انواع حد سود و زیان در سرمایهگذاری
همانگونه که در مطلب قبلی توضیح داده شد؛ نقاط خروج از معامله در بازار مالی، به دو دسته کلی حد سود و زیان تقسیم میشوند. به طور خلاصه حد سود به معنی خروج از معامله در نقطه از پیش تعیین شده بهینه سوددهی است که بر اساس حداکثر توان حرکتی بازار و قابل دسترس بودن در افق زمانی مد نظر معاملهگر، مشخص شده است. حد ضرر نیز به معنی ناحیه احتمالی خروج از بازار، به هنگام وقوع یک روند قیمتی مخالف موقعیت معاملاتی است که از نظر سرمایهگذار در صورت شکست سطح مذکور، علاوه بر اینکه دیگر امیدی برای بازگشت قیمتها وجود ندارد؛ سیستم مدیریت ریسک او نیز، اجازه تحمل زیان بیشتر در یک معامله را نمیدهد.
صرف نظر از سبک تحلیل و استراتژی معاملاتی، به منظور تعیین نقطه خروج از بازار، باید بر اساس معیار مشخصی تصمیم گیری کنیم. نحوه تعیین حد سود و زیان در میان معاملهگران متفاوت است و بر اساس روشهای جامع و کلی تحلیل بازار مالی، میتوان نقاط خروج از بازار را به انواع مختلفی تقسیم نمود که هر کدام از آنها نیز خود به روشهای گوناگونی تقسیم میشوند.
حد سود و زیان در تحلیل بنیادی
یکی از مهم ترین روشهای ارزیابی وضعیت داراییها در بازار مالی، تحلیل بنیادی است. عمده تمرکز تحلیلگران بنیادی حین سرمایهگذاری در بازار سهام، تعیین ارزش ذاتی سهم بر اساس روشها و معیارهای گوناگون است. این سبک تحلیلی که اصطلاحاً سرمایهگذاری ارزشی نامیده میشود؛ در واقع یکی از قدیمی ترین روشهای تحلیل بنیادی میباشد. به بیان ساده تحلیلگران ارزشی به دنبال سهامی هستند که قیمت آن در تابلوی بازار بورس، کمتر از ارزش ذاتی این سهم باشد. تئوری سرمایهگذاری این روش بیان میکند که قیمت چنین سهامی همواره به سوی ارزش واقعی خود سوق داشته و زمانی میتوان آن را به قیمت منطقی به فروش رساند. در واقع تحلیلگران ارزشگرا معتقدند؛ در این حالت ریسک سرمایهگذاری آنها بسیار کم و شرایط معاملاتی پایداری دارند. همانطور که مشاهده میکنید در این روش حد سود، رسیدن قیمت به ارزش ذاتی سهم میباشد و عموماً زمانی هم برای کسب این سود متصور نیستند.
اما در مورد حد زیان، این معاملهگران به دلیل اینکه گمان میکنند؛ بر اساس شاخصههای بنیادی مهم در یک سهم ارزشمند سرمایهگذاری کردهاند، غالباً حد ضرر مشخصی برای خود تعیین نکرده و با کاهش احتمالی قیمت بر اساس مدیریت سرمایه و با خرید مجدد، میانگین قیمت ورود خود را کاهش میدهند تا، سهم در آینده به ارزش واقعی خود رسیده و علاوه بر جبران ضرر، سود مناسبی نیز کسب کنند.
یکی دیگر از تعریف معاملات روند روشهای مهم در تحلیل بنیادی «سرمایهگذاری رشدی» است که شخص بر اساس پتانسیل و محاسبات سوددهی آتی سهم، سرمایهگذاری میکند. در معاملهگری رشد محور، معمولاً حد ضرر بر اساس مدیریت سرمایه یا سایر روشهای تحلیل تعیین شده و حد سود نیز بر اساس تخمین قیمت سهم در آینده میباشد.
