معامله گری به تنهایی


من با پذیرش ماهیت تصادفی معامله می‌توانم نتایج مستمر و ادامه‌داری رقم بزنم..

بهترین تریدرهای فارکس چه کسانی هستند و رمز موفقیت آنها چیست؟

چه یک معامله‌گر مبتدی باشید و چه یک تریدر حرفه‌ای، به احتمال زیاد شما نیز دنبال کسب سود هستید. تا اینجای کار هیچ مشکلی وجود ندارد، ولی متاسفانه اکثر افرادی که وارد بازارهای مالی به خصوص مارکت فارکس می‌شوند، سودای یک شبه پولدار شدن و ره صد ساله پیمودن دارند.

اگر شما هم جزو این دسته از افراد هستید، باید همین ابتدای کار به شما بگوییم که بازار فارکس جای مناسبی برای شما نیست. ضرب المثل بسیار قشنگی در فرهنگ ما ایرانیان وجود دارد که می‌گوید: نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.

موفق شدن در هر کاری، نیازمند آموزش و آگاهی، تمرین، پشتکار و شهامت است. شاید اکثریت تریدرهای جهان همگی با هم یک آرزوی بزرگ داشته باشند و آن هم این است که، چطور می‌شود تبدیل به یک تریدر موفق و پولساز شد.

در یکی دیگر از سری مقالات فارکس وبسایت دنیای ترید، این بار می‌خواهیم شما را با بهترین تریدرهای موفق جهان آشنا کنیم و رمز موفقیتشان را با شما به اشتراک بگذاریم.

نکاتی که قرار است با هم در این مقاله یاد بگیریم، به شرح زیر است:معامله گری به تنهایی

چه تعداد از معامله‌گران فارکس موفق هستند، مهارت‌های معامله‌گری، بهترین تریدرهای فارکس در دنیا و رمز موفقیت آنها، آیا برای موفق شدن در فارکس باید نابغه بود و نتیجه گیری.

چه تعداد از معامله‌گران فارکس موفق هستند؟

به نظر شما معامله‌گران بزرگ دنیا چه چیزی دارند که آنها را از دیگر تریدرها، متمایز می‌کند؟ یک آمار بسیار معتبر نشان می‌دهد که حدود 90 درصد از تریدرهای جهان، موفق نمی‌شوند! حتی برخی رسانه‌ها این آمار را 95 درصد اعلام می‌کنند.

شاید با خواندن این آمار شوکه شده باشید! یا شاید هم با خودتان می‌گویید که احتمالا این شغل مناسب شما نیست، صبر کنید. دلیل این آمار به نحوه نگرش آنها، عملکرد ضعیف، آموزش ندیدن، تمرین نکردن در فضای دمو، نداشتن انضباط و استراتژی شخصی و بسیاری چیزهای دیگر برمی‌گردد.

پس، چه چیزی آن 5 تا 10 درصد دیگر را از دیگر معامله‌گران، جدا می‌کند؟

احتمالا با خودتان فکر می‌کنید که اگر تنها 5 تا 10 درصد تریدرهای فارکس موفق هستند، حتما این معامله‌گران باید نوابغ بی‌نظیری باشند و یا خداوند به آنها ویژگی‌های بی‌نظیری را عطا کرده باشد. عجله نکنید! در ادامه این مقاله به نکاتی طلایی درباره دلیل موفقیت این گروه اقلیت در فارکس، خواهیم پرداخت.

مهارت‌های معامله‌گری

قبل از اینکه کمی جلوتر برویم، می‌خواهم تا شما هم با تعریف موفقیت در بازارهای مالی و فارکس، آشنا شوید. به محض اینکه صحبت از موفقیت می شود احتمالا ذهن شما نیز معطوف تریدرهایی می‌شود که فقط قادرند خوب پول دربیاورند!

ولی باید به شما بگوییم که منظور ما از موفقیت، اصلا پول نیست. چیزهای خیلی زیادی وجود دارد که یک تریدر را موفق می‌کند.

تریدرهای موفق کسانی هستند که عاشق کارشان هستند و با شور و شوق زیادی روزشان را آغاز می‌کنند. در حقیقت آنها عاداتی را درون خودشان پرورش داده‌اند که باعث موفقیت و وجه تمایزشان با دیگر معامله گران می‌شود.

در ادامه این مقاله، ما برخی مهارت‌های معامله‌گران موفق را به شما یاد خواهیم داد.

تریدرهای موفق همیشه استراتژی خاص شخصی خودشان را دارند و به آن استراتژی، پایبند هستند. از آنجایی که فارکس یک شغل بدون مدیر است، امکان اینکه شما خیلی از اصول بازار را زیر پا بگذارید، بسیار زیاد است.

یکی از مهارت‌های بزرگ معامله‌گری، صبر کردن است. چه بسیارند معامله‌گرانی که به شدت عجول هستند و هنوز معامله‌شان به ثمر نرسیده، از پوزیشنی که در سود است، خارج می‌شوند. این دسته از معامله‌گران که بسیار هم زیاد هستند، همان افرادی هستند که اگر گیاهی بکارند، هر روز خاک اطراف آن گیاه را زیر و رو می‌کنند و با تعجب از عدم رشد گیاه، در آخر از انجام آن کار منصرف می‌شوند.

یکی دیگر از مهارت‌های بزرگ تریدرهای موفق، احساساتی عمل نکردن است. بازارهای مالی به خصوص مارکت فارکس، جای تریدرهای احساساتی نیست. اگر شما به عنوان یک معامله‌گر حرفه‌ای استراتژی خودتان را داشته باشید، هرگز با نوسانات بازار به هم نمی‌ریزید.

معامله‌گران بزرگ همیشه حد ضرر می‌گذارند و قبل از ورود به هر معامله‌ای، ریسکشان را مدیریت می‌کنند. آنها نحوه استفاده از اهرم یا لورج‌ها را خوب می‌دانند و هرگز تمام سرمایه‌شان را به خطر نمی‌اندازند.

فراموش نکنید که بازار فارکس جای قمار کردن نیست!

یکی از بزرگترین مهارت‌هایی که تریدرهای موفق یاد گرفته‌اند این است که آنها به خوبی می‌دانند، ضرر کردن بخش بزرگی از بازار فارکس است. ولی تفاوت آنها با آماتورها در این است که حرفه‌ای‌ها یاد گرفته‌اند چطور ضررهایشان را کم و سودهایشان را زیاد کنند.

معامله‌گران موفق، هرگز به صرف اینکه فقط معامله‌ای کرده باشند، وارد بازار نمی‌شوند. اگر فرصت معاملاتی مطابق با استراتژی‌شان پیدا کنند، ترید می‌کنند در غیر این صورت، هرگز وارد مارکت نمی‌شوند.

یکی از بزرگترین تفاوت‌های معامله‌گران موفق و ماهر، بالا بردن دانش و آگاهی، از طریق یادگیری تحلیل تحلیل تکنیکال فارکس، تحلیل فاندامنتال فارکس و روانشناسی بازار فارکس است.

یادتان باشد تریدرهای موفق، از شکم مادرشان موفق زاییده نمی‌شوند بلکه آنها شروع به آموزش مهارت‌هایی می‌کنند که دیگران حاضر نیستند بهای یادگیری آنها را بپردازند.

