ترس در معامله گری


ضرورت مطالعه کتاب Trading In The Zone برای معامله‌گران | آکادمی آینده

شاخص ترس و طمع ارز دیجیتال چیست؟

در حالی که پیش بینی قیمت ارز دیجیتال با دقت ۱۰۰ درصد، تقریبا غیرممکن است، اما شاخص هایی مانند شاخص ترس و طمع می تواند کمک کننده باشد.

شاخص ترس و طمع ارز دیجیتال یک مقدار واحد بین اعداد ۱ و ۱۰۰ ایجاد می کند. اگر مقدار آن برابر با ۱ باشد، به این معنی است که بازار دیجیتال احتمالا سقوط می کند، زیرا مردم ترس شدیدی را تجربه می کنند و دارایی های خود را می فروشند.

از طرف دیگر، عدد ۱۰۰ به این معنی است که بازار در آستانه اصلاح است و مردم طمع بیش از حدی را تجربه می کنند (و این یعنی خرید دارایی های بیشتر). پس، این شاخص دقیقا چگونه کار می کند؟

ترس شدید (Extreme Fear) زمانی ایجاد می شود که مقدار شاخص بین ۰ تا ۲۴ باشد. هر عددی بالاتر از ۲۴ و کمتر از ۵۰ نشان دهنده ترس (Fear) است و عدد ۵۰ به معنای بی طرفی کاربران در بازار است. از طرف دیگر، طمع (Greed) زمانی به وجود می آید که عدد شاخص بین ۵۱ تا ۷۴ باشد. و اگر این شاخص بیش از ۷۴ باشد، مثلا ۷۵ یا بالاتر، طمع شدید (Extreme Greed) ایجاد می شود.

احساسات، بازار ارز دیجیتال را هدایت می کند. وقتی بازار بالا می رود، مردم حریص می شوند و در نتیجه ترس از دست دادن (FOMO)، کاربران را فرا می گیرد. همچنین، هنگامی که مردم اعداد قرمز (یعنی کاهش قیمت ها) را می بینند، اغلب سکه های خود را می فروشند.

شاخص ترس و طمع ارز دیجیتال چگونه محاسبه می شود؟

سیگنال های مختلف ترس و طمع که بر رفتار تریدرها و سرمایه گذاران تأثیر می‌گذارد، عبارتند از روندهای گوگل، نظرسنجی ها، مومنتوم بازار، تسلط بازار، شبکه های اجتماعی و نوسانات بازار.

برای تعیین میزان طمع در بازار، عبارت های پرطرفدار در جستجوی گوگل (Google Trends) را بررسی کنید. به عنوان مثال، حجم بالای جستجوهای مرتبط با بیت کوین (BTC) به معنای درجه بالایی از طمع در بین سرمایه گذاران است. این فاکتور، ۱۰ درصد از ارزش شاخص ترس و طمع را تشکیل می دهد. با توجه به سوابق گذشته، افزایش جستجوهای گوگل در مورد بیت کوین با نوسانات شدید قیمت ارز دیجیتال مرتبط بوده است.

برای محاسبه هر روزۀ شاخص ترس و طمع بیت کوین، چند فاکتور دیگر مانند نظرسنجی ها را در نظر می گیرند که ۱۵ درصد از ارزش شاخص را تشکیل می دهد. اگر در نظرسنجی ها، بیش از ۲۰۰۰ نفر شرکت کنند، مقدار این شاخص بالاتر می رود که نشان دهنده وجود طمع در سرمایه گذاران است.

مومنتوم بازار

مومنتوم بازار (Momentum)، به توانایی بازار برای حفظ روند قیمت در بلندمدت اشاره دارد و ۲۵ درصد از ارزش شاخص را تعیین می کند. این فاکتور، سلامت و جهت بازار را بررسی می کند. مومنتوم بازار در قسمت طمع شاخص، در نظر گرفته می شود.

فاکتور تسلط (Dominance)، مقدار تسلط بازار ارز دیجیتال را نسبت به کل صنعت بررسی می کند. به عنوان مثال، هر چه تسلط بیت کوین بیشتر باشد، ارزهای دیجیتال دیگر، جایگاه کمتری خواهند داشت. کاهش تسلط بیت کوین نیز حاکی از افزایش طمع است. فاکتور تسلط، ۱۰ درصد از شاخص ترس و طمع را تشکیل می دهد.

جای تعجب نیست که شبکه های اجتماعی، ۱۵ درصد بر این شاخص تأثیر دارند. زیرا در حال حاضر یکی از مهم ترین جنبه های زندگی ما، همین شبکه های اجتماعی هستند. در سمت طمع این شاخص، فاکتورهایی مانند هشتگ ها، میزان تعامل کاربران، قالب ها و مِنشِن (Mention) در چندین شبکه اجتماعی را در نظر می گیرند.

یک چهارم از شاخص (یعنی ۲۵ درصد) را نوسانات بازار تشکیل می دهد. این فاکتور، قیمت فعلی یک ارز دیجیتال (مانند بیت کوین) را با تغییرات قیمت طی ۳۰ تا ۹۰ روز اخیر مقایسه می‌کند تا مشخص کند بازار چقدر نوسان دارد. فاکتور نوسانات در سمت ترس شاخص قرار گرفته است.

چگونه با استفاده از شاخص ترس و طمع، معامله کنیم؟

شاخص ترس و طمع ارز دیجیتال، بیشتر به عنوان یک شاخص روزانه استفاده می شود تا ابزاری برای معاملات بلندمدت.

استفاده از این شاخص به عنوان نمایشگر روند ارز دیجیتال به شما کمک می کند تا با بصیرت بیشتری در ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری کنید. به عنوان مثال، زمانی که مقدار شاخص ترس و طمع پایین است، ممکن است به این معنی باشد که قیمت ارز دیجیتال افزایش می‌یابد و شما می‌توانید تصمیم بگیرید که آن را بخرید، نگه دارید یا بفروشید. معمولا افزایش مقدار آن نیز به این معنی است که زمان خوبی برای فروش ارز دیجیتال است.

نمودار شاخص ترس و طمع ارز دیجیتال:

شاخص ترس و طمع ارز دیجیتال - Crypto fear and greed index

با این حال، زمانی که مقدار شاخص خیلی بالا باشد، ممکن است نشان دهنده این باشد که قیمت ارز دیجیتال به زودی کاهش خواهد یافت و زمان خوبی برای خرید نیست. احساسات ارز دیجیتال زمانی بالا می رود که افزایش قیمت یا ریزش موقتی در بازار رخ دهد.

با ورود شاخص به منطقه ترس شدید، شاخص تمایل به بازگشت پیدا می کند. این دقیقا نقطه ای است که در آن اولین نشانه های تبدیل ترس به طمع ظهور می کند، قبل از اینکه بالا رفتن قیمت ها، شاخص را به سطح طمع شدید تبدیل کند.