نقاط خروج در روش تابلو خوانی
طی سالهای اخیر در بازار سرمایه ایران، یک روش تحلیلی نوین تحت عنوان «تابلو خوانی»، تدوین و توسعه یافته است. به طور کلی، روش تابلو خوانی از تحلیل و بررسی اطلاعاتی نظیر روند حجم معاملات، تحرکات سهامداران عمده (حقوقی و حقیقی)، نوسانات قیمتی روزانه و… بهره میبرد که تمامی این موارد از صفحه مربوط به هر سهم در وب سایت رسمی شرکت مدیریت فناوری بورس تهران به آدرس www. tsetmc. com به صورت رایگان در دسترس و قابل استخراج میباشند. معاملهگرانی که بر اساس روش تابلو خوانی به خرید و فروش سهام میپردازند؛ بر اساس وقایع و دادههای آماری پیرامون سهم، تصمیم گیری نموده و نقاط ورود و خروج خود را مشخص میکنند.
همان طور که ملاحظه میکنیم؛ در این روش نیز تقریباً نمیتوان حد سود و زیان مشخص و از پیش تعیین شدهای داشت زیرا، بر اساس وقایع جاری و روزانه بازار تصمیم گیری میشود. به طور مثال یکی از سیگنالهای پرطرفدار در این روش، ورود و خروج پول هوشمند است. زمانی که شما در سطوح قیمتی پایین وارد موقعیت خرید شده باشید؛ پر واضح است که با مشاهده خروج پول هوشمند از سهم، حد سود شما فعال شده و پیش از کاهش قیمتها باید اقدام به شناسایی سود کنید.
نواحی خروج تکنیکالی
پیروان تحلیل تکنیکال بر اساس معیار قیمت، نقطه خروج از معاملات را تعیین میکنند. با توجه به تعداد بالای افرادی که از تحلیل نموداری به منظور انجام معاملات خود در بازار مالی استفاده میکنند؛ بسیاری از سرمایهگذاران صرفاً حد سود و زیان قیمتی را میشناسند و معمولاً تمرکز اصلی مربیان معاملهگری نیز بر آموزش این روش مدیریت معاملات است. در واقع استفاده از نمودار قیمت برای تعیین نقاط خروج به حدی مرسوم است که بعضاً معاملهگرانی که از سایر روشهای تحلیل استفاده میکنند نیز، برای تعیین حد سود و زیان خود از علم تکنیکال بهره میبرند. تعیین حد سود و زیان بر اساس قیمت شامل روشهای مختلفی میباشد که در ادامه به ذکر چند مورد از رایج ترین آنها میپردازیم؛
- فواصل عددی مشخص نسبت به ناحیه ورود
- اعداد رند موجود در نمودار قیمت
- اندیکاتورها
- فیبوناچی بازگشتی
- سطوح حمایت و مقاومت
- خطوط روند
- الگوهای قیمتی
حد ضرر زمانی
ایجاد محدودیت معاملاتی بر اساس فیلتر زمان، یکی از روشهای نوین خروج به موقع از بازار است که بیشتر با مدیریت سرمایه افراد مرتبط بوده و معمولاً برای حد زیان به کار برده میشود. حد ضرر زمانی بدین معنا است که لزومی برای باز بودن یک معامله خنثی یا زیانده که هنوز حد سود یا زیان قیمتی خود را لمس نکرده و مدت زمان زیادی از ورود به آن گذشته است؛ وجود ندارد! به طور مثال ممکن است، یک موقعیت معاملاتی برای چندین ماه متوالی، نوسانات کوچکی در حوالی نقطه ورود داشته و عملاً جز اتلاف وقت و متحمل شدن هزینه معاملاتی، چیز دیگری نصیب معاملهگر نشود. کاملاً مشخص است که ماندن در چنین معاملاتی کار عقلانی نبوده و باید سهام خود را به فروش برسانیم.