تصویر مربوط به بهترین تریدرهای فارکس

بازار فارکس هم مثل دیگر بازارهای جهان، از عده‌ای افراد حرفه‌ای و به نام تشکیل شده است. به عنوان مثال هر وقت سخن از بهترین سرمایه‌گذاران حال حاضر جهان می‌شود، همه به یاد فرانکلین گراهام و وارن بافت می‌افتند.

هر زمان کسی درباره شطرنج سخنی به میان می آورد، کسی نیست که به یاد، گری کاسپاروف روسی نیفتد. این مساله در بازار فارکس نیز صادق است. در این قسمت مقاله، قصد داریم تا شما را با برخی از نوابغ دنیای ترید آشنا کنیم.

1- جورج سوروس (George Soros)

تصویر مربوط به جورج سوروس

بهترین معامله‌گر بازار ارزهای بین المللی فارکس، جورج سوروس است. وی متولد 1931 و اهل مجارستان است. هیچ تریدر حرفه‌ای نیست که درباره ترید جادویی سوروس در سال 1992، زمانی که از فروش پوند انگلستان میلیاردها دلار به جیب زد، نداند. از جورج سوروس به عنوان کسی که بانک مرکزی انگلستان را ورشکست کرد، یاد می‌کنند.

2- جیمز سایمونز (James Simmons)

تصویر مربوط به جیمز سایمونز

نفر بعدی، جیمز سیمونز (James Simmons) است. وی یکی از موفق‌ترین روسای موسسات مالی و سرمایه‌گذاری حال حاضر جهان است. در واقع ایشان را به عنوان موفق‌ترین مدیر حال حاضر موسسات سرمایه‌گذاری می‌شناسند.

در زمان رکود و بحران مالی سال 2008 که تقریبا همه معامله‌گران می‌نالیدند و در ضرر بودند، جیمز موفق شد تا 80% بازگشت سرمایه و سودآوری داشته باشد.

3- استانلی دراکن میلر (Stanley Druckenmiller)

تصویر مربوط به سومین تریدر استانلی

سومین تریدری که در لیست ما قرار دارد، استانلی دراکن میلر (Stanley Druckenmiller) امریکایی است. وی مدیریت یکی از شرکت‌های سبدگردان را بر عهده دارد و در حال حاضر یکی از بهترین تریدرهای فارکس در جهان است. پیش از اینکه وی مستقلا شرکت سرمایه‌گذاری خود را راه اندازی کند، بهترین معامله‌گر جورج سوروس بوده است.

استانلی نیز در معامله بسیار بزرگ سال 1992 و فروش پوند انگلستان سهیم بود. ایشان یکی از بزرگترین سخنرانان در رویدادهای بزرگ بین‌المللی مثل نشست‌های جهانی اقتصاد و کنفرانس‌های بزرگ است. وقتی دراکن میلر صحبت می‌کند، تمام سرمایه‌گذاران سرا پا و با جان دل به سخنان وی، گوش می‌سپارند.

4- بیل لیپشوتس (Bill Lipschutz)

تصویر مربوط به تریدر چهارم

تریدر حرفه‌ای بعدی لیست ما، بیل لیپشوتس (Bill Lipschutz) است. بیل به این مشهور است که موفق می‌شود 12.000 دلار امریکا را به 250.000 دلار تبدیل کند و سپس تمام سرمایه خود را از دست می‌دهد. جالب است بدانید که وی تمام پولش را تنها در یک ترید، از دست داد.

بیل بعد از این شکست تلخ، درس بسیار گران‌بهایی درباره مدیریت ریسک می‌آموزد و سپس به دانشگاه می‌رود تا در دوره MBA تحصیل کند. پس از گذراندن این دوره، به برادران سلیمان می‌پیوندد و شرکتی در راستای معاملات ارزی تاسیس می‌کند. بعد از آن بیل به تنهایی و برای خودش، شرکت مدیریت سرمایه گذاری Hathersage را راه اندازی کرد.

ایشان در حال حاضر سالانه 300 میلیون دلار درآمد دارد.

5- بروس کاونر (Bruce Kovner)

تصویر مربوط به آخرین تریدر

آخرین نابغه لیست ما، بروس کاونر (Bruce Kovner) است. بروس در سال 1945 دیده به جهان گشود و در حال حاضر یکی از موفق‌ترین مدیران موسسات و صندوق‌های مالی بین‌المللی است. وقتی که کاونر 32 ساله بود، شرکت Caxton را تاسیس کرد.

وی سرمایه اولیه خود را توسط اعتباری که روی کارت بانکی‌اش بود جور کرد؛ به زبانی ساده، با کارت اعتباری یا همان Credit Card خود توانست این مبلغ ناچیز اولیه را، فراهم کند.

بروس در یک معامله قرارداد آتی، مقداری لوبیا خرید و سپس 20.000 دلار امریکا به جیب زد. امروزه صندوق Caxton با بیش از 14 میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت، یکی از موفق‌ترین صندوق‌های سرمایه‌گذاری در جهان است.

فراموش نکنید که معامله‌گران بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارند که موفق شده‌اند قله‌های وال استریت را فتح کنند. نکته‌ای که برای ما و شما مهم است این است که، وجه تمایز این تریدرهای بزرگ را با بقیه معامله‌گران بدانیم.

رمز موفقیت تریدرهای بزرگ

یادتان باشد هیچ قرص، آمپول یا دوای جادویی وجود ندارد که این نوابغ بزرگ دنیای ترید و معامله‌گری استفاده کنند و شما از آن بی خبر باشید. یادتان باشد که مارکت درست مثل یک اقیانوس است و تریدرها، موج سوار. این موج سواری نیاز به کمی استعداد، تعادل، صبر، استفاده از ابزار مناسب، روانشناسی و غیره دارد.

حال، سوال اینجاست که کدام انسان عاقل است که درون یک دریای طوفانی و پر از کوسه‌های خطرناک، موج سواری کند؟!

اولین رمز مشترک بین تمام تریدرهای حرفه‌ای و موفق بازار، کسب دانش و آگاهی و شروع به یادگیری است. در واقع دانش، کلید موفقیت در هر زمینه و درست نقطه مقابل جهل و نادانی است. منظور کلی ما از یادگیری و آموزش دیدن، تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و روانشناسی مارکت است.

در ادامه به توضیح نکات طلایی می‌پردازیم که چکیده تجربه اکثر تریدرهای حرفه‌ای و موفق بازار است.

بعد از یادگیری گام اول، زمان به کارگیری و استفاده از علم و دانشی است که کسب کرده‌اید. شما باید یک حساب مجازی و غیر واقعی با یک بروکر خوب و قابل اعتماد که تمام مجوزهای لازم را در اختیار دارد، باز کنید.

سپس اگر گام اول را خوب آموخته باشید، می‌دانید که باید یک استراتژی مناسب شخص خودتان داشته باشید. استراتژی شما باید تمام این موارد را پوشش دهد: چه نوع شخصیتی دارید؛ آیا اهل ریسک هستید یا خیر؟ پاسخ این سوال شما را به مرحله بعد یعنی انتخاب نوع مارکت و دارایی مورد نظرتان، منتقل می‌کند.

دوست دارید معامله‌گر ارزها باشید یا کامودیتی؟ آیا مایلید در بازار سهام سرمایه‌گذاری کنید یا بازار اوراق قرضه آمریکا؟ پس از انتخاب نوع دارایی، باید شروع به ترید کردن در فضای دمو کرده تا بتوانید خودتان و آموخته‌هایتان را محک بزنید.

