جهت سبب به وجود آمدن حرکاتی زیگزاگی در نمودار سهم می شوند، این حرکات زیگزاگی به دنبال یکدیگر قرار می گیرند و موج های مختلفی را به وجود می آورند. با تحلیل حرکت این امواج و تشخیص الگوهای خاص، می توانیم روندهای نزولی و صعودی را شناسایی و از آنها استفاده کنیم. یک روند صعودی، در هر لحظه می تواند تغییر جهت بدهد و اینگونه نیست که روند صعودی همواره به مسیر خود ادامه دهد.

در مبحث پیوت در تحلیل تکنیکال، به بررسی پیوت ها و نحوه تشخیص آنها پرداختیم. پیوت ها بسته به صعودی یا نزولی بودن نام های مختلفی دارند.
نام دیگر پیوت های سقف، قله و نام دیگر پیوت های کف، دره یا حفره است.
در این آموزش به بررسی روندهای صعودی و نحوه تشخیص آنها می پردازیم.

تشخیص روند صعودی

در تحلیل روند صعودی دو قانون وجود دارد:

  1. هر قله یا پیوت سقف از قله قبل از خود بالاتر باشد.
  2. هر حفره یا پیوت کف از حفره قبل از خود بالاتر باشد.

در تصویر زیر، نمونه ای از یک نمودار که دارای روند صعودی است را مشاهده می کنید.

برای تشخیص روند صعودی، طبق آموزش پیوت در تحلیل تکنیکال، پیوت های نمودار را مشخص کنید.
پس از مشخص نمودن پیوت های سقف و کف، در صورت مشاهده الگوی موجود در تصویر بالا، می توان گفت که نمودار شما دارای روند صعودی است.

نکته ای که در هنگام تشخیص روندهای صعودی باید به آن توجه کنید این است که، موج هایی که از لحاظ روند صعودی بررسی می کنیم، باید از لحاظ اندازه مشابه باشند.
در تصویر زیر، از پیوت های مربوط به موج هایی که نسبت به موج اصلی کوچکتر هستند صرف نظر شده است. این پیوت ها با رنگ زرد علامت زده شده اند.

چنین پیوت هایی که نسبت به پیوت های دیگر به موج های کوچکتری تعلق دارند، مبنای تعیین روند صعودی محسوب نمی شوند.

مواردی که یکی از قله ها، یا یکی از حفره ها شرایط روند صعودی را ندارد

در مواردی که یکی از قله ها یا یکی از حفره ها، شرایط روند صعودی را ندارد، در نمودار از آن قله صرف نظر کرده و قله یا حفره بعدی را بررسی می کنیم.
در تصویر زیر، شرایط روند صعودی در مورد قله ای که با رنگ زرد مشخص شده است صدق نمی کند.
همانطور که مشاهده می کنید، از این قله صرف نظر کرده و به بررسی شرایط روند صعودی در قله بعدی پرداخته ایم.

در هنگام مشاهده چنین مواردی در تحلیل تکنیکال، روش صحیح برخورد با آنها صرف نظر کردن از قله یا حفره، و بررسی روند صعودی در قله یا حفره بعدی است.

مواردی که ارتفاع یا عمق پیوت ها بسیار مشابه است

هنگامی که دو قله ارتفاع تقریباً یکسانی دارند، برای تشخیص ارتفاع هر یک نشانگر ماوس را روی آنها برده، و به مقدار High توجه کنید. هر کدام که مقدار High بیشتری داشت، ارتفاع بیشتری دارد

هنگامی که دو حفره عمق تقریباً یکسانی دارند، برای تشخیص عمق هر یک، نشانگر ماوس را روی آنها برده و به مقدار Low توجه کنید. هر کدام که مقدار Low بیشتری داشته باشد، پایین تر است.

بازار روند‌ دار چیست؟

بازار روند‌ دار به طور کلی به معنای این است که قیمت یا به سمت بالا یا به سمت پایین حرکت می‌کند.

مطمئناً ممکن است هر از چند گاهی این قیمت برخلاف روند پیش برود، اما فقط کافی است تایم فریم خودر ا بالا‌تر ببرید و متوجه می‌شوید که این حرکت خلاف، فقط یک اصلاح قیمتی بوده است.

بازار روند دار

روندها معمولاً با “سقف‌های بالاتر” و “کف‌های بالاتر” در یک روند صعودی و “سقف‌های پایین‌تر” و “کف‌های پایین‌تر” در یک روند نزولی مورد توجه قرار می گیرند.( بدیهی است به «سقف و کف»، «قله و دره» ، «بالا و پایین» و «های و لو» نیز گفته می‌شود.)

هنگام معامله یک استراتژی مبتنی بر روند، معامله گران معمولاً نماد‌هایی را معامله می‌کنند که حرکت بیشتری دارد و حجم معاملات در آن‌ها بالا است. لیکویدیتی یا شناوری در استراتژیهای مبتنی بر روند مهم است. هرچه نماد، نقدینگی بیشتری داشته باشد ، می توان نوسان بیشتری را انتظار داشت.

هرچه نماد بیشتر نوسان کند، احتمال جهش‌های بزرگ قیمت بالاتر از حرکت‌های بی‌جان و محدود می‌شود.

به غیر از پرایس اکشن که توجه به آن واجب است، شما همچنین می توانید از ابزارهای فنی که در بخشهای قبلی آموخته اید در تعیین اینکه آیا در بازار روند دار هستند یا خیر استفاده کنید.روندهای بازار مالی

ADX در یک بازار روند دار

یکی از راههایی که می‌توانید بفهمید آیا بازار در روند است یا خیز، استفاده از اندیکاتور ADX است.

این اندیکاتور توسط J. Welles Wilder ایجاد شده و از مقادیر مختلف از 0 تا 100 برای تعیین اینکه آیا قیمت به شدت در یک روند حرکت می کند، یا رنج است، کاربرد دارد. مقادیر بیش از 25 معمولاً نشان می دهد که یا قیمت در روند است یا از قبل در یک روند قوی قرار دارد. و طبیعتاً هرچه عدد بیشتر باشد، روند قویتر است.

با این حال، ADX یک اندیکاتور Lagging است که بدان معنی است که لزوماً آینده را پیش بینی نمی کند.

همچنین یک اندیکاتور غیر جهت دار است، به این معنی که فقط به شما نشان می‌دهد آیا بازار در روند است یا خیر و خبری از جهت روندهای بازار مالی آن نمی‌دهد.

به این مثال نگاهی بیندازید…

بازار روند دار

برای اینکه بهتر متوجه شوید می‌بینید که قیمت حتی اگر ADX بیش از 25 باشد ، به وضوح رو به پایین است. پس فقط با عدد ۲۵ می‌دانیم بازار در روند است و فهمیدن جهت آن کار ADX نیست.