شاخص ترس و طمع ارز دیجیتال به “ردیابی تغییر در احساسات بازار” کمک می کند. به عنوان مثال، نوسانات بزرگ در بازار به شما این فرصت را می دهد که قبل از اینکه بقیه از آن پیروی کنند، به بازار وارد یا از آن خارج شوید.

این شاخص معمولا برای تحلیل بلندمدت بازار ارز دیجیتال به خوبی عمل نمی کند. با این حال، دوره های تکرار شوندۀ ترس و طمع در بازار بلندمدت گاوی (صعودی) و خرسی (نزولی) وجود دارد که سفته بازان ارز دیجیتال از این حرکت های بازار بهره می برند. سفته بازی، یک استراتژی خرید و فروش است که در آن، سرمایه گذاران دارایی هایی را می‌خرند و نگه می‌دارند تا از حرکت های صعودی و نزولی بازار، سود ببرند.

آیا شاخص ترس و طمع، تصویر قابل اعتمادی در مورد قیمت های آتی ارائه می دهد؟

شاخص ترس و طمع فقط به احساسات بازار مربوط می شود. تحلیل های بنیادی و فنی تحت تأثیر احساسات بازار قرار نمی گیرند و از این رو، روش بهتری برای پیش بینی حرکات بازار هستند.

اگر یک سرمایه گذار بلندمدت هستید و به شاخص ترس و طمع رمز ارز اتکا می کنید، ممکن است سود قابل توجهی را از دست بدهید. از سوی دیگر، شاخص ترس و طمع ابزار ارزشمندی برای معامله‌گرانی است که در مدت زمان کوتاهی موقعیت های مختلف خرید و فروش را باز می کنند و می بندند.

اگر شما یک معامله گر بنیادی هستید و می خواهید از شاخص ترس و طمع برای هدایت تصمیمات سرمایه گذاری خود استفاده کنید، ممکن است در نهایت پول خود را از دست بدهید، زیرا این شاخص برای معامله گران بنیادی مناسب نیست. اگرچه شاخص ترس و طمع بینش هایی را در مورد وضعیت بازار ارز دیجیتال در لحظه ارائه می دهد، اما معامله گران یا سرمایه گذاران باید تحقیقات خود را در مورد سایر ابزارهای سرمایه گذاری هم انجام دهند.

چگونه حرص و ترس خود را کنترل کنیم تا یک معامله گر موفق باشیم؟

کاهش دادن حجم معاملات، داشتن یک پِلَن معاملاتی، ثبت فعالیت های معاملاتی و یادگیری از دیگران، شما را از ترس و طمع شدید نجات می دهد.

نوسانات قیمت در معاملات بزرگ بیشتر قابل توجه است. همین امر معاملات بزرگ را استرس زا تر می کند. بنابراین، بسیار مهم است که اندازه معاملات خود را کاهش دهید تا احساسات و تصمیمات تجاری شما متعادل تر شود.

داشتن یک پلن معاملاتی روشن، مسیری است که به سمت یک معامله گری موفق طی می کنید. بدون داشتن برنامه، ممکن است به دلیل استفادۀ بیش از حد از اهرم، سبد ارز دیجیتال خودتان را به خطر بیندازید.

ثبت فعالیت های معاملاتی خودتان، به شما کمک می کند تا تصمیمات منطقی بگیرید. برای درک اینکه بفهمید چه چیزی برای شما مفید است و چه چیزی مفید نیست و از اشتباهات خود درس بگیرید، ژورنال معاملاتی به شما کمک می کند. تمرین زیاد باعث می شود که فرد کامل شود!

تجزیه و تحلیل فعالیت های تجاری ثبت شده در یک ژورنال، برای حذف موارد غیرمفید و صیقل دادن موارد مفید ضروری است. اگر می خواهید یک معامله گر موفق باشید، در حین انجام این کار، احساسات خود را کنار بگذارید.

از همتایان خود یا سرمایه گذاران موفقی مانند وارن بافت بیاموزید [یادداشت مترجم: وارن بافت الگوی مناسبی برای سرمایه گذاران ارز دیجیتال نیست]. اما اطمینان حاصل کنید که از استراتژی “گله” اجتناب می کنید، زیرا این استراتژی بر تصمیمات شما تأثیر می گذارد و ممکن است با پیروی از جمعیت، پول خود را از دست بدهید.

همچنین می‌توانید مقالات منتشر شده را از منابع معتبر مانند سایت ارز دیجیتال کریپتوباز (فارسی) یا کوین بِیس (انگلیسی) بخوانید تا دانش خود را در مورد بازار بهبود بدهید. به عنوان مثال، کوین بیس هر از چند گاهی نوتیفیکیشن هایی درباره کاهش قیمت یا افزایش قیمت برایتان ارسال می کند که می تواند به شما در تصمیم گیری کمک کند.

چگونه از روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال کمک بگیریم؟

روانشناسی معاملات به آن دسته از عواطف و احساسات روانی اشاره دارد که باعث موفقیت و یا عدم موفقیت در معاملات اوراق بهادار یا ارزهای دیجیتال می‌شود. همان‌طور که می‌دانید در پس هر معامله موفقیت‌آمیز و سودآور یک تصمیم درست و به موقع وجود دارد اما یک تصمیم چگونه شکل می‌گیرد؟ البته که دانش و تحقیق از عوامل تأثیرگذار بر یک تصمیم درست هستند اما آنچه در نهایت شکل‌دهنده تصمیم نهایی است تا حد زیادی به روانشناسی و احساسات و عواطف ارتباط دارد. اما روانشناسی ترید در این میان دقیقاً چیست؟

روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال چیست؟

به طور کلی روانشناسی ترید بیانگر جنبه‌های مختلفی از شخصیت و رفتارهای یک فرد است که بر اقدامات و تصمیمات معاملاتی او تأثیر می‌گذارد. روانشناسی ترید ممکن است به اندازه ویژگی‌هایی مانند دانش، تجربه و مهارت در به وجود آمدن موفقیت در معاملات مهم باشد.

نظم و انضباط و ریسک‌پذیری دو بخش جدایی‌ناپذیر جنبه‌های روانشناسی معاملات (ترید) هستند. علاوه بر این از ترس و طمع به عنوان دو احساس شناخته شده در ارتباط با روانشناسی ترید یاد می‌شود، احساسات دیگری مانند امید و حسرت هم در رفتار معامله‌گر تأثیرگذارند. همه این‌ها جنبه‌های مختلفی از روانشناسی ترید یا معامله هستند که در تریدر به صورت کم یا زیاد وجود دارد و نمی‌توان هیچکدام را بد یا خوب و عامل موفقیت یا شکست تلقی کرد. در واقع پیاده‌سازی درست و به موقع این جنبه‌هاست که موفقیت یک معامله‌گر را رقم می‌زند.

درک روانشناسی ترید

روانشناسی معاملات یا ترید می‌تواند با چندین احساس و رفتار خاص همراه باشد که اغلب به عنوان کاتالیزور معاملات بازار در نظر گرفته می‌شود. به عنوان مثال عامل محرک معاملات احساسی در بازارها بیشتر ناشی از حرص و طمع یا ترس است.