بعد از مشاهده نتایج آزمون و خطاها در فضای غیر واقعی، نوبت داشتن نظم و انضباط در معامله‌هایتان است. اینکه دید شما به بازار فارکس چیست، در نحوه تریدهای شما بسیار اهمیت دارد. آیا فارکس را مثل قمار کردن می‌بینید و یا واقعا قصد دارید یک تریدر حرفه‌ای باشید؟

تمام معامله‌گران حرفه‌ای یک دستورالعمل بسیار ساده دارند که خودشان را ملزم به اجرای آن می‌کنند. آنها تمام ریسک‌هایشان را مدیریت می‌کنند، برای تمام معاملاتشان حد ضرر می‌گذارند و هرگز با بیشتر از 2 تا 3 درصد سرمایه‌شان وارد معامله‌ای نمی‌شوند.

اگر تجربه سومین تریدر حرفه‌ای ما؛ استانلی را به یاد داشته باشید، می‌دانید که ایشان تمام سرمایه خود را به خاطر نگذاشتن حد ضرر، از دست داد.

معامله‌گران موفق هرگز مخالف روند بازار ترید نمی‌کنند. آنها جمله مشهوری دارند که می‌گوید: روند دوست شما است. پس فراموش نکنید که هیچ وقت با مارکت لجبازی نکنید.

حرفه‌ای‌های بازار واقع‌بین و مسئولیت‌پذیر هستند و اکثر آنها یک ژورنال معاملاتی برای ثبت تمام تریدهایشان دارند تا بتوانند الگوهای مخربشان را کشف کرده و از انجام اشتباهات تکراری، خودداری کنند.

تریدرهای حرفه ای یک سیستم معاملاتی مناسب با شخصیتشان دارند. به عنوان مثال اینکه چه نوع تریدری می‌خواهید باشید: اسکالپر و کوتاه مدت، میان مدت و یا معامله‌گر بلند مدت.

برخی از تریدرها تمایل به خریدن سهام‌های خوب بنیادی مثل اپل و نگه داشتن آنها دارند و برخی دیگر چون وقت کافی برای رصد کردن تریدهایشان ندارند، در کمتر از چند ساعت شیرجه‌ای درون بازار می‌زنند و برای خوشان صیدی دست و پا می‌کنند.

چقدر بازده در سال نیاز شما را برآورده می‌کند؟ آیا معامله‌گر صبوری هستید یا تحمل اضطراب‌های ناشی از تریدهای روزانه را ندارید؟ آیا شخص فعالی هستید و یا در تصمیم‌گیری‌هایتان زیاد تعلل می‌کنید؟ چقدر می‌توانید برای تریدهایتان زمان بگذارید؛ تمام وقت، پاره وقت و یا چیزی بین این دو؟

پاسخ به این سوالات و سوالاتی از این دست، به شما کمک بزرگی می‌کند تا بتوانید یک سیستم معاملاتی خوب و مناسب با خصوصیات فردی و شخصیتان بسازید.

فراموش نکنید اینها برخی از رموز موفقیت تریدرهای حرفه‌ای و به نام بازار فارکس است که ماحصل ساعت‌ها آزمون و خطا، دانش و آگاهی و بسیاری چیزهای دیگر است.

جمله معروفی است که می‌گوید: اگر فردی در گوشه‌ای از جهان موفق به کسب پیروزی چشم‌گیری شده است، چنانچه شما نیز همان گام‌ها را بردارید، موفق و سربلند خواهید شد.

تصویر مربوط به نوابغ فارکس

اگر تا اینجای این مقاله را با دقت مطالعه کرده باشید، پاسخ این سوال را پیشاپیش می دانید. در هیچ کجای تجارب این افراد، ما حرفی از اینکه فلان تریدر از ابتدای به دنیا آمدنش یک نابغه بوده، نزدیم.

برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق و حرفه‌ای، هیچ نیازی به اینکه یک نابغه باشید، نیست. موفقیت در بازار فارکس در عین اینکه بسیاری افراد فکر می‌کنند دشوار و مشکل است، اصلا این طور نیست.

فرمول نهایی موفقیت در بازار فارکس بدین گونه است:

کسب دانش و آگاهی + انتخاب دارایی مورد نظر + تمرین در فضای دمو + داشتن یک سیستم معاملاتی مناسب با شخصیت شما + رعایت حد ضرر، انتخاب نسبت ریسک به ریوارد مناسب و مدیریت ریسک صحیح + ثبت تریدها در یک ژورنال معاملاتی + مقداری صبر و شکیبایی و پرهیز از تریدهای وسواسی.

نتیجه گیری

اگر قصد دارید در بازار فارکس بمانید و فارکس را به چشم یک ماشین قمار و پول‌سازی که قرار است شما را یک شبه ثروتمند کند نگاه نمی‌کنید، پیام واضح و شفاف این مقاله را که حاصل ساعت‌ها تلاش تیم کارشناسان دنیای ترید و سال‌ها تجربه معامله‌گران حرفه‌ای جهان است، به خوبی دریافت کرده‌اید.

حال که با برخی از بهترین تریدرهای حرفه‌ای حال حاضر جهان در بازار فارکس و قسمت مهمی از رموز موفقیت آنها آشنا شدید، زمان آن است که بروید و این تجارب ارزنده را امتحان کنید.

مطمئن باشید که با بکارگیری اصول ساده‌ای که در این مقاله بسیار ارزشمند مطالعه کردید، زندگی مالی شما عوض خواهد شد. فراموش نکنید که اکثر افراد نابغه، از شکم مادرشان نابغه زاییده نشده‌اند بلکه با تمرین و تکرار خودشان را تبدیل به افرادی حرفه‌ای کرده‌اند.

برای معامله کردن تنها باشیم یا تیم تشکیل بدیم؟

برای معامله کردن تنها باشیم یا تیم تشکیل بدیم؟

از مشاغل پر استرس می توان به معامله گری اشاره کرد که فرد در آن همیشه به عنوان یک معامله گر مسئول می باشد. حضور معامله گران و در کنار افراد تازه کار بازار فارکس به آشنایی آن ها با دیدگاه های مختلف و تسهیل فرآیند تصمیم گیری کمک می کند، اما زمانی که فرد تصمیم می گیرد به تنهایی کار کند ارتباط اجتماعی او کاهش چشمگیری پیدا می کند.

برای معامله کردن تنها باشیم یا تیم تشکیل بدیم؟

معامله گری از مشاغل پر استرس است و فرد همیشه به عنوان یک معامله گر مسئول می باشد. معمولا آن دسته از افراد که به تنهایی در بازار فارکس فعالیت می کنند، گمان می کنند که اگر در این بازار به صورت تیمی یا گروهی کار می کردند نتیجه بهتری نیز می گرفتند؛ با این وجود دسته ای دیگر با تیم یا گروه خاصی در این بازار فعالیت می کنند، گمان می کنند که تنهایی کار کردن بهتر از کار تیمی است.

توجه داشته باشید که اولین قدم برای موفقیت در بازار های مالی شناخت روحیات خودتان می باشد؛ زیرا باید به شناخت درستی از میزان ریسک پذیری خود برسید. در صورتی که فرد ریسک گریزی باشید، به احتمال زیاد پس از گذشت مدتی از خرید گروهی سهام منصرف خواهید شد.