میانگین متحرک در بازار روند دار

اگر طرفدار ADX نیستید، برای شناسایی بازار روند دار می توانید از میانگین متحرک ساده نیز استفاده کنید.

به مثال زیر دقت کنید!

یک میانگین متحرک ساده 7 دوره ای ، 20 دوره ای و 65 دوره ای در نمودار خود قرار دهید.

سپس ، صبر کنید تا سه SMA با هم فشرده شوند و سپس از هم دور شوند.

اگر SMA 7 در بالای SMA 20 و 20 SMA در بالای 65 SMA به حالت گشایش و باز شدن درآیند، قیمت در روند صعودی است.

بازار روند دار چیست

از طرف دیگر ، اگر SMA 7 زیر SMA 20 و 20 SMA زیر 65 SMA به شکل باز درآید، قیمت در روند نزولی است.

بازار روند دار چیست

باندهای بولینگر در یک بازار روند‌ دار

ابزاری که اغلب استراتژی‌ای برای بازار‌های رنج است نیز می تواند در بازار روند‌ دار و شناسایی آن باشد. ما در مورد باندهای بولینگر صحبت می کنیم. یک حقیقتی که باید در مورد روندها باید بدانید این است که آنها در واقع بسیار نادر هستند.

برخلاف تصور شما ، قیمت ها واقعاً 70 تا 80 درصد از اوقات در حالت رنج یا ساید وی هستند.

به عبارت دیگر، برای قیمت در حالت رنج بودن معمول و مرسوم است. بنابراین، اگر قیمت ها از حالت رنج خارج شوند، باید در یک روند قرار بگیرند، درست است؟

یکی از بهترین ابزارهای تکنیکالی که در درس‌‌های قبلی ذکر کردیم و کارش محاسبه انحراف قیمت بود چه بود؟

اگر جواب دادید: خط کش، ما برای تلاشتان یک باریکلا میگیم.

اگر گفتید باند‌های بولینگر، ما به شما شیر و کلوچه مجازی می‌دهیم، درست است نمی‌توان آن را خورد اما مثل صد آفرین مدرسه است.

بازار روند دار چیست

باندهای بولینگر در واقع حاوی فرمول انحراف از معیار هستند. اما نگران این نباشید که سر از آن درنمی‌آورید.

در اینجا فقط نحوه شناسایی روند با باند‌های بولینگر مهم است. باندهای بولینگر را با انحراف معیار “1” و مجموعه دیگری از باند ها را با انحراف معیار “2” قرار دهید.

در این حالت سه منطقه قیمت را خواهید دید: منطقه فروش ، منطقه خرید و “منطقه بی طرف”.

بازار روند دار چیست

منطقه فروش جایی بین دو باند پایینی با انحراف ۱ و انحراف استاندارد ۲ است. قیمت باید جایی بین این باند‌ها کلوز کند تا ما آن را منطقه فروش در نظر بگیریم.

منطقه خرید جایی بین دو باند بالایی با انحراف ۱ و انحراف استاندارد ۲ است. درست مثل مورد قبلی، قیمت باید جایی بین این باند‌ها کلوز کند تا ما آن را منطقه خرید در نظر بگیریم.

منطقه بین باندهای انحراف معیار استاندارد جایی است که در آن بازار برای یافتن جهت تلاش می کند.

اگر قیمت در منطقه میانی باشد یعنی فعلاً قصد جهت‌گیری ندارد.

باندهای بولینگر تأیید بصری روند را آسان می‌کنند.

روند نزولی را زمانی می‌توان تأیید کرد که قیمت در منطقه فروش باشد.

روند صعودی را زمانی می‌توان تأیید کرد که قیمت در منطقه خرید باشد.

در این درس متوجه شدید بازار روند‌ دار چیست و چگونه می‌توانید آن را شناسایی کنید، در آینده به نوع بعدی بازار یعنی بازار رنج می‌پردازیم.

تحلیل تکنیکال: آموزش انواع روش‌های تحلیلی، از کجا شروع کنیم؟

فعالیت در بازارهای مالی بدون استفاده از روش‌های تحلیلی تفاوتی با قمار ندارد! تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) دو روش اصلی تحلیل در بازارهای مالی هستند. تحلیلگران تکنیکال بازار را با استفاده از داده‌های تاریخی مانند قیمت و حجم تحلیل می‌کنند. در حالی که تحلیلگران بنیادی به دنبال محاسبه‌ی ارزش ذاتی با استفاده از فاکتورهایی مانند درآمد، سود، دارایی، بدهی و… هستند.

در این مطلب از چشم بورس سعی می‌کنیم شما را با تحلیل تکنیکال، سبک‌های مختلف و مزایا و معایب آن آشنا کنیم. اگر چیزی از تکنیکال نمی‌دانید و یا پس از امتحان کردن سبک‌های مختلف سردرگم هستید، با ما همراه باشید.

تحلیل تکنیکال چیست

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال چیست؟

تکنیکال پیش‌بینی آینده و شکار فرصت‌های معاملاتی با استفاده از اطلاعات نمودارهای قیمت و حجم است. تکنیکالیست‌ها به دنبال پاسخی برای این سوال هستند: روند فعلی ادامه‌دار خواهد بود یا خیر؟

تحلیلگران تکنیکال از ابزارهای مختلفی استفاده می‌کنند. برخی از تکنیکالیست‌ها به خطوط روند سوگند یاد می‌کنند، برخی از نمودارهای شمعی استفاده می‌کنند و گروهی دیگر ترجیح می‌دهند بر اساس اندیکاتورها بازار را تحلیل کنند. حرفه‌ای‌ها نیز با ترکیب روش‌های مختلف، یک استراتژی کارآمد برای ورود و خروج طراحی می‌کنند.

پیش‌فرض‌های تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال بر 3 فرض اساسی استوار است:

  • همه چیز در قیمت نهفته است. هر فاکتوری که بتواند در قیمت تاثیر‌گذار باشد اعم از فاکتورهای بنیادی، اخبار سیاسی و… در قیمت یک سهم لحاظ شده است.
  • گذشته تمایل دارد که تکرار شود. محرک‌های روانشناسی بازار یعنی ترس و طمع تغییر نمی‌کنند و تاریخ تکرارپذیر است.
  • قیمت در روند نمودار و بر اساس الگوهای مشخصی حرکت می‌کند. گذشته در مسیر روندهای بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، حرکت‌های قیمت تصادفی نیست.

تاریخچه‌ای مختصر از تحلیل تکنیکال

چند صد سال است که از تحلیل تکنیکال برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار استفاده می‌شود. در قرن هفدهم، ژوزف دلا وگا تکنیک‌های اولیه‌ی تکنیکال را برای پیش‌بینی بازارهای هلند استفاده می‌کرد. با این حال، تحلیل تکنیکال به شکل امروزی مدیون تلاش‌های چارلز داو، ویلیام پی همیلتون، روبرت رئا و… روندهای بازار مالی است.