حرص و طمع را می‌توان به عنوان تمایل بی‌اندازه‌ای به ثروت که عقلانیت و قضاوت را کمرنگ می‌کند، معرفی کرد. طمع بیش از حد در اغلب معامله‌گران، آن‌ها را به سمت رفتارهای مختلفی سوق می‌دهد. این رفتارها می‌تواند شامل معاملات پرخطری مانند خرید سهام یک شرکت یا فناوری آزمایش نشده باشد آن هم تنها به این دلیل که سهام آن به سرعت در حال افزایش است.

علاوه بر این حرص و طمع می‌تواند سرمایه‌گذاران را ترغیب کند که بیش از حد توصیه شده در موقعیت معاملات سودآور باقی بمانند تا سود بیشتری کسب کنند. رد حرص و طمع را می‌توانید در فاز نهایی بازارهای گاوی، زمانی که گمانه‌زنی‌ها و تردیدها به اوج می‌رسد مشاهده کنید.

در مقابل ترس، باعث می‌شود که یک معامله‌گر، بسیار سریع‌تر از آنچه باید یک موقعیت را ببندد و از سود آن به خاطر ترس افراطی از ضرر هنگفت چشم‌پوشی کند. ترس در بازارهای خرسی بیش از هر زمانی به چشم می‌خورد. این احساس می‌تواند باعث شود که معامله‌گران برای خروج از بازار عجله کرده و غیرمنطقی رفتار کنند. ترس اغلب به وحشت تبدیل شده و به طور کلی فروش‌های قابل‌توجهی در بازار را رقم میزند که به عنوان فروش که به Panic selling یا فروش وحشت‌زده مشهور است.

از سویی دیگر پشیمانی احساسی است که ممکن است برای معامله‌گر پس‌ازاینکه یک موقعیت اولیه به معامله را از دست داد، رخ بدهد و به خاطر شوک وارد شد، تریدهای سریع و بدون فکر را پیش بگیرد. عدم پایبندی به برنامه‌های معاملات و بی‌نظمی اغلب منجر به ضررهای سنگینی می‌شود. پیشنهاد میکنیم مقاله چرا بیشتر تریدرها ضرر می‌کنند را مطالعه کنید.

تأثیر روانشناسی معاملات بر تحلیل تکنیکال

روانشناسی معاملات اغلب برای تحلیلگران تکنیکال از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است چرا که این تحلیلگران برای پیش برد تصمیمات به تکنیک نمودار سازی تکیه می‌کنند. نمودار یک سهام می‌تواند اطلاعات وسیعی در رابطه با حرکت سهام ارائه دهد درحالی‌که تحلیل تکنیکال و تکنیک‌های نمودار سازی می‌توانند در تشخیص روند برای فرصت‌های خریدوفروش مفید باشد. اما در نهایت رسیدن به درک درست حرکت‌های بازار با شناخت روانشناسی ترید معامله‌گران میسر می‌شود.

موارد متعددی در نمودارهای تکنیکال وجود دارد که معامله‌گر باید به آن‌ها توجه کند.همچنین گاهی لازم است به دانش خود در مورد سهام اعتماد کرده و به چگونگی حرکت قیمت و تأثیر عوامل گسترده دیگر بر بازار نیز توجه کند. معامله‌گرانی که به تأثیر عوامل خارجی بر قیمت سهام توجه می‌کنند و با نظم و اعتمادبه‌نفس در معاملات خود پیش می‌روند و به عبارتی دیگر به روانشناسی معامله‌گری متعادلی دارند، به طور کلی موفقیت و سودآوری بیشتری را تجربه می‌کنند.

سخن پایانی

همان‌طور که دیدیم، صفاتی که در روانشناسی ترید مانند طمع و ترس مقابل یکدیگر قرار دارند می‌توانند یکدیگر را متعادل کرده و با کنترل کافی به یک تصمیم درست ختم شوند. اما هر کدام از این حس‌ها به تنهایی توان بر باد دادن تمامی سرمایه یک معامله‌گر را خواهد داشت. در این میان بهترین کار این است که با کنترل احساسات خود و همچنین در نظر گرفتن احساسات غالب، بهترین تصمیم را بگیرید.

15 توصیه کلیدی از 15 نفر معامله گر حرفه ای

باینری آپشن

در این مقاله توصیه ها و نکاتی مهم منتشر کردیم از 15 نفر که در دنیای معامله گری حرفی برای گرفتند دارند.
حتما به این نکات توجه کنید چرا که میتوانند در یکی معامله و فعالیت یک فرد تاثیر زیادی داشته باشند.

ویلیام اکهارت
بیشتر پیشرفتی که در دانش حاصل شده، از تلاش برای رد نظریات مان به دست آمده نه اثبات آن ها بنابراین باید بکوشید تا سیستم معاملاتی خود را نابود کنید یعنی به هر جای آن که مشکوک هستید فکر کنید. در این دنیا بدون درد نمی شود زندگی کرد اگر درد ضرر کردن را حس نمیکنید احتمال بقای شما بسیار کم خواهد بود. اگر معامله گری نمی داند چرا زیان میکند تلاش برای تغییر بی فایده است. (فراچارت: منظور این است که به دنبال عوامل بیرونی برای توجیه ضرر نباشید و عوامل درونی را بیابید) دل نبستن به سود های کلان خیلی مهم است، هنگامی که پشت سر هم موفق میشوید وسوسه میشوید که فکر کنید کار خاصی انجام میدهید که به شما امکان می دهد خیلی سریع پیشرفت کنید و به تدریج فکر میکنید می توانید با دقت کم، تصمیم گیری کنید. و به عنوان یک قاعده کلی ضررها شما را قدرتمند و سودها شما را تضعیف میکنند.

بیل لیپ شات
از دست دادن یک فرصت به اندازه معامله در خلاف جهت بازار، بد است. خیلی پر حجم معامله نمیکنم و به تدریج به حجم معامله اضافه میکنم. باید راهی را بیابید که تنها با 20 تا 30 درصد تحلیل درست، بتوانید سود کنید. هنگامی که نمیدانید چه چیزی در حال رخ دادن است اصلا عاقلانه نیست که بخواهید معامله تان را باز بگذارید. بهترین معامله گرانی که من میشنایم واقعا باهوش اند و همگی سخت کوش اند، وقتی از سخت کوشی سخن میگویم منظورم تعهد در کار و تمرکز است و اصلا ربطی به این ندارد که چند ساعت کار میکنید. بسیاری از مردم فکر میکنند داد و ستد را میتوان در چند قاعده خلاصه کرد. از نظر من در داد و ستد، همیشه نداریم بلکه بسته به شرایط باید تصمیمات متفاوت گرفت.

رندی مک لین
فلسفه معاملاتی من گرفتن بخش های آسان است و بخش میانی حرکت همان بخش آسان است. اگرهنگامی که بازار شدیدا در خلاف جهت پیش بینی شما عمل میکند، معطل نکنید، دیر یا زود بازنده خواهید شد. هر معامله گر موفقی باید سرانجام به شیوه معاملاتی دست یابد که با ویژگی های شخصیتی اش سازگار است. فراچارت: آشنایی کامال با رندی در این لینک موجود است.