تیم معامله گری

حضور معامله گران و سرمایه گذاران در کنار افراد تازه کار بازار فارکس به آشنایی آن ها با دیدگاه های مختلف و تسهیل فرآیند تصمیم گیری کمک می کند و این اتفاق به دلیل دیدگاه متفاوت هر یک از اعضای گروه می افتد و در نتیجه آن می توان ریسک های مختلف را بررسی کرد.

با وجود اینکه حضور در تیم در دنیای کامل به دلیل امکان بررسی جوانب مختلف و گرفتن بهترین تصمیم که در نتیجه ی دیدگاه های متفاوت اعضای تیم به نفع افراد می باشد؛ اما در دنیای واقعی تصمیم گیری در بازار های مالی باید سریع انجام شود در غیر این صورت فرصت ها را از دست خواهد رفت.

برای معامله کردن تنها باشیم یا تیم تشکیل بدیم؟

توجه داشته باشید که کار گروهی در معاملات بازار فارکس می تواند زمان بر باشد و ساختار مشخص این گروه ها باعث می شود که هر عضو تیم دارای یک وظیفه مخصوص خود باشند. بدین صورت که هر فرد مسئول بخشی می شود که در آن تخصص و مهارت بالایی داشته باشد؛ همچنین مسئولیت پذیری اعضا و مشخص بودن برنامه در این تیم ها فرآیند کار را تسهیل می کند.

هر تیم معاملاتی یک رهبر خواهد داشت که این فرد باید توانایی اتخاذ تصمیم نهایی و هدایت افراد به سمت یک هدف مشخص را داشته باشد. با این وجود همیشه این احتمال وجود دارد که برخی از اعضای تیم معاملاتی با رهبر گروه به مشکل بر بخورند و بحث و جدل ایجاد شده در این شرایط باعث کاهش کارآمد این سیستم و عدم دستیابی تیم به هدف خود شود. همچنین زمانی که در یک تیم عضو شوید اگر خارج از چارچوب فکر کرده و بخواهید در کار های خود خلاقیت به خرج دهید با مخالفت سایر اعضا رو به رو خواهید شد و این محدودیت ها مانع پیشرفت افراد در حرفه معامله گری خواهد شد.

علاوه بر تمام این مسائل در صورت عضو شدن افراد در یک تیم واحد و قدرتمند شوند باعث تسهیل روند پیشرفت آن ها خواهد شد.

معامله گر تنها

بعضی از افراد که به تنهایی کار می کنند به دلیل آزادی عمل بیشتر راندمان کاری بیشتری نیز دارند. این افراد به تنهایی اشتباهات زیادی را تجربه و به تدریج در برابر چالش های موجود در بازار خود را ایمن می کنند؛ علاوه بر این زمانی که یک شخص به تنهایی در این بازار فعالیت می کند شخصا تصمیمات معاملاتی و سرمایه گذاری را می گیرد و از همین رو زمان بیهوده تلف نخواهد شد.

برای معامله کردن تنها باشیم یا تیم تشکیل بدیم؟

با این وجود اگر قصد دارید به تنهایی کار کنید باید پیش از هر تصمیمی حداقل دوبار فکر کنید و دانش و اطلاعات خود را در زمینه معامله گری فارکس افزایش داده و روی نظم شخصی خود تمرکز نمایید. زمانی که با یک تیم فعالیت می کنید سایر اعضا ایرادات شما را به شما گوشزد می کنند، اما زمانی که به تنهای فعالیت می کنید باید روی رفتار خود کنترل داشته باشید.

از بزرگترین معایب تنهایی کار کردن در بازار فارکس مایوس شدن فرد می باشد؛ زیرا هر کس توانایی تقویت کردن انگیزه و انرژی لازم برای انجام کار را ندارد. گاهی اوقات برخی از افراد پس از شروع کردن کار به صورت مستقل، بسیاری از مسائل مهم را نادیده گرفته و پس از مدت کوتاهی دچار تنبلی می شوند. زمانی که فرد به تنهایی کار می کند کسی نیست که او را مجبور به انجام کاری کند، از همین رو باید برای اهداف خود برنامه ریزی کرده و برای شکار فرصت های معاملاتی تقویم معاملاتی تهیه کنید.

تنهایی کار کردن در کنار معایب مزیت های خاص خود را دارد به عنوان مثال: زمانی که فرد تنهایی کار می کند فقط خود مسئول بوده و در صورتی که به خوبی کار کند بهره وری او نیز تقویت می شود، همچنین در این صورت هیچ محدودیتی برای فعالیت های فرد وجود ندارد و می تواند چیز های زیادی را تجربه کند.

توجه داشته باشید که ارتباط اجتماعی شما زمانی که تصمیم می گیرید به تنهایی کار کنید به طور قابل توجهی کاهش پیدا می کند.

معامله گری به تنهایی

پروژه کوچینگ معامله گری

ما تو پروژه ی کوچینگ معامله گری در نظر داریم 2000 شغل جدبد با درآمد دلاری به شرح ذیل ایجاد کنیم :

برای رسیدن به این هدف و جذب افراد با استعداد یک آزمون ساده و مقدماتی طراحی کردیم تا شما رو محک بزنیم، تو طراحی این آزمون سعی شده به پایه ای ترین مسایل که دانستنش برای هر معامله گری ضروری است بپردازیم. بنابراین حتی اگر فکر میکنید معامله گر موفقی هستید خودتون رو محک بزنید و از بالا به خودتون نگاه کنید.

اگر به 80% سوالات آزمون پاسخ صحیح بدهید از شما دعوت میشود تا برای مصاحبه و اقدامات نهایی تشریف بیارید.

یک سوالی تو این ازمون طرح شده که ارزش آن از مابقی سوالات بیشتر است و شما برای اینکه در این آزمون قبول بشید باید حتما به این سوال پاسخ صحیح دهید.

اگر تو این ازمون و مصاحبه قبول شدید با آغوش باز و خیلی سریع پذیرای شما هستیم اما نگران نباشید اگر قبول نشدید و تو این مسیر(معامله گری) هنوز نیاز دارید یاد بگیرید و دوست دارید در نهایت تو تیم سرمایه دیجیتال یا به تنهایی و یا زیر نظر سازمان دیگری به عنوان یک معامله گر در سطح معامله گران بانک های جهانی ترید کنید ما به شما آموزش میدیم و یکسال مداوم مثل یک مربی (کوچ) کنارتون هستیم و انقدر با شما هستیمممممم تا نتیجه بگیرید. تو این مسیر و برای اولین بار در ایران تضمین موفقیت هم میدیم شک نکنید مگه میشه استراتژی هایی که ماهان مازندرانی استفاده میکنه رو حضوری و عملی به شما آموزش بده و شما دقیقا اونارو انجام بدید بعد نتیجه نگیرید؟ تازه یک کوچ اختصاصی هم یکسال بذاره کنار دستتون تا هر مشکلی داشتید رو بر طرف کنه!

اما اگر موفق شدید و دوس داشتید همراه ما باشید شما رو به یک پلتفرم مدیریت سرمایه میبریم و بهتون حساب های معاملاتی مختلف از 1000 دلار تا 1 میلیون دلار $ میدیم تا زیر نظر ما با این حساب ها ترید کنید و تو درآمدش سهیم باشید معامله گری به تنهایی تو این مرحله باز هم خدمات کوچینگ از طرف مجموعه ادامه دار خواهد بود.