در سال 1948 رابرت دی ادواردز و جان مگی، مجموعه‌ای جامع با نام تحلیل تکنیکال روندهای سهام منتشر کردند. همزمان در شرق نیز معامله‌گران ژاپنی الگوهای شمعی را برای تحلیل قیمت برنج معرفی کردند. سال 1990 و با ظهور بازارهای دیجیتال الگوهای شمعی توسط تحلیلگران آمریکایی رایج شدند. این الگوها تا به امروز از مهم‌ترین روش‌های تحلیل بازارهای مالی است. بسیاری از تکنیکالیست‌ها الگوهای شمعی را پایه‌ی تکنیکال و دروازه‌ی ورود به آن می‌دانند.

انواع نمودارهای قیمت

نمودار قیمت، تغییرات قیمت اوراق بهادار را نسبت به زمان نمایش می‌دهد. محور افقی زمان و محور عمودی قیمت را نشان می‌دهد. نمودارهای قیمت به شکل‌های مختلفی نمایش داده می‌شود که به صورت مختصر آنها را شرح خواهیم داد.

نمودار خطی

نمودار خطی در تحلیل تکنیکال

نمودار خطی در تحلیل تکنیکال

نمودارهای خطی ساده‌ترین نوع نمودارهای قیمت هستند. این نمودار با وصل کردن قیمت‌های بسته شدن بازار رسم می‌شود. آنها به ساده‌ترین شکل تغییر قیمت در طول زمان را نشان می‌دهند. برای تشخیص الگوهای قیمتی مفید هستند و معمولا معامله‌گران مبتدی از این نمودارها استفاده می‌کنند.

نمودار میله‌ای

نمودار میله‌ای در تحلیل تکنیکال

نمودار میله‌ای در تحلیل تکنیکال

نمودارهای میله‌ای علاوه بر قیمت بسته شدن، قیمت باز شدن و همچنین بالاترین و پایین‌ترین قیمت در یک دوره‌ی معاملاتی را نشان می‌دهند. خط عمودی بازه‌ی قیمتی در یک دوره‌ی معاملاتی را نمایش‌ می‌دهد. خطوط افقی نشان‌دهنده‌ی قیمت باز و بسته شدن سهم هستند. خط افقی در سمت چپ قیمت باز شدن و خط افقی سمت راست قیمت بسته شدن را مشخص می‌کند.

هر میله یک جزیره‌ی واحد است و رفتار قیمت در یک بازه‌ی زمانی را نشان می‌دهد. مجموع میله‌ها نیز در کنار هم روند حرکت قیمت را مشخص می‌کنند.

نمودار شمعی

نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال

نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال

نمودارهای شمعی (کندل استیک) بسیار شبیه به نمودارهای میله‌ای هستند. محدوده‌ی ضخیم، قیمت باز و بسته شدن بازار را نمایش می‌دهد. سایه‌ی (فتیله‌) بالایی، بالاترین قیمت در دوره‌ی معاملاتی را نمایش می‎دهد. سایه‌ی پایین نیز نشان‌دهنده‌ی پایین‌ترین قیمت در طول دوره‌ی معاملاتی است. اگر قیمت در دوره‌‎ی زمانی، صعودی باشد شمع سبز رنگ (یا توپر) و اگر نزولی باشد شمع قرمز رنگ (یا توخالی) است.

تحلیلگران تکنیکال بیشتر از نمودارهای شمعی و میله‌ای استفاده می‌کنند. نمودارهای شمعی نسبت به نمودارهای میله‌ای خواناتر هستند.

سبک‌های مختلف تحلیل تکنیکال

حمایت و مقاومت و روندها

حمایت محدوده‌ی قیمتی است که تقاضا بر عرضه غلبه می‌‌کند. خطوط حمایت از اتصال کف‌های (دره‌ها) نمودار به همدیگر رسم می‌شوند. در محدوده‌های حمایتی احتمال ریزش بیشتر قیمت کم است.

مقاومت نقطه‌ی مقابل حمایت است. در این نقاط قدرت عرضه افزایش می‌یابد. مقاومت با اتصال سقف‌های (قله‌ها) نمودار به همدیگر رسم می‌شود و احتمال ریزش قیمت در این محدوده بالاست.

سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال

روندها جهت بازار را مشخص می‌کنند. اگر نمودار قیمت سقف‌ها و کف‌های بالاتر ثبت کند روند صعودی است. همچنین با ثبت سقف‌ها و کف‌های پایین‌تر، قیمت وارد روند نزولی می‌شود. جهت روند را با خطوط روند مشخص می‌کنند. خطوط روند در اصل محدوده‌های حمایت و مقاومتی هستند.

فیبوناچی

نسبت‌های فیبوناچی را ریاضیدان ایتالیایی به نام لئوناردو فیبوناچی کشف کرده است. خطوط فیبوناچی براساس این نسبت‌ها رسم می‌شوند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند این خطوط محدوده‌های مهم برگشت بازار را مشخص می‌کنند.

خطوط فیبوناچی در تحلیل تکنیکال

فیبوناچی در تحلیل تکنیکال

الگوهای قیمتی

الگوهای قیمتی شکل‌های تکرارشونده در نمودار قیمت هستند. گفتیم که تکرارپذیری یکی از پیش‌فرض‌های تحلیل تکنیکال است. الگوها به دو دسته‌ی بازگشتی و ادامه‌دهنده تقسیم می‌شوند. تحلیلگران تکنیکال با شناسایی این الگوها محدوده‌های بازگشت یا ادامه‌ی بازار را شناسایی می‎‌کنند. مثلث، پرچم، فنجان و دسته، سر و شانه تنها برخی از الگوهای قیمتی مهم هستند.

اندیکاتورها

اندیکاتورها و اوسیلاتورهای تکنیکال با استفاده از محاسبات ریاضی روی قیمت و حجم به دست می‌آیند. به بیان دیگر، اندیکاتورها ابزارهای کمکی برای تفسیر بهتر نمودارها هستند. اندیکاتورهایی که روی نمودار رسم همپوشان (Overlay) نام دارند. برخی دیگر از اندیکاتورها در یک نمودار جدا نمایش داده می‌شوند و اوسیلاتور نام دارند.

میانگین متحرک، باند بولینگر و SAR از مهمترین اندیکاتورهای همپوشان هستد. از مهم‌ترین اوسیلاتورها نیز می ‌توان به مکدی (MACD)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و استوکاستیک اشاره کرد.