اگر برای ارضای هیجانات خود وارد بازار شوید محکوم به شکست خواهید بود زیرا چیزی که به نظر خوشایند می آید معمولا اشتباه است. اکثر مردم حتی از کسی هم که کاملا تصادفی معامله میکند بدتر معامله میکنند. نخستین گام برای اینکه یک معامله گر موفق شویم این است که رفتارمان را از نو بررسی کنیم تا بتوانیم کارهای درست را انجام دهیم نه کارهایی که احساس خوبی را به ارمغان می آورند.

هوارد سایدلر
اگر با اندازه حجمی معامله کنید که شما را بترساند موفق نخواهید شد. تفاوت میان ترس و احتیاط در برابر بازار، بسیار اهمیت دارد اگر از ضرر کردن بترسید موفق نخواهید شد زیرا ترس شما را از تصمیم های درست باز میدارد.

مونرو تراوت
هر چه بهتر عمل کنم با حجم بیشتر معامله میکنم و هر چه وضعیتم بدتر شود باحجم کمتر. مردم فکر میکنند با کار خیلی کم می توان پول پارو کرد. فکر میکنند با اندکی تحقیق در تعطیلات آخر هفته میتوانند سالانه 100درصد بازگشت داشته باشند و این واقعا مسخره است. کسی که ایده خوبی برای معامله داشته باشد هنگامی که برای اولین بار میخواهد آن را آزمایش کند باید با حجم خیلی کم معامله کند در غیر اینصورت ورشکست میشود. برای اینکه معامله گر موفقی باشید باید تمام وقت کار کنید.

آموزش معامله در باینری آپشن

استنلی دراکن میلر
در روشی که برای تحلیل تکنیکال به کار میگیرم عامل کاتالیزگر را که همان نقدینگی است در نظر میگیرم. مهم نیست پیش بینی درست باشد یا غلط ، بلکه مهم این است که هنگام پیش بینی درست چقدر سود کسب میکنید و هنگام پیش بینی نادرست چقد پول از دست میدهید.
برای اینکه واقعا عملکرد خوبی داشته باشید باید از موقعیتهای بسیار سودمند حداکثر استفاده را ببرید و این به این معناست که در شرایط نادری که اعتقاد زیادی به یک معامله دارید روی آن حجم زیاد اعمال کنید. توجه داشته باشید که اگر مجبور باشید که ببرید نمیتوانید ببرید.

ریچارد دریهاوس
سرمایه گذاری طولانی مدت مزایا وآرامش بیشتری نسبت به سرمایه گذاری کوتاه مدت دارد. تحلیل تکنیکال در بازاری که کاملا احساسی است دیدی نسبتا غیراحساسی به تحلیلگرارائه میدهد. خرید سهامی که P/E آنها متوسط یا زیر متوسط است خود به خود بسیاری از سهامی را که عملکرد خوبی دارد حذف میکند. هنگامی که اعتماد بالایی به یک معامله دارید با حجم بالاتری معامله کنید و این معاملات را به اندازه ای باز نگه دارید که بتوانید بیشترین سود را به دست آورید. اگر شرایط بنیادی و تکنیکال هنوز به نرخ های بالاتر اشاره دارند و سود سهام دوبرابر یا حتی سه برابر شده، نباید سود خود را بگیرید و باید با این میل مبارزه کنید.

گیل بلیک
هر بار که معامله ای را باز میکنم ترجیح می دهم که تصور کنم که در بدترین حالت چه اتفاقی می افتددر اینصورت کمتر دستپاچه میشوم. اگر قاعده سیستم معاملاتی را یک بار نادیده بگیرید بار دیگر تخلف از آن آسان تر خواهد بود همانند شکستن رژیم غذایی. داد و ستد روی نقطه ضعف انسان ها فشار می آورد . گویی که پاشنه آشیل هر فرد را پیدا می کند. باید ایده های معاملاتی خود را به قواعد خشک معاملاتی تبدیل کنید وآنها را به کار بگیرید. بر استراتژی ها، ابزار و بازه هایی تمرکز کنید که با ویژگی های فردی تان هم خوانی دارد.

ویکتور اسپراندیو
تعیین نقطه خروج پیش از باز کردن معامله راهی برای ایجاد انضباط هیجانی است. وقتی با بزرگترین حجم ممکن خود معامله میکنید باید معامله تان فورا سودآور باشد چون در اینصورت میزان ضرر بسیار زیاد خواهد بود. کلید موفقیت در داد و ستد انضباط هیجانی است. پول درآوردن به هوش ربط ندارد. در داد و ستد کسی که به سادگی می پذیرد اشتباه کرده موفق خواهد شد. برای یک معامله گر توجیه کاری مسیری است که بی برو برگرد به شکست منتهی می شود. اگر خسته و کلافه شده اید کار درستی نیست که به معامله کردن ادامه دهید. عامل اصلی در کسب ثروت حفظ سرمایه و انتظار کشیدن تا زمان مناسب برای به دست آوردن سودهای استثنایی است.

تام باسو
اگر یک معامله خاص ضرر ده باشد یا سود ده چه اهمیتی دارد؟ معامله دیگری هم وجود دارد. اگر از یک معامله ضرر ده چیزی یاد بگیرید دیگر به آن ضرر گفته نمی شود.

جو ریچی
بهتر است احمق باشیم و سود بگیریم تا اینکه تیز باشیم و ضرر کنیم. تحلیلی ترین افراد، بدترین معامله گرها هستند چرا که باعث می شود بیشتر ویژگی های فردی، ذاتی و توانایی هایشان پوشیده بماند.

جف یاس
با مفهوم بتا آشنا شوید. هر چیزی که آشکار به چشم می آید باید دوباره بررسی شود. احتمال ورشکستگی همیشه بالاتر از احتمال افزایش ناگهانی و امید یک شبه است.

چالرز فاکنر
ذهن ما نمی تواند چیزی را که به شکل منفی گفته می شود بفهمد برای اینکه بفهمد به چه چیزی نباید بیاندیشد، نخست مجبور است به آن بیاندیشد. مثلا به جای گفتن جمله به پول فکر نکن از عبارت روی این تمرکز کن که روشت را دنبال کنی استفاده کنید. هدف باید با جملات مثبت بیان شود مثلا اینگونه نباشد که بگویید من نمی خواهم پول را از دست بدهم.

الیشر اسمانوف
در سرمایه‌گذاری اول از همه من از غریزه‌ام پیروی می‌کنم، تجربیاتی که طی سالیان بدست آوردم و احساسی که می‌گوید چه زمانی، وقت خرید سهام است، همان چیزی است که شم اقتصادی می‌نامم.