معامله گري سخت تر از آنست که فکر میکنید

در نگاه اول ، ترید سخت به نظر نمیرسد: شما می توانید هم بخرید و هم بفروشید ، همزمان سود بالقوه اي که یک تریدر میتواند کسب کند بدون محدودیت به نظر می رسد ، بخصوص زمانی که اهرم (لوریج) به سرمایه اولیه اضافه گردد. ترکیب این دو عامل با هم( امکان هم خرید و هم فروش و استفاده از اهرم ) ، زوج ایده آلی را براي بازاریاب هاي باهوش و بنگاه هایی که ترید را تبلیغ می کنند بوجود می آورد.

بسیاري از افراد، به این دلیل به معامله گري علاقمند می شوند که معامله گري را خیلی شسته و رفته می بینند یعنی شما روبروي مانیتور می نشینید و یکی از دو دکمه خرید یا فروش را انتخاب می کنید، دیدید زیادم سخت نبود؟ اما به مرور زمان که شروع به درك کل مفهوم معامله گري بکنید ، متوجه میشوید که در هر روز ، باید به سوالات پیچیده اي پاسخ دهید و تصمیماتی بگیرید که این پاسخ ها و تصمیمات مشخص می کنند استراتژي معامله گري شما در کسب پول برنده است یا بازنده.

اولین تصمیمات درباره استراتژاي معاملاتی شما

قبل از انجام حتی اولین تریدتان، سوالات زیادي براي پاسخ دادن وجود دارند ، سوالاتی که هر کدامشان باعث خستگی و زدگی افراد تازه وارد به دنیاي مالی خواهد شد و خبر بد اینکه ،تمام جنبه ها و مفاهیم با هم پیوستگی دارند و تنها فراموش کردن و بحساب نیاوردن یکی ازآنها استراتژي شما را کاملا شکننده و ویران میکند ، بازارهاي مالی تفاوتهاي زیادي با همدیگر دارند، و هرکدام شان نیاز به مهارتهاي متفاوت و ذهنیت خاص خود دارند.

براي مثال ،از میان بازار هاي سهام با لوریج ( اهرم ) پایین که نیازمند موجودي حساب بالاتري هستند ، و بازار بیست و چهار ساعته و پنج روز در هفته فارکس که در آن اعطاي لوریج بالا تریدرها را قادر می سازد که تنها با دویست دلار بتوانند بطور بالقوه سودهاي کلانی بسازند ، کدام را می پسندید؟بازار مستقیم و روبه جلوي اسپات را ترجیح میدهید ، یا به آپشن هاي پیچیده و بازارهاي آتی علاقه مندید؟

اگر بخواهید ترید را با زندگی روزانه تان ترکیب کنید، زمان و افق زمانی عوامل تاثیرگذار عمده هستند، که به تبع باید با موضوع زمان به سوالاتی درباره استراتژي معامله گریتان پاسخ دهید.

سوالاتی نظیر این که ، آیا می خواهید تریدر روزانه باشید یا روي سویینگهاي بلند مدت ترید کنید؟ (با پاسخ به این سوال شما در واقع تایم فریمی که می خواهید در آن ترید کنید و مدت زمانی که می خواهید یک معامله را باز نگه دارید را مشخص می کنید).

اگر شما هنوز یک تریدر تمام وقت نیستید ، باید به فکر پیدا کردن راهی براي ادغام معامله گري با زندگی عادي تان باشید ، علاوه بر این باید ابزارهاي معاملاتی خود را مشخص کنید، تعیین کنید از چه اندیکاتورها و چه الگوهاي پرایس اکشنی می خواهید استفاده کنید.

با وجود اینکه انتخاب و ترجیح روش ها و اندیکاتورها یک مساله فردي است و نیاز به شخصی سازي دارد ، اما غوغایی که انجمن ها و فروم هاي مالی براي فروش بهترین و آسانترین استراتژي هاي معامله گري به راه انداختند ، مهمترین دلیلی است که خیلی از تریدرهاي خردپا هیچ وقت نمی توانند راهی به سوي یک معامله گري سودآور پیدا کنند.

تصمیمات معامله گري قبل از اقدام به انجام معامله

بعد از اینکه جواب سوالات بالا را دادید، شما آمادگی رفتن به مرحله بعد را پیدا می کنید.

وقتی استراتژي معاملاتی خود را پیدا کردید، باید معیارهاي ورود را به صورت خیلی واضح مشخص کنید ، اهمیت و اولویت تک تک معیارهاي ورود را تعیین کنید و مشخص کنید که معیارهاي ورود مختلف بر نرخ برد (win rate) شما چه تاثیري میگذارند.

سپس، از خودتان صادقانه بپرسید، که آیا واقعا یک لبه (edge) داشته اید (یعنی قبل از ورود به میدان در کنار زمین گرم کرده اید)

آیا استراتژي معامله گریتان را بدون کلک و دروغ گفتن به خودتان و تحت شرایط نزدیک به واقعیت بک تست کرده اید؟

آیا به صورتی که رفتارتان شبیه کار با پول واقعی باشد به معامله در حساب دمو پرداخته اید؟

آیا براي سازگاري با بازارهاي در حال تغییر آمادگی لازم را دارید؟

آیا اصلا می توانید مشخص کنید که آیا بازار در حال تغییر است یا نه؟

و البته ، شما باید، با یک، رویکرد مدیریت ریسک فکر شده و ساختار یافته، کناربیایید، اندازه حساب شما(account size) به تنهایی تاثیر مهمی بر عملکرد معامله گري شما دارد.

وقتی اندازه حساب شما خیلی کوچک باشد معامله گري تان خیلی بی نظم و آشفته خواهد بود و زمانی که حساب خیلی بزرگ باشد ، تصمیمات معامله گري شما تحت کنترل ترس و طمع قرار خواهد گرفت.

پس سوال اول اندازه حساب براي شروع چقدر باید باشد؟ سوال دوم، استراتژي تعیین سایز پوزیشن ورود شما چیست؟ آیا شما به دلخواه یک درصد ي از حساب را براي هر معامله درنظر می گیرید و یا اینکه نه ، تعیین سایز پوزیشن را بسته به کیفیت ستاپها تعیین می کنید؟ و آخرین سوال حداکثر مقدار مواجهه با ریسک که براي شما در همه معاملات بازتان قابل پذیرش باشد چقدر است؟ و آیا شما فاکتور قسمت قبل را براي ورود در پوزیشن جدید در همبستگی با سایر پوزیشن هاي باز ، در نظر می گیرید یا نه؟ (یعنی اگر پوزیشن هاي بازتان با توجه به سایزشان ،حداکثر ریسک قابل پذیرش شما را پوشش داده باشد ، بازهم پوزیشن جدید باز می کنید یا نه)

تصمیمات معامله گري در زمانیکه شما در یک معامله هستید

زمانی که پاسخ همه ي سوالات فوق را به صورت شفاف دادین ، آماده اید براي انجام ترید)معامله(، ما زمانی که در معامله هستید، بخاطر اینکه تحت فشار بازار واقعی هستید با مجموعه مشکلات متفاوتی سرو کار دارید. لذا اینکه شما سوالاتی را از قبل و پیش از ورود به معامله جواب داده باشید اهمیت زیادي دارد ، چرا که حالا باید آماده اجراي پلن معاملاتی تان بدون اینکه نیاز به تفکر زیاد داشته باشید، باشید.