ایچیموکو

ایچیموکو تنها یک اندیکاتور نیست بلکه یک استراتژی معاملاتی بسیار کارآمد است. با این اندیکاتور جهت روندها و سطوح حمایت و مقاومت شناسایی می‌شوند. ایچیموکو در اصل بر اساس میانگین‌های متحرک رسم می‌شود و در یک نمودار سه اندیکاتور متختلف را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد.

ایچیموکو تحلیل تکنیکال

ایچیموکو در تحلیل تکنیکال – خطوط تنکان، کیجون، سنکو و چیکو و ابر ایچیموکو

پرایس اکشن

تحلیلگران سبک پرایس اکشن اندیکاتورها را ابزارهایی با اطلاعات سوخته می‌دانند. آنها معتقدند که باید با نمودار خام ترید کرد. تمرکز اصلی پرایس اکشن بر حرکت قیمت در طول زمان است. تحلیلگران این سبک با استفاده از خطوط روند و الگوهای شمعی به دنبال پیش‌بینی حرکت قیمت بدون هیچ تاخیری هستند. پرایس اکشن از سبک‌های بسیار محبوب در بازارهای دوطرفه مانند بازار فارکس است.

تکنیکال یا فاندامنتال؟

تکینکال و بنیادی دو مکتب اصلی تحلیل بازار هستند. هر دو سبک برای پیش‌بینی روند آتی بازار استفاده می‌شوند و بدیهی است هر کدام موافقان و مخالفان خود را دارند.

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار بر اساس ارزش ذاتی است. تحلیلگران بنیادی همه فاکتورها از وضعیت اقتصاد کلان و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت‌ها را مطالعه می‌کنند. درآمدها، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌ها از مهم‌ترین فاکتورهای تحلیل بنیادی هستند.

در نقطه‌ی مقابل ورودی‌های تحلیل تکنیکال فقط قیمت و حجم هستند. فرض اساسی تکنیکال این است که تمام فاکتورهای بنیادی، سیاسی وغیره در قیمت نهفته است. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازه‌گیری نمی‌کنند، بلکه با استفاده از نمودارها به دنبال پیش‌بینی روندها هستند. مثال‌های زیادی از تحلیلگران موفق هر دو سبک وجود دارد. برخی نیز ترکیبی از هر دو سبک را استفاده می‌کنند.

تحلیل تکنیکال روشی بسیار سریع و ساده است. در نقطه‌ی مقابل تحلیل بنیادی روشی پیچیده و وقت‌گیر است. شما کدامیک را ترجیح می‌دهید؟ به سرعت به حرکات بازار واکنش نشان دهید یا اینکه آهسته اما مطمئن‌تر گام بردارید؟ برای روشن‌تر شدن موضوع بهتر است مزایا و معایب تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم.

مزایای تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال ساده و انعطاف‌پذیر است. آن را می‌توان در هر بازاری که بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا کار می‌کند استفاده کرد. در نقطه‌ی مقابل تحلیل بنیادی هر بازار و صنعت را به صورت تخصصی تحلیل می‌کند. در بازارهای سهام بورس، رمزارزها، کالا و فارکس می‌توانیم از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم.

فرقی نمی‌کند معامله‌گر ساعتی روزانه روندهای بازار مالی و یا بلندمدت باشید. تکنیکال در همه‌ی دوره‌های زمانی کارایی دارد. تحلیل بنیادی اینگونه نیست و معامله‌گران معمولا نگاه میان‌مدت و بلندمدت به بازار دارند.

سرعت بالا دیگر مزیت تحلیل تکنیکال است. در تحلیل بنیادی باید فاکتورهای زیادی از شرایط اقتصادی گرفته تا صورت‌های مالی شرکت‌ها را بررسی کنید. ولی تکنیکالیست‌ها تنها با چند کلیک و با استفاده از نمودارها به سرعت خود را با بازار هماهنگ می‌کنند.

معایب تحلیل تکنیکال

مهم‌ترین مشکل در تحلیل تکنیکال وجود تفسیرهای مختلف از نمودارهای قیمت است. افراد با روش های متفاوت نمودارها را تحلیل می‌کنند و ممکن است تفسیرهای متفاوت و حتی متضادی از یک نمودار وجود داشته باشد.

ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال سیگنال‌هایی متفاوت و گاه متضاد صادر می‌کنند. ممکن است در شرایط یکسان اندیکاتوری سیگنال خرید و اندیکاتور دیگر سیگنال فروش صادر کند.

برخی معتقدند تکنیکال علم توجیه است! تعصبات و شایعات باعث می‌شوند معامله‌گران نمودارها را به شکلی تحلیل کنند که همسو با تعصبات شخصی آنها باشد.

منابع مفید برای یادگیری تحلیل تکنیکال

منابع زیادی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد. با استفاده از کتاب و مقالات اینترنتی می‌توانید به یک تحلیلگر حرفه‌ای تبدیل شوید. ما نیز در چشم بورس تلاش می‌کنیم مجموعه‌ای جامع از سبک‌های مختلف تحلیل تکنیکال را کاملا رایگان آموزش دهیم. کتاب‌هایی که در ادامه معرفی می‌شوند منابعی مفید برای یادگیری تکنیکال هستند:

  • تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه؛ جان مورفی
  • داینامیک تریدینگ (معامله‌گری پویا)؛ رابرت سی ماینر
  • دوره‌ی نمودارهای شمعی؛ استیو نیسون
  • معامله با بهترین الگوهای نموداری؛ توماس بولکوفسکی
  • راهنمای کامل اندیکاتورها و نمودارهای رایج در تحلیل تکنیکال؛ استیون بی اکلیس
  • مرجع کامل امواج الیوت در بازارهای سرمایه؛ علی محمدی
  • سیستم معاملاتی ایچیموکو در بازارهای سرمایه؛ مانش پاتل
  • پرایس اکشن روندها؛ ال بروکز

سخن آخر

در این مطلب در مورد تحلیل‌ تکنیکال و سبک‌های مختلف آن سخن گفتیم. مزایا و معایب سبک‌های مختلف را بررسی کردیم تا تصویر روشنی از این سبک تحلیلی ارائه دهیم. به نظر ما هیچ سبکی کامل نیست. تکیه کردن بیش از حد به تکنیکال با ریسک زیادی همراه است. معامله‌گران موفق تکنیکال را در کنار روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده می‌کنند. اینها سه پایه‌ی اصلی موفقیت در بازارهای مالی هستند.

خود را به یک سبک محدود نکنید. می‌توانید با استفاده از تحلیل بنیادی سهم‌های ارزنده را شناسایی کنید و با تحلیل تکنیکال نقاط دقیق ورود و خروج به بازار را شناسایی کنید.

سوالات متداول

تحلیل تکنیکال بررسی و پیش‌بینی روند بازار بر اساس حجم و قیمت است.