حد زیان زمانی تا حدودی بیانگر همان مفهوم هزینههای فرصتی در علوم اقتصادی است. در واقع هر دو این مفاهیم بر این نکته تأکید میکنند که در صورت اخذ تصمیمات غلط در سرمایهگذاری، باید پس از گذشت زمان معینی اقدام به خروج از معامله و جایگزینی داراییها نمود زیرا، هنگامی که سرمایه ما درگیر یک معامله زیانده است؛ فرصتهای پر سود زیادی در بازار وجود دارد که در صورت تعلل بیش از حد یکی پس از دیگری از دست میروند. به همین دلیل، بهتر است پیش از ورود به معامله، یک افق زمانی برای حداکثر مدت باز بودن موقعیت معاملاتی برای خود مشخص نموده و به آن پایبند باشیم؛ تا در صورت عدم صحت پیش بینیها، هزینه فرصتی بیشتری را متقبل نشویم!
در مطالب آتی بلاگ آسان بورس برخی روشهای مهم و مرسوم تعیین حد سود و زیان بر اساس تحلیل نموداری را بررسی خواهیم نمود.
تعریف معاملات روند
شما از یک مرورگر منسوخ شده استفاده می کنید. لطفا مرورگر خود را ارتقا دهید تا کیفیت را تجربه کنید.
- دوره مربیگری پرایس اکشن به سبک ICT توسط مایکل هادلستون
- فیلم آموزشی تورم و معامله گری در فارکس توسط مهدی متین
- فیلم آموزشی اقتصاد کلان کاربردی در بازارهای جهانی با علی اسلامی
- فیلم آموزشی مفاهیم مدیریت سرمایه در بازارهای مالی با کمیل آزادیان
- فیلم آموزشی ارزهای دیجیتال و بلاکچین توسط نیکا پورمند
- کتاب صوتی ۴۵ سال در وال استریت با ترجمه همایون فرزانه
- فیلم آشنایی با مفاهیم بورس تهران توسط سعید نجفی
- فیلم آموزشی تحلیل تکنیکال مقدماتی توسط محمد رضوانی
- فیلم آموزش ایچیموکو توسط محمد رسول اسفندیاری
- فیلم آموزشی استفاده از خطوط پیووت توسط علی نورانی
اصطلاحات تحلیل تکنیکال
واژه | لاتین | توضیحات |
روند | Trend | روند زمانی تشکیل میشود که تغییرات نرخ به صورت مداوم در یک مسیر به وقوع میپیوندد. در صورتیکه آن مسیر صعودی باشد این روند را صعودی گویند. و درصورتی که آن مسیر نزولی باشد این روند را نزولی گویند. در روند صعودی دارای کفها و سقفهای بالاتر و در روند نزولی کفها و سقفهای پایین تر داریم. |
خط روند | Trend line | خط روند از اتصال حداقل دو دره کف یا دو قله سقف به یکدیگر ساخته میشود. در روند صعودی از اتصال دره ها و در روند نزولی از اتصال قله ها. (هر چه تعداد نقاط اتصال بیشتر باشد خط روند معتبر تر است) |
روند نزولی | Down trend | به روندی نزولی گفته میشود که در آن کف ها و سقف های پایین تر از قبل تشکیل میشود. |
روند صعودی | Up trend | به روندی صعودی گفته میشود که در آن کف ها و سقف های بالاتر ساخته میشوند. |
کانال | Channel | محصور کردن نوسان قیمت در یک چهارچوب و کانال |
چارت | Chart | نموداری که در بازارهای مالی برای ثبت نوسان قیمت بکار می رود. که دارای دو بخش زمان و قیمت می باشد. |
ضرر | Loss | |
حد ضرر | Stop Loss | به میزان ضرری که شما برای یک معامله در نظر می گیرید. مثلا سهامی را خریده اید و برای خود مشخص می کنید که ضرر من در این خرید نهایت ده درصد خواهد بود یا مثلا ضرر من در این معامله فلان میزان خواهد بود و اجازه ضرر بیشتر نمی دهم و معامله را با ضرر می بندم. هدف از داشتم حد ضرر یا حد توقف زیان این است که از ضرر بیشتر جلوگیری کنید. |