سوالاتی در مورد :

  1. پولی که درگیر ریسک میکنید .
  2. مفاهیم مدیریت ریسک شامل مقیاس ریسک در جز معاملات و در کل سرمایه .
  3. و ریسک افزایش یافته بخاطر معامله گري در صورتی که پوریشن هاي بازي را در ابزارهاي مالی داراي همبستگی داشته باشید.

علاوه بر این آیا فکري به حال توسعه نسبت ریسک به ریوارد تان در خلال معاملات تان کرده اید؟

۱۲ توصیه معامله‌گری از کتاب‌های مارک داگلاس

متأسفانه مارک داگلاس، یکی از بزرگ‌ترین مؤلفان درزمینهٔ روانشناسی معاملات در دوره ما، چند سال پیش‌ از دنیا رفت. از اودو کتاب فخیم به نام های «تحلیل تکنیکال، بنیادی یا ذهنی» و «معامله گرمنظم» به یادگار مانده است. دوست داشتم مقاله‌ای را به وی تقدیم کنم و مقاله حاضر، به برخی از مهم‌ترین آموزه‌های وی درباره‌ی ابعاد ذهنی معامله‌گری می‌پردازد. هنوزم بارها و بارها دوره “چگونه مانند یک معامله‌گر حرفه‌ای فکر کنیم” را می‌بینم و چیزهای جدید یاد می‌گیرم. فرقی نمی‌کند الآن در بازار بورس خودمان فعال باشید یا در هر بازار مالی دیگر، شک نکنید توصیه‌های مارک داگلاس همانند معدن جواهری است که مشابه آن وجود ندارد! نکته‌ها و حرف‌های داگلاس کاملاً منحصربه‌فرد است.

در این مقاله، می‌خواهیم ببینیم که چطور می‌توانیم این نکات را در معاملاتمان پیاده کرده و به هنگام معامله آن‌ها را اهرم سازی کنیم تا درنهایت، بتوانیم به‌صورت مستمر از بازار سود کسب کنیم. به نظرم این مطلبِ ۲۷۰۰ کلمه‌ای که برای خودش یک کتابچه محسوب می‌شود، یکی از خوشمزه‌ترین مطالب سایت است…

شکاف واقعیت را پرکنید!

مارک داگلاس در کتاب‌ها و سمینارهایش اغلب به مقوله شکاف واقعیت (یا شکاف سود) اشاره می‌کند و منظورش، تفاوت میان سود بالقوه‌ای که در صورت رعایت روش معاملاتی‌تان می‌توانستید به دست آورید و آنچه درواقعیت به دست آورده‌اید، است.

تریدرها عموماً معاملاتشان را با روشی که به آن‌ها وعده و امیدواری زیادی می‌دهد آغاز می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند درآمدی مستمر برای خودشان درست کنند. اما، این مسئله تنها در صورتی ممکن است که شما از یک روش کارا به‌صورت منظم و مستمر استفاده کنید؛ اغلب افراد اصولاً این‌چنین عمل نمی‌کنند و درنتیجه، همان شکاف سود که مارک داگلاس بدان اشاره می‌کند را تجربه می‌کنند.

نکته اصلی مربوط به این شکاف این است که معامله‌گران عموماً سعی می‌کنند تا این فاصله را با یادگیری و شناخت بیشتر بازار، تغییر روش و یا صرف زمان بیشتر مقابل کامپیوترهایشان پر کنند. اما آنچه واقعاً باید انجام دهند، شناخت بیشتر خودشان و نحوه واکنششان در بازار است. درواقع، آن‌ها باید مهارت‌های ذهنی صحیح و مناسب برای معامله بر اساس روش معاملاتی‌شان را به دست بیاورند و با تکیه بر آن، این شکاف را پر کنند.

بُرد و کسب سود دو مقوله متفاوت‌اند

هرکسی، حتی یک بچه ۵ ساله، می‌تواند در یک معامله سود کند. برای خوش‌شانس بودن و کسب سود در معامله، به هیچ مهارت خاصی نیاز ندارید؛ شما فقط باید سایت معاملات آنلاین کارگزاری خودتان را بازکنید و چند دکمه را فشار دهید و اگر بخت یارتان باشد، در چند روز، پول خوبی به جیب خواهید زد!

به همین دلیل، طبیعی است که معامله گری به تنهایی برخی از تازه‌کارها که هنوز مهارت‌های معاملاتی‌شان را تکمیل نکرده‌اند، و از این خوش‌شانسی‌ها می‌آورند، فکر کنند کسب درآمد و خرج زندگی از طریق معاملات نباید کار سختی باشد.

بسیاری از معامله‌گران به این طریق، شروع حرفه معاملاتی‌شان را رقم می‌زنند. البته فکر می‌کنم نیاز به گفتن نباشد که درست به همین طریق، خیلی زود، حتی سریع‌تر از زمانی که به‌طور شانسی سود به دست آورده بودند، سرمایه‌شان را هم به معامله گری به تنهایی باد می‌دهند.

کسب سود از معاملات، نیازمند داشتن مهارت‌های ذهنی، شناخت و درک این حقیقت است که هر معامله، نتیجه‌ای تصادفی دارد؛ ضمن اینکه معامله‌گر تا آخرین لحظه و پایان کار، نمی‌داند چه نتیجه‌ای در انتظارش است. معامله‌گری که سود می‌کند، این حقیقت را می‌داند و آگاه است که باید طی زمان و انجام تعداد کافی از معاملات و البته نادیده گرفتن وسوسه‌ها و احساسات نشاءت گرفته از معاملات، به معاملاتش بپردازد. آن‌ها به دلیل تمرکزشان روی هدف بزرگ‌تر، قادرند این کار را انجام دهند. حقیقت بزرگ‌تر این حقیقت است که اگر آن‌ها بدون خطا متد معاملاتی‌شان را در سری‌های معاملاتی پیاده کنند، درنهایت، سود خواهند کرد.

مهارت‌های ذهنی کلید موفقیت در معاملات

نکته مهمی که مارک داگلاس بر آن تأکید بسیاری داشت این است: حتی اگر متد معاملاتی‌تان احتمال سود بالایی را برایتان محقق می‌سازد، برای اجرا و پیاده‌سازی صحیح آن به مهارت‌های ذهنی مناسب نیاز دارید؛ در غیر این صورت، حتی یک استراتژی موفق هم شمارا به‌جایی نخواهد رساند!

مهارت‌های ذهنی مواردی از این قبیل هستند: متمرکز ماندن بر فرایند، متد و روشتان و عدم نگرانی درباره عواقب نتیجه ندادن این‌یک معامله. اگر شما مهارت‌های ذهنی مناسب برای حفظ تمرکزتان بر فرایند معاملات و اجرای دقیق کارهایی که باید سریعاً، بدون ترس یا تعلل انجام دهید را نداشته باشید، نمی‌توانید از بازار سود کسب کنید.

بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید هرچقدر هم که مهارت تکنیکال شما در تولید معاملات سود ده خوب باشد، تبدیل آن معاملات سود ده به جریان دائم درآمدی، به توانایی انجام/عدم انجام برخی کارهایی نیاز دارد که متد ما در آن‌ها به ما کمکی نمی‌کند. متد نمی‌تواند ما را به‌پیش تعریف ریسکمان، یا اشتباه جابه‌جا کردن حد ضررمان وا‌دارد؛ متد نمی‌تواند ما از تعلل و دیر وارد شدن یا بیش‌ازحد معامله کردن یا از سریع خارج شدن از معامله‌ای سود ده بازدارد. هرچقدر هم که متدتان خوب باشد، اگر مهارت‌های ذهنی مناسب نداشته باشید، ضرر خواهید کرد.