هر دوی این روش‌ها برای پیش‌بینی آینده بازار استفاده می‌شوند. در تحلیل بنیادی با ارزش ذاتی شرکت‌ها و میزان سودسازی آنها کار داریم. در نقطه‌ی مقابل تحلیل تکنیکال تنها از نمودار قیمت استفاده می‌کند. تکنیکالیست‌ها معتقدند همه چیز در چارت قیمت وجود دارد.

تریدرهای موفق از سبک‌های مختلفی استفاده می‌کنند. نمی‌توان گفت کدامیک بهتر است. حتی می‌توانید بنیادی و تکنیکال را در کنار هم استفاده کنید.

نمودارهای مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده می‌شوند. محبوب‌ترین آنها نمودار شمعی است. علاوه بر این نمودار میله‌ای و خطی نیز پرکاربرد هستند. نمودارهای دیگری نیز وجود دارند مانند هیکن آشی و هالو چارت که کمتر استفاده می‌شوند.

خیر! روش‌های تحلیلی صرفا برای کاهش ریسک معاملات استفاده می‌شوند. نتایج تکنیکال به صورت تضمین شده نیستند. به همین دلیل رعایت مدیریت ریسک و سرمایه بسیار حیاتی است.

سیگنال های تغییر روند بازار

آموزش تحلیل تکنیکال ، سیگنال های تغییر روند بازار

در آموزش تحلیل تکنیکال ، اصطلاحا شکسته شدن خط روند به فرایند عبور کردن منحنی قیمت از روی آن گفته می شود که خود می تواند نشانه ی تغییر احتمالی روند بازار باشد. برای روشن شدن این مطلب به این مثال در آموزش تحلیل تکنیکال دقت کنید، اگر با روند افزایشی مواجه باشیم و منحنی قیمت از روی خط روند عبور کرده و این عبور به سمت پایین باشد، به معنای تغییر احتمالی و آغاز روند کاهشی قیمت ها می باشد و عکس این مورد برای روند کاهشی صادق است به صورتی که اگر با روند افزایشی سر و کار داشته باشیم و منحنی قیمت از روی خط روند به سمت بالا عبور کند، به معنای تغییر احتمالی و آغاز روند افزایشی قیمت ها می باشد.

توصیه ای که هنگام آموزش تحلیل تکنیکال داریم این است که اگر خرید خود را در سطح حمایت انجام دادید و خط روند شکسته شد، برخورد قبلی را به منزله ی سطح ضرر در نظر بگیرید و برای اینکه بیشتر از این ضرر نکنید، و تنها در صورتی که نسبت به بازگشت این روند مطمئن نیستید، اقدام به فروش سهم خود نمایید.


آموزش تحلیل تکنیکال ، هشدار خرید هنگام مواجهه با خط روند کاهشی

آموزش تحلیل تکنیکال ، هشدار خرید وقتی خط روند بشکند

آموزش تحلیل تکنیکال ، تعیین حداکثر بازه روندهای بازار مالی ی زیان در رابطه با شرکت تکین کو

آموزش تحلیل تکنیکال ، تعیین محدوده ی حداکثر زیان در شرکت لعاب ایران

آموزش تحلیل تکنیکال ، میانگین بازده پس از شکست در روند کاهشی

در سال 2005، Bulkowskiبا تحقیقات وسیعی که در زمینه ی تغییر قیمت ها بعد از شکسته شدن روند نزولی انجام داد متوجه شد که به طور میانگین، شکسته شدن سطح مقاومت، سبب افزایشی به میزان 33% در برخورد سوم، 38% در چهارمین برخورد و 57% در پنجمین برخورد خواهد شد.

آموزش تحلیل تکنیکال در زمینه ی اهداف قیمت در زمان شکست خط روند

در آموزش تحلیل تکنیکال ، می بینیم کهBulkowski پیشنهاد کرده، به منظور اینکه هدف قیمت را پس از شکست روند صعودی محاسبه کنید از فرمول زیر استفاده نمایید:

(Breakout Price – ((Highest High – Trendline Support Price at time of Highest High) * 63%
قیمت شکست – (( بالاترین قله ی قیمت – قیمت سطح حمایت در زمان بالاترین قیمت)x 63%)
ضمنا Bulkowski پیشنهاد کرده، به منظور اینکه هدف قیمت را پس از شکست روند نزولی محاسبه کنید از فرمول زیر استفاده نمایید:
Breakout Price + ((Trendline Resistance Price at time of Lowest Low – Lowest Low) * 80%)
قیمت شکست + ((پایین ترین حفره – قیمت سطح مقاومت در زمان پایین ترین قیمت)x80%)

در مبحث آموزش تحلیل تکنیکال شدیدا توصیه می کنیم که به این نکته اهمیت ویژه ای بدهید: درست است که روندها کمک زیادی به افراد تحلیل گر می کنند اما اگر در زمان درست بکار گرفته نشوند، هم نتیجه ی معکوس در پی دارند و هم اخطارهای خرید و فروش به اشتباه اعلام خواهد شد. همچنین توجه داشته باشید برای اینکه بتوانید به طور کامل به شکسته شدن و تغییر شیب خط روند اعتماد کنید باید عوامل تحلیلی دیگری را نیز بکار ببندید.

از جمله ی این عوامل در آموزش تحلیل تکنیکال می توان به مواردی همچون درجه ی حمایت/مقاومت، تحلیل فراز/ نشیب (رونق و رکود)اشاره نمود. همچنین این نکته را نیز در خاطر داشته باشید که تعیین کننده ی اصلی تحلیل تکنیکال ، خطوط روند می باشند اما به منظور بررسی روند قیمت سهم و اعتبار بخشی به آنها، خیلی کم به تنهایی برای تحلیل و بررسی به کار می رود. در ضمن، این خطوط نه ابزار قضاوت نهایی، بلکه اخطارهای تغییر احتمالی روند می باشند.با این حال، تحلیل گران با کمک خطوط فوق الذکر، به شکلی دقیق تر می توانند نشانه های تغییر احتمالی را در قیمت سهم تشخیص دهند.

آموزش تحلیل تکنیکال در زمینه ی تشخیص اعتبار خطوط روند

در زمینه ی تشخیص اعتبار خطوط روند، در مبحث آموزش تحلیل تکنیکال ، از موارد زیر می توان کمک گرفت:

1. فواصل نقاط رسم خطوط روند
2. زاویه و شیب روند
3. حجم معاملات روند
4. تعداد دفعات برخورد

1. فواصل نقاط رسم خطوط روند:

در این بخش از آموزش تحلیل تکنیکال عنوان کردیم که از به هم پیوستن نقاط حداکثر، روند نزولی و از به هم پیوستن نقاط حداقل، روند صعودی شکل می گیرد که در زمینه ی تشخیص اعتبار این خطوط باید دقت نمود که فواصل این نقاط نباید به گونه ای باشد که از هم خیلی دور یا به یکدیگر خیلی نزدیک باشند. در این مواقع باید بتوانید این فاصله را تشخیص دهید که به کمک عواملی نظیر: مقیاس زمانی رسم نمودار، محدوده ی تغییرات قیمت و نظرات شخصی فرد تحلیل گر، می توانید به راحتی این کار را انجام دهید.