هدف | Target | به معنای هدف می باشد. مثلا شما سهامی را در قیمت 200 تومان میخرید و پیش بینی می کنید که به قیمت 300 تومان خواهد رسید. این 300 تومان می شود هدف قیمتی یا تارگت شما. |
حد سود | Take Profit | به اختصار(TP=Take Profit) هم گفته می شود و به معنای این است هنگامی که وارد معامله ای می شویم و آن معامله در جهت دلخواه ما پیش میرود، باید قیمتی را برای خارج شدن از آن معامله با سود در نظر بگیریم که به این قیمت حد سود یا تیک پروفیت گفته می شود. |
خرید | Long | به معنای ورود و بازکردن معامله خرید است (شخص در این معامله از افزایش قیمت ها نفع میبرد) |
فروش | Short | به معنای ورود و بازکردن معامله فروش است (شخص در این معامله از کاهش قیمت ها نفع میبرد) |
خرید | Buy | به معنای آفست شدن و تسویه حساب از معامله فروش قبلی است (یعنی شخصی از قبل پوزیشن short باز کرده و اکنون قصد بستن و کلوز این پوزیشن تعریف معاملات روند تعریف معاملات روند را دارد) |
فروش | Sell | به معنای آفست شدن و تسویه حساب از معامله ی خرید قبلی است (یعنی شخصی از قبل پوزیشن Long باز کرده و اکنون قصد بستن و کلوز این پوزیشن را دارد) |
اشباع خرید | Overbought | به بازاری اطلاق می شود که در آن سرعت افزایش بهای ارزیا سهام بیش از میزان معمول است وامکان تغییر حالت وجود دارد.(خریداران به نهایت قدرت رسیده اند) |
اشباع فروش | Oversold | به بازاری اطلاق می شود که در آن کاهش بهای ارز یا سهام با سرعتی بیش از میزان معمول صورت گرفته وامکان تغییر حالت وجود دارد.(فروشندگان به نهایت قدرت رسیده اند) |
ماشه (تریگر) | Trigger | به آرایشی از قیمت گفته میشود که شما بعد از رویت آن تصمیم می گیرد وارد معامله ی خرید یا فروش شوید. مثلا شکست خط روند، تعریف معاملات روند شکست یک محدوده مقاومتی یا حمایتی، فتح یا شکست قله یا دره قبلی و …. (تریگر به معنای خیلی ساده یعنی رویت شواهد و نشانه هایی برای ورود به یک معامله) |
حمایت | Support | به محدوه ای از قیمت گفته می شود که به هر دلیلی مانع ریزش و ادامه سقوط قیمت می شود. در سطوح حمایت عرضه ها کاهش و تقاضا زیاد می شود |
مقاومت | Resistance | به محدوه ای از قیمت گفته می شود که به هر دلیلی مانع افزایش و رشد قیمت می شود و سدی برای قیمت محسوب می شود. در سطوح مقاومت عرضه بر تقاضا پیشی می گیرد. |
پیوت | Pivot | پیوت یکی از تعاریف کلیدی تحلیل تکنیکال می باشد و به معنای نقاط چرخش و تغییر در نمودار قیمتی است در اصل به نقاطی اطلاق می شود که نمودار دچار تغییر مسیر می شود (به بیان ساده تر نقاطی که قله ها و دره های قیمتی را میسازد). پیووت ها دو نوع هستند مینور و ماژور. در پیوت مینور تغییر اندک و در نوع ماژور تغییر زیاد است. |
سووینگ | Swing | در لغت به معنای موج و چرخش می باشد و در اصطلاح بازارهای مالی یک واژه لاکچری هست مترادف با پیوت (high و low) |
های و لو | Lowو High | به همان قله ها و دره های قیمتی گفته می شود که نمودار دچار چرخش و تغییر مسیر شده. این چرخش ها می تواند در مقیاس کوچک (کم اهمیت) یا در مقیاس بزرگ (پر اهمیت) باشد. |