مهارت‌های ذهنی مانند نظم و انضباط به معنای توانایی کنترل خود و خصوصاً، اقداماتتان در بازار در مقابل وسوسه‌ی مداوم بازار است. شما به هنگام معامله، در حال جنگیدن با خود هستید تا ببینید کدام بخش از مغزتان کنترل بیشتری دارد؛ بخش قدیمی‌تر، احساسی و اولیه مغز (ضمیر ناخودآگاه) یا بخش‌های منطقی و برنامه‌ریز.

الگوهای قیمتی آینده را پیش‌بینی نمی‌کند

هیچ‌کدام از متدهای تکنیکال به شما نمی‌گویند که حرکت بعدی بازار چیست. همان‌طور که مارک داگلاس می‌گوید‌ آن‌ها به ما کمک می‌کنند تا احتمال موفقیتمان در طول سری‌های معاملاتی را بالا ببریم. البته، مفاهیم روانشناسی مهمی هم در این حقیقت دخیل‌اند.

نتیجه هر سیگنال مشخص، منحصربه‌فرد و اتفاقی است. هیچ راهی وجود ندارد که شما از قبل بتوانید نتیجه یک سیگنال خاص یا توالی‌های سود و ضرر را بدانید. به‌عبارت‌دیگر، ماهیت معامله‌گری، تصادفی است. داگلاس سپس به معرفی موضوعی می‌پردازد که درک آن شاید در ابتدا کمی دشوار باشد اما اگر می‌خواهید به‌طور مستمر از بازار سود کسب کنید، باید آن را درک کنید:

من با پذیرش ماهیت تصادفی معامله می‌توانم نتایج مستمر و ادامه‌داری رقم بزنم..

در ظاهر، شاید کسب نتایج مستمری از چیزی که ماهیتی تصادفی دارد، متناقض به نظر آید. اما بیایید دقیق‌تر و عمیق‌تر نگاه کنیم:

متدها و الگوهای تکنیکی به معامله‌گر همان مزیتی را می‌دهند که قمارخانه‌های جوامع غربی در مقابل بازیکنان خرد دارند. قمارخانه در هر بازی، یک لبه دارد. او می‌داند که با توجه به لبه معاملاتی‌اش، در طی زمان و سری‌هایی از رویدادها، تا زمانی که کسی برای بازی باشد، سود خواهد کرد. به خاطر داشتن این نکته در تغییر تفکرتان از امور قطعی به‌سوی احتمالات کمک می‌کند؛ هیچ‌چیز قطعی نیست.

اگر اصل تصادفی بودن را نپذیرید، درخواهید یافت که معامله‌گری ترسناک‌ترین کاری است که انجام داده‌اید. شما تنها می‌توانید با درک این مسئله که هر معامله‌ای تصادفی و منحصربه‌فرد است، و سپس، استفاده از این اطلاعات در کنترل خود بعد از هر معامله، در بازار به‌طور مستمر سود کنید. درنتیجه‌ی آخرین معامله‌تان گیر نکنید. به‌جای آن، به روش معاملاتی‌تان بچسبید. قبلاً این بحث را مفصل‌تر هم در این مطلب بیان نمودم.

ترس و نگرانی ناشی از انتظار داشتن نتایجی است که متدمان، آن را حاصل نمی‌کند. روش‌های تکنیکال، الگوهای رفتار جمعی انسان‌ها را شناسایی می‌کنند اما مشکل اینجاست که نتایج به‌دست‌آمده همیشه با الگوی تک‌تک معاملات همخوانی ندارند. همیشه نباید رابطه‌ای میان نتیجه و الگو وجود داشته باشد. هیچ ضمانتی وجود ندارد که این معامله، حتی اگر کاملاً شبیه معامله قبلی هم باشد، نتیجه‌ای عین آن معامله حاصل کند. در عوض، این روش صرفاً به ما می‌گوید که اگر ما به‌طور مستمر از آن استفاده کنیم، پس ازسری‌های معاملاتی، می‌توانیم سود کسب کنیم.

احتمالات و نه امور قطعی

یکی از نکات مورد تأکید مارک داگلاس، اهمیت وی به مقوله احتمالات بود. همان‌طور که قبلاً هم اشاره‌کرده‌ام، اما باید بدانید که یک توزیع تصادفی از سود و ضرر در یک توالی معاملاتی وجود دارد. اندیشیدن به احتمالات به شما کمک می‌کند تا انتظاراتتان از معاملات را کنار بگذارید زیرا شما بر نتایج سری‌های معامله و نه نتایج تک‌تک معاملات متمرکزشده‌اید.

بازارها در ابتدا محیط‌هایی بودند که افراد با حضور در آن‌ها، کالاها و سهام را با یکدیگر ردوبدل می‌کردند. اما امروزه، بازارها الکترونیکی شده‌اند و اغلب معامله‌گران هم از لپ‌تاپ‌هایشان استفاده می‌کنند. این امر، ارتباط انسانی و فردی را از حرفه‌ای که بسیار به روابط انسانی متکی است، خارج می‌کند. تمامی قیمت‌ها به دست انسان‌ها شکل می‌گیرند؛ باورهای انسانی منشأ بروز تمامی اتفاق‌هاست. این‌یکی از نکات مهمی بود که داگلاس در سمینارهایش مطرح می‌کرد.

معامله‌گر خرد معمولی این حقیقت که معامله‌گران بزرگ‌تری وجود دارند که می‌توانند بازار را تکان دهند را درک نمی‌کند یا راجع به فکر نمی‌کند؛ درنتیجه، هر حرکت قیمتی، نحوه تفکر عده‌ای درباره آینده را نشان می‌دهد و آن حرکات قیمتی همان چیزی هستند که در قابل‌تحلیل تکنیکال توجیه می‌شود. با تکنیکال شما می‌توانید الگوهایی را در رفتار جمعی انسان‌ها بیابید. این الگوها به ما نشان می‌دهند که بعضی اتفاقات، احتمال وقوع بالاتری نسبت به بقیه دارند.

مشکل اینجاست که این الگوها به‌صورت تصادفی تکرار می‌شوند. حتی اگر معیار و ملاک‌ها هم صحیح باشند، ما نمی‌توانیم رفتار انسان‌ها را پیش‌بینی کنیم؛ این نکته بسیار مهم است. من فرض می‌کنم شما در بازار آتی سکه فعال هستید؛ وقتی‌که معامله‌ای انجام می‌دهید، آیا می‌دانید که آن‌طرف معامله چه کسی قرار دارد؟ به‌هیچ‌وجه نخواهید فهمید. درنتیجه، وقتی‌که چنین الگوهایی نمایان می‌شوند، ما هیچ‌وقت نمی‌دانیم که پس‌ازآن، چه کسی/کسانی وارد بازار می‌شوند و بر آن تأثیر می‌گذارند.