در صورتی که فاصله ی خیلی کمی بین دو نقطه ی حداقلی وجود داشته باشد، اعتبار عکس العمل مینیمم یا به عبارتی ماکزیمم بعدی، مسأله دار خواهد شد زیرا به منزله ی آن نمی توان نسبت به ایجاد شدن حداکثر قابل قبول، اطمینان داشت، چرا که اگر قابل اطمینان بود، به وجود آمدن چنین حداکثری، تقریبا قطعی و غیر قابل اجتناب می بود. همچنین طبق آموزش تحلیل تکنیکال اگر فاصله ی بین دو نقطه ی حداقلی از یکدیگر بسیار زیاد باشد نیز، دارای ارتباط قابل اطمینانی بین دو نقطه نمی باشد. در آموزش تحلیل تکنیکال تأکید داریم که خط روند ایده آل، خطی است که دارای تعدادی نقطه ی حداقلی یا حداکثری با فاصله ی زمانی معقول باشد که به صورت متوالی تشکیل خط روند را می دهند. فاصله زمانی منطقی برای یک روند نزولی به طور میانگین 29 روز و در مورد خط روند صعودی، به صورت میانگین 28 روز می باشد.

آموزش تحلیل تکنیکال

طبق نکات موجود در آموزش تحلیل تکنیکال ،در مورد خطوط روندی که طولانی تر باشند به طور معمول انتظار می رود که اعتبار کاهش یافته، شکست ها قوی باشند و افت شدید قیمت رخ دهد. در آموزش تحلیل تکنیکال یادآور می شویم کهمعمولا، پشتیبانی خطوط روند صعودی، به میزان 137 روز بوده و این میزان برای روند کاهشی 139 روز می باشد.

آموزش تحلیل تکنیکال ، مجموع روزهای روند افزایشی یا صعودی

طبق تحقیقاتی که Bulkowski در سال 2005 در مورد سنجش اعتبار خطوط روند انجام داد و ما نیز در آموزش تحلیل تکنیکال از آن استفاده می کنیم، مدت زمانی که بین برخورد خط روند با زمان بندی متوسطوجود دارد، معمولا 28 روز است، در نتیجه قبل از شکست، مجموع روزهایی که روند افزایشی تجربه می-کند، 137 روز می باشد.

آموزش تحلیل تکنیکال

همچنین طبق تحقیقاتی که در سال 2005 توسط Bulkowski در مورد سنجش اعتبار خطوط روند صورت گرفت و در آموزش تحلیل تکنیکال نیز استفاده می گردد، مدت زمانی که بین برخورد خط روند با زمان بندی متوسطوجود دارد، معمولا 29 روز است، در نتیجه قبل از شکست، مجموع روزهایی که روند کاهشی تجربه می-کند، 139 روز می باشد.

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال ، مجموع روزهای روند کاهشی

آموزش تحلیل تکنیکال ، فواصل زمانی نقاط رسم خط روند کاهشی

2. زاویه و شیب روند

آموزش تحلیل تکنیکال

در مبحث آموزش تحلیل تکنیکال ، این نکته را متذکر می شویم که به هر میزان شیب تندتری در خطوط روند مشاهده شود، که خود به معنای تغییر با روند تندتر در قیمت ها می باشد، به همان میزان از اعتبار درجه ی حمایت یا مقاومت کاسته خواهد شد.در آموزش تحلیل تکنیکال بیان می کنیم به روندی پایدارترین روند اطلاق می شود که در آن، قیمت ها به صورت یک واحد قیمت در یک واحد زمان تغییر کنند یا به عبارتی شیب تغییرات 45 درجه باشد. تغییر تندی که در خطوط روند مشاهده می گردد ناشی از جهش یا افت ناگهانی است که در بازه ی زمانی کوتاه رخ می دهد. لذا در این مواقع در آموزش تحلیل تکنیکال می گوییم خط روندی که به این شکل حاصل شود، به احتمال زیاد خط حمایتی یا مقاومتی قابل اعتمادی نیست. حتی در شرایطی که سه نقطه ی معتبر هم این خط با شیب تند را به عنوان خط حمایتی یا مقاومتی تأیید کنند، روندهای بازار مالی باز هم به طور کامل نمی توان به آن اطمینان نمود.

آموزش تحلیل تکنیکال ، تغییرات قیمت با شیب 67 درجه و افت 42% قیمت سهام شرکت صنایع آذر آب

نمودار بالا نشان دهنده ی افت قیمت سهام شرکت صنایع آذر آب به میزان 42% می باشد. در این مثال، پس از اینکه خط روند، 4 بار با قیمت سهم برخورد نموده افت پیدا کرده و سطح حمایت با شکسته شدن خط روند، کاهش می یابد. به طور معمول در آموزش تحلیل تکنیکال ، عنوان می کنیم خطوط روندی که بین فواصل کوتاه زمانی ایجاد می گردند، اکثرا دارای طول عمر کوتاه بوده و زودتر از حد انتظار، شکسته می شوند.

آموزش تحلیل تکنیکال ، تایم فریم و مقیاس در بررسی نمودار قیمت

در آموزش تحلیل تکنیکال ، پیشنهادی که برای واضح تر شدن نمودار ارائه می کنیم، کمک گرفتن از چارچوب-های زمانی (تایم فریم) متفاوت می باشد، یا به عبارتی استفاده از نمودارهای سالانه، ماهانه یا هفتگی است. در نمودارهای سالانه، هر شمع بیانگر کل تغییرات ایجاد شده در طی یک سال، در مورد ماهانه، هر شمع نشان دهنده ی کل تغییرات ایجاد شده در یک ماه و هر شمع در نمودارهفتگی حاکی از کل تغییرات در یک هفته می باشد.معمولا در آموزش تحلیل تکنیکال بیان می کنیم که کاربرد نمودار روزانه برای یک سال گذشته، نمودار هفتگی برای سه سال اخیر و نمودار ماهانه برای 10 سال اخیر مورد استفاده قرار می گیرد.

با وجود اینکه بورس ما جوان بوده و عملا نمودار سالانه کاربردی نخواهد داشت اما نباید قانون خاصی را در رابطه با کاربرد نمودارها وضع نمود، به عنوان مثال نباید بیان داشت که نمودار 2 ساله حتما هفتگی بوده و بررسی روزانه ی آن فاقد ارزش است. این مسأله قویا در آموزش تحلیل تکنیکال ، تأکید می گردد.