سوپلای و دیماند | Supply & Demand | سوپلای به معنی محل عرضه و دیماند در بازار به معنی محل تقاضا میباشد. |
پیوت لاین | Pivot line | خطوطی هستند که بر اساس محاسبات و فرمول های خاصی روی چارت بصورت افقی رسم می شوند و می توان از آنها برای خطوط حمایت و مقاومت استفاده کرد. پیوت لاین ها بر اساس نوع فرمولی که ساخته می شوند انواع مختلفی دارند از جمله : پیوت استاندارد، پیوت فیبوناچی، پیوت دیمارک، پیوت وودی و کامریلا نکته: پیوت لاین با نقاط پیوت که به معنای قله و دره هست تفاوت دارد. |
معامله | Trade | معامله کردن، تجارت کردن،دادوستد کردن یک محصول تجاری (کالا،سهام و ارز) |
معامله گر | Trader | تریدر به شخصی گفته مشود که اقدام به خرید و فروش در بازارهای مالی می کند. |
پولبک | Pullback | پولبک (در لغت یعنی برگشت به عقب) یا بوسه خداحافظی به برگشت قیمت به سطح مهم قبلی به منظور قدرت گرفتن برای ادامه حرکت گفته میشود (مثلا اگر خط روندی شکسته شود و قیمت بعد از کمی دور شدن از خط روند در حرکت اصلاحی خود به خط روندش سری بزند و برگردد به آن پولبک گفته میشود.) |
بازار خرسی | Bear Market | اصطلاحا به بازاری گفته میشود که نزولی و کاهشی است (خرس نماد بازار نزولی است) |
بیریش | Bearish | که از ریشه کلمه bear به معنی خرس است و یعنی بازار نزولی است |
بازار گاوی | Bull Market | اصطلاحا به بازار صعودی گفته میشود (گاو نر نماد بازار صعودی است) |
بولیش | Bullish | از ریشه کلمه bull به معنی گاو نر میآید و یعنی بازار صعودی است. |
شکست به بیرون | Break Out | اصطلاح تحلیل فنی که برای توصیف تغییرات قیمت بکار میرود هنگامی که قیمت از حمایت یا مقاومتی فرار می کند. |
معامله گری و مدیریت سرمایه
معرفی ما
فراچارت یک پایگاه آموزشی و اطلاع رسانی رایگان در زمینه بازارهای مالی می باشد. ما سعی داریم با فراهم آوردن یک بستر حرفه ای، دریچه کوچکی باشیم برای کمک به معامله گران و کسانی که در بازاهای مالی فعالیت می کنند.
حق نشر
لطفا هنگام برداشت از مطالب، با ذکر منبع به رشد و شکوفایی ما کمک کنید. استفاده از حاصل زحمات دیگران بدون اجازه و بدون ذکر منبع نه تنها مورد رضایت نویسندگان فراچارت نیست بلکه در نهایت باعث ترویج بی اعتمادی و ایجاد محیط ناسالم برای رقابت خواهد شد. ( توضیحات بیشتر )
روند نزولی در تحلیل تکنیکال چیست؟
روند نزولی (Downtrend) به حرکات قیمتی یک سهم اشاره دارد که با نوسانات قیمتی طی زمان رو به پایین حرکت میکند. در حالی که قیمت بهصورت متناوب به سمت بالا و یا پایین حرکت میکند، در روندهای نزولی شاهد وقوع کفهای پایینتر و قلههای پایینتر هستیم. تحلیلگران تکنیکال به روندهای نزولی توجه میکنند زیرا آنها چیزی بیش از یک افت قیمتی را نشان میدهند. سهمهایی که در روند قیمتهای نزولی قرار دارند به حرکت نزولی خود ادامه میدهند تا زمانی که یک خبر مهم و یا اتفاق خاص بازار را تغییر دهد. این بدین معنی است که با ادامه یافتن روندهای نزولی، اوضاع بازار رو به زوال میگذارد. روند نزولی در مقابل روند صعودی قرار میگیرد.
اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد روند ندارید پیشنهاد میکنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «روند در تحلیل تکنیکال چیست؟» را مطالعه نمایید.
نکات کلیدی:
- روندهای نزولی از طریق تشکیل قلههای پایینتر و کفهای پایینتر شناخته میشوند. همچنین روند نزولی باعث ایجاد تغییراتی بنیادی در سرمایهگذاران میگردد.
- تغییر در یک روند زمانی رخ میدهد که میزان عرضه و تقاضا در بازار تغییر کند. بهعبارتی، برای یک روند نزولی، میزان عرضه باید توسط فروشندگان زیاد شود تا قیمتها رو به کاهش بگذارند.
- روندهای نزولی همزمان با تغییرات فاکتورهای مهم در قیمت سهم مانند شرایط اقتصاد کلان، و یا مدل کسبوکاری شرکتها تغییر مییابند.
یک روند نزولی چگونه کار میکند؟
تغییر روند یک سهم از یک روند صعودی به یک روند نزولی (مرجع) بهصورت یکباره و ناگهانی بسیار کمیاب است و شیوهٔ معمولی برای تغییر روند در بازار نمیباشد. بلکه، حرکات قیمتی در یک روند صعودی و در انتهای آن به مرور ضعف قیمتی را نشان میدهد و یک روند نزولی نیز بهصورت پلهای و کمکم آغاز میگردد. هر دو روند صعودی و نزولی توسط قلهها و کفهای تشکیل شده در آنها شناخته میشوند، همچنین مسیر کلی که این روندها طی میکنند در شیوه شناخت آنها بسیار مهم و کاربردی میباشند. شکل زیر نشاندهندهٔ یک سری از قله و درهها میباشد. قلهها با اعداد زوج و درهها با اعداد فرد نامگذاری شدهاند.
شروع روند نزولی – منبع: Investopedia
شکلی که در بالا به نمایش گذاشته شد، مشابه با طبیعت تمامی تغییرات روند از یک روند صعودی به یک روند نزولی میباشند. با وجود اینکه ممکن است در حالاتی با یکدیگر متفاوت باشند، اما سه ویژگی زیر در این تغییرات روند در بین همه آنها مشترک است:
- قیمت به سطحی پایینتر از کف قبلی خود میرسد که در نقاط 1 و 3 به نمایش گذاشته شده است.
- قلهٔ بعدی در رسیدن به سطح قلهٔ قبلی ناکام میماند که در نقاط 2 و 4 نمایش داده شدهاند.
- احتمال پدید آمدن یک روند نزولی با توجه به این تصویر بالاست، بهخصوص در نقاط 5 و 7 که ادامهٔ ساخته شدنِ کفهای پایینتر در قیمت دیده میشوند.
اولین مشخصه یک روند نزولی این است که میزان عرضه (Supply) از تقاضا (Demand) سبقت میگیرد. در این حالتِ بازار، تعداد فروشندگان موجود و همچنین مقدار سهامی که آنها میخواهند بفروشند بیشتر از تعداد خریداران آماده خرید و حجم خریداری شده توسط آنها میباشد. در این حالت، بازار به یک درک و نتیجهگیری کلی میرسد که قیمت سهم مدنظر نباید بیش از چیزی که در حال حاضر است ارزش پیدا کند. این خود سبب جلوگیری از بالا رفتن بیشتر قیمت سهم میگردد.