راب بوکر
هرگز بیشتر از 10% سبدتان را به یک سهام اختصاص ندهید. هرگز بطور احساسی وارد بازار نشوید. همیشه پیش از گرفتن پوزیشن حدود پانزده دقیقه تا یک ساعت بازار را زیر نظر داشته باشید تا توان روحی ترید کردن در شما بوجود بیاید. عجله برای گرفتن پوزیشن معمولاً به ترید احساسی و ضرردهی منجر میشود. فراموش نکنید که بازار همیشه هست.

کتاب Trading In The Zone؛ روانشناسی بازار با مارک داگلاس

کتاب Trading In The Zone مارک داگلاس | آکادمی آینده

کتاب Trading In The Zone، دریچه‌ای برای شناخت بازار و شخصیت معامله‌گری.

همیشه معامله گران با این چالش روبه‌رو هستند که چرا نمی‌توانند کنترلی کامل بر روی معاملات خود داشته باشند؟! چرا نمی‌توانند مدیریت سرمایه خود را به خوبی اجرا کنند؟! و برخی از سوالات دیگر که اکثریت معامله گران مقصر همه آن‌ها را فقط بازار می‌دانند.

اما باید بدانید پاسخ ابتدا در خود شما نهفته است و پس از آن در مرحله دوم، ماهیت واقعی بازار پاسخ بعدی می‌باشد.

اکثریت معاملات اشتباه، عدم کنترل، عدم ثبات، ناتوانی در اجرای مدیریت سرمایه و… ریشه در عدم شناخت خودتان و عدم شناخت از ماهیت بازار دارد. کتاب Trading In The Zone همان ابزار جادویی است که می‌تواند این دو چالش را که هر معامله‌گر با آن روبه‌رو می‌باشد را حل نماید.

اگر قصد دارید واقعیتی از ماهیت بازار و خود معامله گریتان را بیش از پیش بشناسید مقاله آکادمی آینده در مورد کتاب Trading In The Zone را از دست ندهید.

در این مقاله می‌آموزید:

  1. کتاب Trading In The Zone چگونه کتابی است؟
  2. مارک داگلاس کیست؟
  3. انگیزه مارک داگلاس برای نوشتن کتاب Trading In The Zone چه بود؟
  4. چرا معامله گران به کتاب Trading In The Zone نیاز دارند؟

این مقاله برای چه کسانی مناسب است:

  1. کسانی که به دنبال چکیده‌ای از کتاب Trading In The Zone هستند.
  2. افرادی که به دنبال روانشناسی بازار هستند.
  3. کسانی که می‌خواهند خود معامله‌گر درون خود را بشناسند.

معرفی کتاب Trading In The Zone

کتاب Trading In The Zone به زبان فارسی به معنای تجارت در منطقه یا تجارت متمرکز می‌باشد.

این کتاب نوشته شخصیت نام آشنای دنیای تجارت و معامله‌گری یعنی مارک داگلاس (MARK DOUGLAS) است. البته افراد فعال در حوزه بازارهای مالی، پیشتر مارک داگلاس را با کتاب معامله‌گر منضبط می‌شناسند. اما کتاب Trading in the Zone نیز در راستای کتاب معامله‌گر منضبط بوده و مارک داگلاس در این کتاب، درمورد روانشناسی بازار و تجارت سخن می‌گوید.

در کتاب Trading In The Zone مارک داگلاس به معامله گران کمک می‌کند تا، به مواردی که باعث عدم ثبات و تصورات ذهنی اشتباهی که باعث از دست رفتن سرمایه می‌شوند، و تبدیل به یک عادت شده‌اند آشنا شوند. مارک داگلاس قصد دارد در این کتاب، با ترکیب مهارت روانشناختی بازار و تحلیل بازار، معامله گران را به سودی مستمر در بازارهای مالی مانند بورس و بازار فارکس برساند.

کتاب Trading in the Zone به معامله گران می‌آموزد نتایج در بازار، بیشتر از یک تصادف هستند. در حقیقت اتفاقاتی که در بازار معامله گران با آن روبه‌رو می‌شوند بیشتر نتایج ریسک‌های بزرگ و کوچکی است که خودشان به خودشان تحمیل می‌کنند.

تقریبا هر معامله‌گری که کتاب مارک داگلاس را بخواند متوجه خواهد شد، تمام نکاتی که در آن گفته شده است جزء حقایق بازار می‌باشد و هر کدام از معامله گران با خواندن قسمتی از آن متوجه خواهند شد که، مطالعه این کتاب برای آن‌ها بسیار ضروری است.

مارک داگلاس (MARK DOUGLAS) چه کسی است؟

1 9

کتاب Trading In The Zone از مارک داگلاس | آکادمی آینده

اکنون که قصد داریم به معرفی یکی از کتاب‌های مارک داگلاس بپردازیم، بیایید کمی با بیوگرافی شخصی که به درک واقعی از ماهیت بازار رسیده است آشنا شویم.

مارک داگلاس متولد سال 1948 میلادی است. وی در سپتامبر سال 2015 در حالیکه 67 سال سن داشت؛ در خانه خود که در ایالت اریزونا قرار داشت، دار فانی را وداع گفت.

کتابی که مارگ داگلاس با نوشتن آن به شهرت رسید، همان کتاب معامله‌گر منضبط است. به گفته مارک، ترس در معامله گری نوشتن کتاب معامله‌گر منضبط هفت سال نیم زمان برد و این کتاب را در سال 1990 به اتمام و منتشر کرد.

مارک داگلاس پس از اینکه درک کاملی از ماهیت بازارهای مالی به دست آورد و کتاب خود را به اتمام رساند؛ مشغول برگذاری سیمنارهای آموزشی معامله‌گری شد. و پس از آن دومین کتاب خود یعنی Trading In The Zone را به انتشار رساند.

مارک همان‎طور که در کتاب معامله‌گر منضبط بیان می‌کند، ابتدا در شهر دیترویت مشغول به کار، در یک شرکت بیمه بوده است که توانسته بود زندگی خوبی نیز برای خود دست و پا کند. اما این زندگی او را رازی نگه نمی‌دارد. و تصمیم می‌گیرد برای کسب موفقیت‌های بیشتر و زندگی بهتر به شیکاگو نقل مکان کند. مارک در شهر شیکاگو، مشغول به کار در تالار یک کارگذاری می‌شود.

(برای اطلاعات بیشتر درخصوص ادامه زندگی مارک داگلاس می‌توانید فواصل اولیه کتاب معامله‌گر منضبط را مطالعه کنید.)

انگیزه مارک از شروع معامله‌گری و نتایج آن

به گفته مارک داگلاس نویسنده کتاب Trading In The Zone، دو دلیل را انگیزه خود برای ورود به معامله‌گری بیان می‌کند.

  1. تصورات او از معامله‌گری به عنوان پلی برای رسیدن به آرزوهایش.
  2. درآمدی که از قبل داشت در نظر او کافی نبود.

اما مارک داگلاس به انگیزه‌ها و شاید اهداف خود دست نیافت. او در بازار با اشتباهاتی که مرتکب شد باعث ورشکستگی و در نتیجه از دست رفتن سرمایه خود شد. تمام ثروت خود را از دست داد و به کارمندی ساده مبدل شد. البته این شکست و از دست رفتن سرمایه، برای او دست‌آوردهایی را نیز داشت.