سؤالی که در آموزش تحلیل تکنیکال در رابطه با این مورد مطرح می شود این است که، امکان ناهمخوانی بین روند قیمت هایی که در تایم فریم ها هستند وجود دارد و در نتیجه، میانگین متحرکی که در چارچوب زمانی روزانه وجود دارد سیگنال خرید و در نوع 1 ساعته، سیگنال فروش را صادر می کند. در این مواقع بهترین کار چیست؟

افراد مبتدی ساده ترین کار؛ یعنی استفاده از یک تایم فریم را انجام می دهند

طبق آموزش تحلیل تکنیکال سیستم سه صفحه ای که در آن از سه تایم فریم کمک گرفته می شود، از جمله روش هایی است که به منظور بررسی وسیع تر بازار مورد استفاده قرار می گیرد که استفاده از آن به شرح زیر می-باشد:

مناسب ترین تایم فریم متناسب با خودتان را انتخاب کنید (صفحه ی میانی) که این صفحه در واقع صفحه ی اول شما می باشد که به عنوان مثال روزانه را انتخاب کرده اید و پس از آن هفتگی و ماهانه.

به کمک تایم فریمی که بلند مدت می باشد، جهت بازار و توسط دو تایم فریم دیگر، موقعیت زمانی مناسب جهت ورود به وضعیت خرید/فروش را تعیین می کنیم.
طبق عقیده ی اکثریت افراد تحلیل گر، اگر روند در تایم های بالا وجود داشته باشد، ریسک معامله را در تایم های کوچک تر، پایین خواهد آورد. دلیل این امر آن است که روندی که به عنوان مثال در نوع ماهانه وجود دارد می-تواند نشان دهنده ی دیدگاه جامع تر و انتظارات سرمایه گذارها نسبت به قیمت های سهام در آینده باشد.

طبق آموزش تحلیل تکنیکال 2استفاده ای که در بکارگیری تایم فریم بلند برای معامله ی گران در زمان کوتاه وجود دارد به شرح زیر است:

1. تایم فریم های هفتگی و ماهانه، سطوح حمایت و مقاومت قابل تأملی دارند به گونه ای که در آموزش تحلیل تکنیکال توصیه می گردد که در هر نوع تحلیلی، مد نظر قرار گیرند.
2. به ما کمک می کند تا از طریق شناسایی روند غالب در تایم فریم های فوق الذکر، در مورد مدت زمانی که برای نگهداری سهام لازم داریم تصمیم بهتری اتخاذ کنیم.

آموزش تحلیل تکنیکال

طبق آموزش تحلیل تکنیکال ،اندیکاتور مورد استفاده در متاتریدر 4، GG-TrendBar، وضعیت سایر تایم فریم-های قیمتی را با رنگ های سبز، زرد و قرمز مشخص می کند.

آموزش تحلیل تکنیکال ، اندیکاتور GG-TrendBar

آموزش تحلیل تکنیکال ، واژگونی وظایف (Role Reversal)

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال ، تعویض نقش خط روند پس از شکسته شدن

در آموزش تحلیل تکنیکال عنوان می کنیم که هر زمان، خط روند شکسته شود به موجب آن، نقش خط روند صعودی نیز تغییر خواهد کرد، یعنی وقتی یک خط روند صعودی با نقش حمایتی خود شکسته شود، نقش آن به نوع مقاومتی تبدیل می گردد. همین اصل نیز برای خط روند نزولی صادق است.

نکته : در آموزش تحلیل تکنیکال عنوان می کنیم که خط روند شکسته شده، در اکثر موارد به خط روند شکسته شده ی خود برگشته، لمس کرده و دوباره بر می گردد.

نکته: احتمال بعدی این است که مجددا قیمت خط شکسته شده را بشکند، در این هنگام نکته ی بعدی مطرح می شود:

نکته ی مهم: خط روندی فاقد اعتبار است که از میان قیمت عبور کرده باشد.

هر زمان به طور کامل، قیمت ها به درون سطح مقاومت نفوذ کرده باشند، این سطح نقش سطح حمایتی به خود خواهد گرفت و به همین منوال، وقتی به طور کامل سطح حمایت شکسته شود، نقش سطح مقاومت را بازی خواهد کرد.

در این قسمت از آموزش تحلیل تکنیکال ،در نمودار زیر نمونه ای از تغییر سطح حمایت به مقاومت را می بینیم که مربوط به شرکت همراه اول است.

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال

آموزش تحلیل تکنیکال ، تغییر سطح حمایت به مقاومت در شرکت همراه اول

آموزش تحلیل تکنیکال ، ایجاد واژگونی وظایف یا نقش در بانک ملت

سرنخ های روند

در این آموزش ما می خواهیم وارد روند ها بشیم و در مورد آنها صحبت کنیم یعنی سرنخ ها را بشناسیم، اینکه چطور شروع میشوند یا اینکه چطور پایان پیدا می کنند و همینطور چطور تغییر پیدا می کنند.

اول روند را تعریف میکنم که روندهای بازار مالی روندهای بازار مالی یعنی چی و چرا برای ما مهم است. روندها برای ما مهم هستند چون معامله گران بزرگ روندها را ایجاد می کنند. هیچگاه روند توسط معامله گران خورد ایجاد نمیشه و یا توسط معامله گرایی که با پول کم وارد بازار معاملاتی میشن ایجاد نمیشه بلکه توسط معامله گران بزرگ و یا تجمیعی از انبوه معامله گرها متنوع. مثلا مجموعه ای از معامله گرهای متوسط و خورد باشه ولی انبوهی از آنها نه دسته ای یا گروهی بلکه جامعه ای بزرگ از معامله گرها.

پس وقتی ما با یک جامعه ای بزرگ که حالا چه از نظر حجم معاملات و میزان سرمایه و یا تعدادشان بوده که منجر به این شده که حجم معاملات و تاثیر گزاری شان زیاد بشه همراه بشیم در این حالت ما در یک حرکت پایدار و یک بازار پویا قرار گرفتیم و داریم معامله انجام میدهیم نسبت به زمانی که معامله گران بزرگ در بازار نباشند یا انبوهی از معامله گران متنوع در بازار نباشند و دسته ای خاص باشند یعنی معامله گرهای خورد باشند خب در چنین بازاری، بازار متلاطم است بازار آشفته است دائماً داره حرکات هیجانی نشان میده چنانچه معامله ای انجام بدیم چه خرید و چه فروش، ضرر خواهیم کرد و بعد از ضرر کردن و از دست دادن سرمایه می خواهیم انتقام بگیریم و یا اشتباه بزرگتری انجام بدیم و از مارتینگل استفاده کنیم. پس ما باید حواسمون باشه با بزرگ های بازار وارد معامله بشیم با پول های بزرگ بازار همراه باشیم.