دومین مشخصهٔ روندهای نزولی، این است که تعداد مشارکتکنندگان در بازار افزایش مییابد. با وجود اینکه بخشی از این مشارکتکنندگان در روزها و یا ساعات قبل تصمیم قطعی خود را نگرفته بودند، اما اکنون میخواهند که وارد موقعیت معاملاتی فروش (Sell Position) شوند و دیگر صاحب سهم خود نمانند. آنها در این حالت یا تمامی سهام خود را به فروش رسانده و یا میخواهند که بخشی از آن را بفروشند. بهصورت همزمان، با افزایش تعداد فروشندگان بازار شاهد کاهش تعداد خریداران در بازار خواهیم بود.
سومین مشخصهٔ اصلی در روندهای نزولی، منتشر شدن اخبار و یا اطلاعات جدیدی میباشد که به شک افرادی که میخواهند از بازار خارج شوند، مهر تأیید میزند. در این حالت اکثر افراد تصمیم به فروش گرفته، و یا از ورود چنین معاملهای خودداری مینمایند. در این حالت نیز، تعداد خریداران بازار کمتر شده و تعداد فروشندگان بیشتر میشود زیرا آنها میخواهند از کمترین سود قابل کسب نیز استفاده کنند.
معاملهگری با روندهای نزولی
بیشتر معاملهگران به دنبال جلوگیری از معامله در روندهای نزولی میباشند زیرا آنها بهطور ذاتی بر روی روندهای صعودی و معاملات خرید تمرکز کردهاند. روندهای نزولی میتوانند در تمامی بازههای زمانی معاملاتی دیده شوند. این بازههای زمانی معاملاتی شامل بازهٔ دقیقهای، روزانه، هفتگی، ماهانه و یا حتی سالانه میگردد. معاملهگران نیز به دنبال راههایی برای شناخت یک روند نزولی میگردند، زیرا هرچه آنها زودتر این روندها را بشناسند میتوانند از آنها بهرهٔ بهتری ببرند، و یا از ضررهای احتمالی جلوگیری کنند.
برخی از معاملهگران ترجیح میدهند که هم معاملات خرید و هم معاملات فروش را انجام دهند، بنابراین برای آنها تشخیص بهموقعِ یک روندِ نزولی میتواند بهمعنای پیدا کردن فرصتهای جدید معاملاتی باشد.
معاملهگران میتوانند تثبیت یک روند نزولی را در بازه زمانی مدنظرشان پیدا کنند، اما در این حالت آنها باید بسیار مراقب باشند و به اشتباه وارد موقعیت معاملاتی خرید (Buy position) نشوند زیرا ورود افراد به موقعیتهای معاملاتی خرید در یک روند نزولی، باعث تشدید روند نزولی میگردد زیرا در این حالت تقاضا کاهش مییابد. و باید در نظر داشته باشیم که هرچه تقاضا بیشتر کاهش یابد، بر شدت و قدرت روند نزولی اضافه میشود. معاملهگران خرید و یا فروش در این حالت تغییر را تشخیص میدهند و از آن بهعنوان فرصتی برای کسب سود در روند نزولی استفاده میکنند.
از آنجائی که معاملهگران فروش به دنبال کسب سود از روندهای نزولی هستند میتوانند از روش معروف قرض گرفتن سهام استفاده نموده و طبق قراردادی قیمت توافقی را در آینده به صاحب آن سهام بپردازند و خود مالک جدید سهام گردند. به این روش قرارگیری در موقعیت معاملاتی فروش یا (Short Selling) اطلاق میگردد.
اگر قیمت دارایی همچنان رو به کاهش باشد، معاملهگر از طریق تفاوت قیمتی ایجاد شده بین مبلغ حال حاضر و مبلغ پرداختیاش در آینده – که کمتر از مقدار مبلغیِ امروز است – کسب سود مینماید. از آنجائی که آنها با ورود به موقعیت معاملاتی فروش، باعث تشدید روند نزولی میگردند، احتمال کسب سود برای آنها وجود دارد. این دسته از معاملهگران به دنبال کسب سود از «حداقل» یک نوسان قیمتی در بازار میباشند. البته ممکن است این معاملهگران به سود بیشتری نیز دست یابند، اگر آنها صبر پیشه کنند و منتظر حرکت قیمت به کفهایی پایینتر بمانند.