او این دست‌آوردها و تجربیات گران‌بها را در کتاب‌های خود مکتوب کرده است. که هر خط آنها سرمایه‌هایی باارزش هستند و تا سالیان دراز، افراد فعال حوزه بازارهای مالی از او و این دستاورد گران‌بهای او متشکر خواهند بود.

تفسیر نام کتاب Trading In The Zone

کتاب Trading In The Zone مارک داگلاس | آکادمی آینده

تفسیر نام کتاب Trading In The Zone | آکادمی آینده

فلسفه‌ای که درمورد نام کتاب Trading In The Zone وجود دارد در کلمه ZONE نهفته است. کلمه ZONE در لغت فارسی به معنی منطقه یا اختصاص دادن می‌باشد. اما این کلمه در کاربرد معنی فلسفه گسترده‌تری دارد.

ZON به این معنی است که، ما زمانی که مشغول کاری هستیم و به طور کاملا عمیقی در آن فرو رفته‌ایم. و تمام تمرکز خود را به آن اختصاص داده‌ایم. در این حالت است که گفته می‌شود ما در حال ZONE هستیم.

برخی از کارشناسان روانشناسی معتقد هستند که در این حالت بیشتر بخش ناخودآگاه ما درگیر کار مورد نظر است. برای این حالت ریاضی‌دانی را فرض کنید که در حال حل کردن مسئله ریاضی می‌باشد و غرق در یافتن پاسخ سؤال شده است، به گونه‌ای که حتی اگر او را صدا بزنید توجهی نمی‌کند. در این حالت او قادر است سخت‌ترین مسئله‌های ریاضی را حل کند بدون اینکه به چیز دیگری مانند گذر زمان، سختی مسئله و… توجه داشته باشد.

روانشناسان معتقد هستند فردی که در حالت ZONE می‌باشد قادر است در کار خود موفقیت‌های بسیار زیادی را کسب نماید. به همین دلیل مارک داگلاس در نام کتاب خود عبارت ZONE را به کار برده است. تا بیان کند برای کسب موفقیت در بازار، باید در حالت ZONE قرار بگیرید و برای ترید کردن در بازار بگونه‌ای خود را با بازار هماهنگ کنید که تمام حواس خود را معطوف بازار نمایید.

پس می‌توان ZONE را منطقه‌ای توصیف کرد که، با قرار گرفتن در آن، هر معامله‌گری می‌تواند موفقیت‌های بسیاری زیادی را کسب کند.

آیا کتاب Trading In The Zone باعث موفقیت در بازارهای مالی می‌شود؟

اجازه دهید مثالی که در بخش قبل گفته شد را با معامله کردن مقایسه کنیم.

زمانی که ریاضی‌دان بدون توجه به چیزی در حالی که غرق در حل مسئله شده است، سخت‌ترین مسئله‌ها را حل می‌کند و این یک استعداد خارق العاده است. یک تریدر که بدون ترس و استرس با داشتن علم کافی و درک از ماهیت بازار در حال معامله کردن می‌باشد و تمام حواس خود را معطوف بازار کرده است به طور قطع می‌تواند موفقیت‌های بسیاری را در بازار طی کمترین زمان ممکن کسب نماید.

این نوع ترید کردن نیز به مانند حل یک مسئله سخت ریاضی توسط یک ریاضی‌دان، استعدادی خارق العاده است. و این موضوع همان موضوعی است که مارک داگلاس قصد دارد در کتاب خود یعنی Trading In The Zone به آن بپردازد.

چرا معامله گران به کتاب Trading In The Zone نیاز دارند؟

کتاب Trading In The Zone مارک داگلاس | آکادمی آینده

ضرورت مطالعه کتاب Trading In The Zone برای معامله‌گران | آکادمی آینده

بهتر است در همین ابتدا پرسش خود را کامل‌تر کنیم! چرا خواندن کتاب Trading In The Zone برای هر معامله‌گر، مثل نان شب واجب می‌باشد؟

تقریبا 95 درصد از تریدرهای فعال درون بازار در روبه‌رو شدن با سختی‌های بازار (ضررها، نزول‌ها و…) دچار سردرگمی می‌شوند. و نیمی از این 95 درصد، در حالی که بیشتر سرمایه خود را از دست داده‌اند از روی اجبار تصمیم به ترک بازار می‌گیرند.

در سال‌های اخیر با پیشرفت علوم بازار، مشخص شده است که این مشکلات بیشتر ریشه در روانشناسی بازار و مدیریت نادرست سرمایه دارد.

هر معامله‌گری اگر این کتاب را بخواند و به آموزه‌های آن، که حاصل سال‌ها تجربه و تلاش مارک داگلاس می‌باشد عمل کند؛ هم می‌تواند سرمایه خود را مدیریت کرده و همچنین به درک صحیحی از روانشناسی بازار برسد. در این صورت است که معامله‌گر در بازار به ثبات می‌رسد و شانس به سود رسیدن خود را در بازار به حد چشم‌گیری افزایش می‌دهد.

در آن زمان است که معامله کردن در بازار برای هر تریدری، نه تنها استرس و ترس را به همراه نخواهد داشت، بلکه سرشار از لذت و سرخوشی خواهد بود.

کلام پایانی

در این مقاله به معرفی کتاب Trading In The Zone نوشته مارک داگلاس پرداختیم.

اگر تجربه معامله در بازار را داشته باشید قطعا متوجه هستید که زمانی که درک کاملی از ماهیت خود و بازار ندارید، معاملاتی همراه با ترس و استرس را تجربه می‌کنید. و معاملاتی که با ترس و استرس همراه باشد، یا شما را به سود نمی‌رساند یا اگر هم برساند آنقدر به شما استرس وارد می‌کند که از سود کردن خود با این روش پشیمان شوید.

اما مطالعه کتاب Trading In The Zone باعث می‌شود شما بتوانید درک مناسبی از روانشناسی معامله‌گری خودتان و بازار به دست آورید.

در نتیجه زمانی که هم خود معامله‌گرتان و هم بازار را که از هزاران خود معامله‌گر ترس در معامله گری شبیه به شما تشکیل شده است بشناسید، می‌توانید معاملاتی به دور از استرس را تجربه کنید. دقیقا از آن زمان است که معامله‌گری نه تنها برایتان استرس‌زا و ترسناک نخواهد بود؛ بلکه می‌تواند بسیار جذاب و لذت بخش باشد.

کتاب‌هایی که در زمینه بازارهای مالی وجود دارند می‌توانند تکمیل کننده علومی باشند که شما در کلاس‌های آموزشی به دست می‌آورید. برای شرکت در دوره صفر تا صد آموزش فارکس و آموزش ارز دیجیتال، می‌تواندی همین حالا با پشتیبانی آکادمی آینده ارتباط برقرار کنید.

آکادمی آینده به عنوان بهترین آموزشگاه آموزش ارز دیجیتال در مشهد و آموزش فارکس در مشهد، انواع دوره‌های آموزش فارکس و آموزش ارز دیجیتال، را متناسب با نیاز شما عزیزان فراهم کرده است.