منطق سود کردن در بازار

اینکه با بزرگ های بازار وارد معامله بشیم به معنای سقف های بالاتر و کف های بالاتر نیست. این به معنای اینکه یک خط روندی شکل بگیره یا کانالی به صورت صعودی شکل بگیره به دلیل اینکه قیمت 3 الی 4 بار بهش برخورد کرده نیست یا یک اندیکاتوری توسط قیمتی به سمت بالا شکسته بشه یا تغییر فاز بده نیست.

اینها را که همه متوجه میشن. در آموزشهای قبلی اشاره کردم اصل سود کردن در بازار های مالی زودتر فهمیدن سرنخ های بازار است یعنی دانشی که ما زودتر از دیگران متوجه شکل گیری روندهای بازار میکنه. یعنی میزان بزرگی حجم پول من و شما به عنوان یک تریدر آن چنان تاثیری در سرنوشت معاملات به طور بلند مدت ندارد یا دانشی که دارد هم همین طور شما سخت ترین و پیچیده ترین روش تحلیل گری را بلد باشید اما اطلاعات خوب را در زمانی که هنوز بقیه در جریانش نیستند را به شما نده هیچ فایده ای ندارد.

ما باید زودتر از دیگران تغیرات را متوجه بشیم تا بتوانیم سود بکنیم وگرنه اندیکاتور – خط روند –کانال را هرکسی که حداقل دانش معاملاتی و هوش و استعداد را داشته باشه که متوجه میشه.
پس ما نمیخواهیم با کسانی در بازار هم مسیر باشیم که آنها عوام مردم اند. یعنی آن 90 درصد ها که در دام افتادند و در ضرر هستند بلکه ما میخواهیم آن 10 روندهای بازار مالی درصدی باشیم که زودتر از دیگران اقدام میکنند.
در ادامه می پردازیم که روند ها چطور شروع میشوند و چطور پایان یا تغییر می کنند.

شروع روندها

در بازار های معاملاتی شروع روندها یک دفعه ای اتفاق نمی افتد بلکه یک سرآغازی دارد یعنی نیاز نیست تا سقف ها و کف های بالاتری شکل بگیرد، نیاز نیست چند برخورد با کف کانال یا سقف یک کانال و یا خط روند شکل بگیره تا به ما بگه الان تغییری در روند ایجاد شده.

خب این سرنخ ها خیلی دیر هستند ما باید زمانی وارد بازار بشیم که آن قیمت عددی باشه که دیگر معامله گران حاضر در بازار، مایل باشند و سماجت داشته باشند که در قیمت های بدتر از ما خرید انجام بدهند در قیمت های بدتر از ما معامله کردن دیگران است، که منجر به بالا رفتن قیمت میشود پس هر چقدر ما زودتر تغیرات حرکات قیمت را بفهمیم در واقع داریم در اعداد بهتری وارد بازار میشیم.

در نتیجه تفاوتی که در قیمت ایجاد میشه در گرانتر شدن ها برای معاملات خرید خیلی بیشتره و ما سود بهتری را میبریم. پس این برای ما مشخص شد که راهمان در شناسایی روندها از کسانی که مشاهداتی را براساس سقف و کف ها دارند، اندیکاتور ها دارند یا دیگر الگوها جداست.

تغییر و پایان روندها

دلیل اینکه پایان یا تغییر را داریم این است که الزاماً پایان یک روند به معنای تغییر آن روند نیست هر چند که تغییر روند منجر به پایان روند قبلی هست ولی هیچگاه پایان یک روند به معنای تغییر روند نیست. من هر کدام از اینها را به طور کامل و شفاف در آموزش های بعدی براتون توضیح میدم. الان فقط به همین اکتفا میکنم چرا که خود این مبحث یک مقاله آموزشی جدا نیاز دارد.

نکته مهم : این بهتون بگم یکی از راه های شناسایی معامله گران حرفه ای و کاربلد با معامله گران ناشی و نابلد در این هست که هر چقدر معامله گر حرفه ای تر باشد. تعداد تاییدیه هاش کمتر است ولی سرنخ های قدرتمند تری را دارد. قبل از اینکه وارد بحث روند ها بشیم نیاز است به چند نکته اشاره کنم و توضیحاتی را به شما بدم. که خیلی راحت تر و دقیق به موضوع بپردازیم.

به حرکات قیمت در بازار چه میگویند

1
2

به تمامی حرکاتی که در بازار میبینیم لِگ ( leg ) گفته میشه. تمامی اینهایی که در تصویر شماره 2 میبینید یک لِگ هستند یعنی همه ی آنها لِگ هایی هستند که در تصویر وجود دارد. هر کدام از حرکات قیمت چه به سمت بالا و یا پایین هر کدام یک لِگ هستند.اما فرق هایی دارند.

3

مثلا لگ هایی که بزرگتر و پرقدرت هستند و با کندل های بیشتری پیش رفتند به آنها اِکستنشن ( extension ) می گوییم. تمامی اینهایی که در تصویر شماره 3 میبینید هر کدام یک اِکستنشن هستند مهم نیست در چه جهتی هستند صعود یا نزول به هر کدام از این حرکت های بزرگ و پرقدرت ما میگیم اکستنشن.

4

برخلاف اکستنشن ها لگ هایی را داریم که کوچکتر و با تعداد کندل های کمتر اتفاق می افتند که به آنها می گوییم کارکشن ( correction ) تمامی اینهایی که در تصویر شماره 4 میبینید هر کدام یک کارکشن هستند مهم نیست در چه جهتی هستند صعود یا نزول به هر کدام از این حرکت های کوچک و ضعیف ما میگیم کارکشن.

که خوب البته اکستنشن و کارکشن هر کدام انواعی دارند که در ادامه بهش می پردازیم ولی الان خیلی مهم است که شما بدونید که اکستنشن و کارکشن چی هستند صرف نظر از اینکه جهت آنها رو به بالا باشه یا پایین بهشون چه گفته میشود.

خوب ما در این مطلب یاد گرفتیم که روند های بزرگ و پویا بازار توسط معامله گرهای بزرگ شکل میگرد و برای سود کردن باید همراه با معامله گر های بزرگ باشیم پس باید سرنخ های ورود را زودتر بفهمیم یکی از نکات سرنخ ورود تشخیص حرکات قیمت بود که حرکت های قوی قیمت و حرکت های کوچک قیمت چگونه تشخیص بدیم و در مطلب بعدی با روند های بازار بیشتر آشنا میشیم و در قدم اول با چگونگی شروع و ادامه روند صعودی شروع میکنیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.