درنهایت، وقتی‌که دستور انجام معامله را می‌گذارید، برای اینکه بتوانید در آن معامله سود کنید، به افرادی نیاز دارید که باقیمتی کمتر از قیمت شما، دست به خرید یا فروش بزنند. درنتیجه، اگر معامله‌ای را روی ۱۰ تنظیم کردید، باید فردی باشد تا بخواهد به قیمت ۱۱ یا ۱۲ آن را بخرید تا شما سود کنید. ازآنجایی‌که شما نمی‌دانید آیا چنین چیزی روی خواهد داد یا نه، پس نمی‌توانید نتیجه‌ای معامله را پیش‌بینی کنید. یادتان باشد، همه معاملات تحت تأثیر رفتارهای انسانی و رویدادهایی هستند که شما هیچ کنترلی روی آن‌ها ندارید. استراتژی معاملاتی شما این است که از احتمالات در طی سری‌های معاملاتی به نفع خود استفاده کنید؛ شما نمی‌توانید سودتان در معاملات را تضمین کنید.

ذهن من باید آزاد باشد

برای اینکه بدون اشتباهات و خطاهای ذهنی معامله کنید، باید ذهنتان را آزاد کنید؛ نباید با خودتان فکر کنید که این معامله باید سود ده باشد. معامله‌گر معمولی با خود انتظار دارد که این معامله باید به سود منتهی شود، در غیر این صورت اصلاً نباید آن را انجام دهم. اما اگر شما واقعاً می‌خواهید از بازار سود مستمری کسب کنید،‌نباید این‌طور فکر کنید. به‌محض اینکه تصمیم گرفتید از هر معامله انتظار سود داشته باشید، خودتان را به لحاظ احساسی درگیر آن معامله می‌کنید؛ درحالی‌که شما باید بدانید که یک معامله به‌تنهایی اهمیتی ندارد؛ بلکه، سری‌های معاملاتی و توانایی حفظ انضباط در معامله‌گری مهم است.

حرفه‌ای فکر کنید

باید نحوه تفکرتان نسبت به بازار را تغییر دهید؛ معامله‌گر حرفه‌ای با خود فکر نمی‌کند که آیا این معامله سود می‌دهد یا خیر زیرا آن‌ها از مؤلفه انسانی موجود در معاملات آگاه‌اند؛ آن‌ها به ریسک فکر می‌کنند؛ من، قبل از اینکه بقیه معامله‌گران وارد ماجرا شوند و اوضاع را به نفع من تغییر دهند، تا کجا مایلم اجازه دهم که معامله‌ام خلاف انتظارم پیش رود؟

به نتیجه معامله فکر نکنید و در عوض، به ریسک و نقطه خروجتان بیندیشید، نه اینکه آیا این معامله سود ده خواهد بود یا خیر.

صفر و یکی نباشید!

پیش‌تر هم گفته بودم که ما انسان‌ها عادت کرده‌ایم تا مسائل را با منطق ارسطویی و به‌صورت صفر و یکی حل کنیم، درحالی‌که این غلط است! مسئله در مورد درست یا غلط بودن نیست؛ بلکه همه‌چیز به احتمالات مربوط می‌شود. یک سیگنال معاملاتی به شما نمی‌گوید شما تصمیم درست یا غلط می‌گیرید، بلکه صرفاً الگویی است که نشان می‌دهد احتمالات به نفع شما هستند.

با تغییر این تفکر به سمت احتمالات، شما می‌توانید پتانسیل ناامید شدن توسط بازار را به صفر برسانید. وقتی‌که در معامله‌ای زیان ده قرار دارید، تنها معنی‌اش این است که اکثر معامله‌گران با شما در این برهه از زمان هم‌عقیده نیستند. پس راهتان را بکشید و برید. اجازه ندهید درست یا غلط بودن تصمیمتان بر اعتمادبه‌نفستان تأثیر بگذارد.

اگر فکر می‌کنید درباره معامله‌ای درست تصمیم گرفتید، و بازار خلاف شما حرکت کرد، احساسی به شما خواهد گفت که شما درست تصمیم گرفته بودید و باید اطلاعاتی که این درستی را ضعیف می‌کند، نادیده بگیرید و درست در همین‌جا شما اشتباه خواهید کرد. وقتی‌که می‌خواهید تصمیمتان درست از آب دربیاید، آنچه دوست دارید را در بازار خواهید یافت و نه آنچه در حقیقت اتفاق می‌افتد. بااحساس نیاز به تائید تصمیماتتان، خودتان را از دیدن حقایق محروم نکنید.

اگر مستعد ناامید شدن باشید، این مسئله بر برداشت شما از اطلاعات بازار تأثیر خواهد گذاشت که در غیر این صورت، می‌توانست منجر به کاهش ضررتان گردد.

حساب آزمایشی چیزی به شما القا نمی‌کند

معامله در حساب آزمایشی به شما نشان می‌دهد که چطور فکر می‌کنید.آیا شما در معاملات آزمایشی سود کردید و به‌سرعت، وقتی‌که با پول واقعی‌تان وارد بازار شدید. پولتان را از دست دادید؟ اگر این‌چنین است، باید بدانید که بسیاری از معامله‌گران چنین چیزی را تجربه می‌کنند.

معامله‌گران به درست یا غلط بودن تصمیماتشان در محیط آزمایشی اهمیتی نمی‌دهند زیرا می‌دانند که سود و زیانی در کار نیست. بنابراین. تمرکزشان را به مواردی که واقعاً مهم است، معطوف می‌کنند؛ رعایت صحیح و آهسته روش معاملاتی‌شان و ایجاد یک حساب معاملاتی در طی زمان بدون عجله.

اگر راهتان را گم کردید و حسابتان را به باد دادید، مجدداً معامله در محیط‌های آزمایشی را برای مدتی ادامه دهید تا ببینید چه احساسی دارید و چطور معامله می‌زنید. با پول واقعی هم باید به همین طریق معامله کنید اما یادتان باشد که حساب آزمایشی چیزی را القا نمی‌کند، به همین دلیل است که در مطلبی جداگانه از اثرات کشنده فعالیت طولانی‌مدت در حساب آزمایشی گفتیم.

شما به یک استراتژی معاملاتی نیاز دارید

مارک داگلاس معتقد است یکی از اولین مواردی که باید در قامت یک معامله‌گر بیاموزید، نحوه استفاده از احتمالات در مسیر موفقیتتان است. به‌عبارت‌دیگر، شما به یک لبه معاملاتی با احتمال مناسب نیاز دارید. اما یادتان باشد که لبه معاملاتی صرفاً یک احتمال بالاتر از وقوع یک مسئله در مقایسه با مسئله‌ای دیگر در طی سری‌های معاملاتی است و کسب پول و سود در بازار را برای شما تضمین نخواهد کرد. شما باید لبه معاملاتی را با مهارت‌های ذهنی مناسب ترکیب کنید.

در خاتمه، می‌خواهیم کتاب معامله‌گری در محدوده از مارک داگلاس را به شما پیشنهاد دهم؛ این کتاب به فارسی تحت عنوان «تحلیل تکنیکال، بنیادی با ذهنی» توسط خانم ریحانه هاشم‌پور ترجمه‌شده است. کتاب فوق بیشتر به ابعاد ذهنی معامله‌گری و نه استراتژی، می‌پردازد. وقتی‌که اصول معاملاتی ذهنی داگلاس را با یک استراتژی معاملاتی خوش‌سابقه ترکیب نمودید، به سلاح معاملاتی مجهز شده‌اید که شمارا در میدان جنگ (بازار) پیروز خواهد ساخت.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.