آرزومندیم این مقاله توانسته باشد شور و اشتیاقی جهت مطالعه کتاب Trading In The Zone در شما ایجاد کند.

روانشناسی معامله ‌گری در بورس

روانشناسی معامله گری در بورس

به عقیده‌ی تمامی بزرگان عرصه ترید و معامله‌گری، داشتن یک ذهن قوی برای این کار از داشتن تمامی دانش‌های تحلیلی اهمیت بیشتری دارد. چه بسا هستند بسیاری از افراد مختلف که با کوله باری از آموخته‌های گوناگون و تکنیک‌های مختلف به این وادی گام نهاده اما به علت عدم تسط بر روان خود و آشنا نبودن با روانشناسی معامله‌گری خیلی زود مجبور به قبول شکست شده و این کار را رها کرده‌اند. در این مقاله به روانشناسی معامله ‌گری در بورس خواهیم پرداخت و به نکاتی اشاره خواهیم کرد که میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.

روانشناسی معامله‌گری یک مهارت روانی اکتسابی

برای رسیدن به موفقیت در بازارهای مالی سه موضوع اکتسابی وجود دارد که باید انها را آموزش دید و فرا گرفت:

  • مدیریت ریسک و سرمایه
  • استراتژی معاملاتی
  • روانشناسی معامله یا معامله گری

تکنیک‌ها و دانش روانشناسی معامله‌گری و به عبارتی داشتن یک ذهن قوی و حرفه ای، تفاوت یک تحلیلگر و یک معامله‌گر را مشخص میکند.

یک تحلیلگر با روش‌های تحلیلی سعی می کند که روند آتی یک سهم را پیش بینی کند و خوب اگر تحلیلش با خطا مواجه شود هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد، اما یک معامله‌گر می‌تواند با یک تصمیم اشتباه (که میتواند نه از روی تحلیل بلکه از روی هیجانات و احساسات باشد) ضررهای سنگینی را به بار آورد. اینجاست که روانشناسی معامله‌گری مطرح می‌شود و در واقع تفاوت معامله گری و تحلیلگری در همین روانشناسی معامله و مسائل روانی است.

در واقع ما برای تحلیل گری نیازی به دانش روانشناسی معامله‌گری نداریم اما برای معامله‌گری این روان، اعصاب و احساسات معامله گر هست که می تواند در معاملات او اختلال ایجاد کند و مانع اجرای درست آموخته‌های او شود.

در ادامه شما را با مهم‌ترین احساسات انسانی آشنا خواهیم کرد که در معاملات ما اختلال ایجاد کرده و باعث ضرر و زیان ما می‌شوند. در هر بخش ترس در معامله گری راهکاری برای مدیریت و حذف این احساسات از معاملات ارائه شده است.

احساس زیان گریزی در روانشناسی معامله

زیان گریزی در روانشناسی معامله در بورس

زیان گریزی در روانشناسی معامله ‌گری در بورس چیست؟ یکی از موارد مهم در روانشناسی معامله‌گری در بورس و دیگر بازارهای مالی‌ احساسی به نام زیان گریزی است. احتمالاً شما با مفهوم حد ضرر آشنا هستید و می‌دانید که حد ضرر در یک استراتژی معاملاتی یکی از ارکان اساسی محسوب می‌شود. همگی میدانیم به محض اینکه قیمت سهم به حد ضرر رسید باید سهم را فروخت، در حالی که معمولا حس زیان گریزی این اجازه را به تریدر یا معامله‌گر نخواهد داد.

او سهم خود را به امید اینکه شاید قیمت برگردد (بر خلاف این که حد ضرر را از ابتدا مشخص کرده بود) نمی‌فروشد و بعد از این داستان احتمالاً قیمت‌های بسیار پایین‌تر خواهد رفت و همین تعلل برای فروش و دادن اجازه‌ی رشد به ضرر باعث خواهد شد که بسیاری از معامله‌گران در بازارهای مالی دچار ضررهای سنگینی ‌شوند که تماماً برمی‌گردد به احساس زیان گریزی انسان.

آدمی به صورت طبیعی از ضرر و زیان فراری است و به خیال اینکه تا وقتی که سهم را به فروش نرسانده است ضرر نکرده است، از این کار اجتناب می‌کند و به حد ضرر خودش پایبند نخواهد بود. در واقع شما با فروش سهم در حد ضرر، ضرر را قبول می‌کنید، پس حس زیان گریزی انسان جلوی این کار را می‌گیرد. علی‌رغم اینکه اکثر اساتید بزرگ در زمینه معامله‌گری، بر داشتن حد ضرر و رعایت آن تاکید دارند، باز هم شاهد هستیم افراد زیادی به علت آشنا نبودن با احساس زیان گریزی، به دام این احساس میافتند و به حد ضرر خود پایبند نیستند.

راه کار:

برای غلبه بر این احساس فقط باید آن را بشناسید! همین شناخت کافی است که به دام آن گرفتار نشوید. اگر متن بالا را مطالعه کرده‌اید، از این به بعد می‌توانید این احساس را در معاملات خود کنترل کنید.

احساس ترس در معاملات

ترس در روانشناسی معامله گری

در قسمت قبل در مورد زیان گریزی صحبت کردیم و دیدیم که این احساس می‌تواند باعث عدم رعایت حد ضرر در معاملات یک تریدر شود. یکی دیگر از احساسات غالب در فطرت انسانی که باعث می‌شود یک معامله‌گر نتواند از دانش خود به درستی بهره گیرد احساس ترس است. ترس به صورت‌ها و شکل‌های مختلف می‌تواند در معاملات یک معامله‌گر ظاهر شود و باعث اختلال در روند صحیح معاملات شود.

یکی از انواع ترس در واقع ترس وارد نشدن به معامله برای جلوگیری از ضرر احتمالی است.

در واقع در این حالت معامله گر از ترس اینکه ضرر نکند، به یک معامله وارد نمی شود و فرصت‌های خوبی را از دست می‌دهد. یا برای مثال با دیدن دو کندل منفی، شخص شروع به خیال پردازی میکند و سهم را در قیمت‌های بسیار پایین تصور میکند و همین تخیلات و ترس‌ها، او را از وارد شدن به معامله باز می دارد.

در واقع این ترس نیز به نوعی از همان حس زیان گریزی انسان نشات می‌گیرد. انسان به صورت ذاتی از ضرر گریزان است و در هنگامی که هیچ معامله‌ی بازی ندارد (هیچ سهمی ندارد) این ترس و زیان گریزی باعث می‌شود که موقعیت‌های مناسبی را از دست بدهد.

راه کار:

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

به علت تعلل‌های زیاد و وسواس زیاد در انجام معامله، معمولا این افراد نمی‌توانند معاملات خوبی داشته باشند. برای رهایی از این مشکل، یک معامله‌گر اولا باید به صورت ذاتی ریسک پذیر باشد. این یک چیز اکتسابی نیست. اگر شما هیچ ریسک پذیری در وجود خود ندارید این حرفه‌ بدرد شما نمی‌خورد. در وهله بعدی باید سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا برده و بر اساس یک استراتژی مشخص از قبل تعیین شده (مانند یک ربات) معاملات خود را انجام دهید.

احساس انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس (پدیده‌ی زنجیره‌ی ضرر)

انتقام در روانشناسی معامله گری در بورس

در میان افرادی که معامله‌ی خودشان را با ضرر می‌بندند (حد ضرر را رعایت میکنند) هستند افرادی که بلافاصله می‌خواهند ضرر خود را جبران کنند و به نوعی از بازار انتقام بگیرند!

یک پدیده‌ای وجود دارد به نام زنجیره ضرر که باعث می‌شود معامله‌گر ضرر‌های متوالی را به علت عجله در انجام معاملات متحمل شود.

توصیه خیلی ساده تریدرهای بزرگ به این دسته از معامله گرها این است که بعد از انجام یک معامله زیان ‌ده به هیچ عنوان تا مدتی حق ندارند معامله انجام دهند. علت این امر آن است که معمولاً وقتی که یک معامله گر یک معامله زیان‌ده را پشت سر گذاشته است، از نظر ذهنی توانایی درست تحلیل بازار را ندارد و در ذهن خود به دنبال یک نوع انتقام گیری از بازار است و همین احساس باعث می‌شود که تصمیمات هیجانی و تحلیل‌های نادرست داشته باشد و در نهایت معامله بعدی او نیز با ضرر همراه باشد.

نتیجه‌گیری

بنابراین عجله در انجام معاملات برای جبران ضرر‌های قبلی سمی مهلک برای یک معامله‌گر هست که می تواند باعث زنجیره‌ی ضرر برای یک معامله‌گر شود. در روانشناسی معامله ‌گری در بورس تا حدی که ممکن است دیگر نتواند زیان‌های پشت سرهم خود را جبران کند. بنابراین به یاد داشته باشید بعد از هر معامله زیان‌ده به جای اینکه به معامله جدید دست بزنید به دنبال چرایی ضرر معامله قبلی خود باشید، کمی از بازار فاصله بگیرید و با ذهنی پاک به انجام معامله‌ی بعدی بپردازید.

غرور معامله‌گری در روانشناسی معامله در بورس

غرور معامله گری در روانشناسی بازار

یکی دیگر از احساسات منفی در یک معامله گر غرور معامله گری است. غرور معامله گری یک نوع غرور کاذب است که در طی انجام معاملات سودآور در یک فرد به وجود می آید. همه ما احتمالا این حس را تجربه کرده ایم، زمانی که چندین معامله موفق انجام داده‌ایم و خوشحال از سودهای عالی، قند در دلمان آب میشد! در آن زمان‌ها احتمالا با خودمان گفتیم که دیگر کار تمام است و دست بازار رو خوانده‌ام و دیگر ضرر نمیکنم. اما بعد از چند مدت ورق برگشته و سودها را به بازار پس داده‌ایم و روی دور ضرر کردن افتادیم!

فرد ممکن است به علت این غرور کاذب دست به کارهایی بزند که ریسک بالایی دارد و همین موضوع باعث فراموش شدن اصل اول سرمایه گذاری یعنی حفظ سرمایه شود و در نهایت منجر به ضرر سنگینی برای یک معامله‌گر شود.

هر جا که گمان کردید معاملات شما سودهای خوبی را به شما هدیه داده است، به جای اینکه دچار غرور معامله‌گری شوید، بروید و ببینید چه چیزی باعث سود شما بوده است و آیا این سود بر اساس تحلیل شما بوده است یا بر اساس یک تصادف! اگر هم بر اساس تحلیل شما بوده است همچنان قانون احتمالات در بازار سرمایه را از یاد نبرید.

هیچ تحلیلگر با تجربه‌ای با قطعیت سخن نمی‌گوید و همواره احتمالات را در نظر می‌گیرد. بورس بازی احتمالات است، بنابراین می‌تواند همواره تحلیل شما درست نباشد. شاید باید عمیق‌تر به این مسئله نگاه کنیم اما در همین قدر کفایت می‌کند که بدانیم نه معاملات پرسود همیشه پا بر جا خواهد ماند و نه معاملات زیان ده، تنها چیزی که در واقع برای ما می‌ماند برآیند این سود و زیان‌ها است که باید در بلند مدت بررسی شود و بازدهی معاملات ترس در معامله گری ما در بازار مورد موشکافی قرار بگیرد.

در معامله گری بسیار مهمه که دچار غرور کاذب نشیم. چون دقیقا همان موقعی که فکر می‌کنید دست بازار برای شما رو شده است، بازار چنان درسی به شما میدهد که تا همیشه در یادتان باقی خواهد ماند. نه سودها و نه ضررها نباید تعادل روانی شما را بر هم بزند.

بورس بازی احتمالات

احتمالات در بورس و تحلیل سهام

در قسمت قبل در مورد غرور معامله گری صحبت کردیم. دیدیم که غرور کاذب در معامله گری می‌تواند باعث به خطر افتادن سرمایه‌ی یک سرمایه‌گذار شود و ریشه ایجاد این غرور در یک معامله‌گر این موضوع است که او فراموش می‌کند که در بورس احتمالات حاکم است و هیچ تحلیلی با قطعیت نمی‌تواند اعلام روند آتی یک سهم چگونه است.

بنابراین احتمالات بر بازار همیشه حاکم است و درک این احتمالات یکی از سخت‌ترین مباحث موجود در روانشناسی معامله ‌گری در بورس است.

در اینجا بازی احتمالا در بورس را بیان خواهیم کرد:
📝 فرض کنید من چشم بسته و کاملا تصادفی یک سهمی را خریداری میکنم، واضح است که با احتمال 50 درصد سود خواهم کرد و با احتمال 50 درصد ضرر، چون قیمت به هر حال یا افزایش میابد یا کاهش. در تحلیل سهام ما به کمک اطلاعات، الگوها و تکنیک‌های اثبات شده، این تعادل احتمالات را به نفع سود بر هم می‌زنیم.

مثلا اگر به جای اینکه چشم بسته یک سهم را انتخاب کنیم، سهمی را انتخاب کنیم که از نظر تکنیکالی روی خط حمایت قرار دارد، در این صورت دیگر آن احتمال 50/50 به هم خورده است و تبدیل می‌شود به مثلا 60/40، یعنی با احتمال 60 درصد سود می‌کنیم با احتمال 40 درصد ضرر (زیرا در گذشته سهمی که روی حمایت بوده است با احتمال 60 درصد رشد کرده است)، یعنی اگر من 10 معامله با این استراتژی انجام دهم، در 6 معامله سود خواهم کرد و در 4 معامله ضرر، پس برایند معاملات من سودآور خواهد شد. این کل داستان بازی احتمالات در تحلیل بورس است.✅

همچنین احتمالا مقاله روانشناسی بازار بورس برای شما جالب خواهد بود.

آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.

تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.