در بیشتر مواقع، معاملهگران از اندیکاتورهای تکنیکال (Technical Indicators) و الگوهای نموداری برای تشخیص و تأیید روندهای نزولی استفاده میکنند.
میانگینهای متحرک (Moving Averages) برای مثال، میتوانند برای تشخیص روند کلی در بازار مورد استفاده قرار گیرند. اگر قیمت در سطحی پایینتر از میانگینهای متحرک قرار گیرد، قیمت سهم به احتمال زیاد در یک روند نزولی قرار گرفته است. و اگر قیمت سهم در ناحیهای بالاتر از میانگین متحرک قرار گرفته باشد، به احتمال بسیار بالا قیمت در یک روند صعودی قرار دارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک میتوانید از مطلب آموزشی «میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
اندیکاتورهای تکنیکالیای مانند شاخص میانگین قدرت نسبی (Relative Strength Index – RSI) و یا شاخص میانگین جهتدار (Average Directional Index – ADX) میتوانند بهعنوان اندیکاتورهای نشاندهندهٔ قدرت و شدت یک روند نزولی در زمانهای مشخص شده مورد استفاده قرار گیرد. معاملهگران میتوانند از این اندیکاتورها جهت تصمیمگیری برای ورود و یا عدم ورود به موقعیتهای معاملاتی جدید تعریف معاملات روند استفاده کنند.
مثالهایی از یک روند نزولی طولانی مدت
بهعنوان مثالی برای روند نزولی طولانی مدت، میتوان به نمودار سهام شرکت جنرال الکتریک (General Electric Co. – GE) اشاره کرد. با نگاهی به نمودار زیر، میتوانید متوجه شوید که حرکات قیمتی همزمان با افزایش آگاهی سهامداران در مورد مشکلات عمیق کمپانی هماهنگ بوده و به سمت پایین حرکت نموده است – یعنی افکار منفی پیرامون این سهم افزایش یافته است – زیرا در آنزمان بسیاری از نیروگاههای شرکت بسته شده و بخشهایی از شرکت از آن جدا شدهاند. بهعلاوه کنسل شدن بخشی از تولیدات شرکت نیز سیگنال از یک تغییر بزرگ در شرایط اقتصادی را میدادند. تغییراتی که شرکت جنرال الکتریک برای آنها آماده نبود.
روند نزولی در نمودار سهام شرکت General Electric، منبع: Investopedia
در این جدول، قیمت سهام آخرین قلهاش را تشکیل میدهد و توسط یک کف دنبال میشود و کفهای بعدی نیز در سطوحی پایینتر از کفهای قبلی شکل میگیرد. شکلگیری این کفهای پایینتر همزمان با زمانی در بازار انجام میگیرد که میزان عرضه افزایش یافته و سرمایهگذاران تصمیم به فروش داراییهایشان میگیرند، در حالی که فعلاً مقداری تقاضا برای داراییهای آنها در سطح قیمت کنونی وجود دارد.
اینها اولین نشانههای ضعف در روند و قیمت سهم هستند – همان ویژگی شماره یک که پیشتر در مورد آن صحبت کرده بودیم – البته باید در نظر داشته باشیم که این اتفاق همزمان با اخبار پخش شده و مشکلات شرکت رخ نداده بود، با این وجود سرمایهگذاران به این نتیجه رسیده بودند که آیندهٔ شرکت در حال حاضر روشن نمیباشد و نسبت به آن خوشبین نبودند.
کفهای نزولی شکل گرفته باعث تشکیل یک روند نزولی طولانیمدت بهمدت بیش از دو سال شدند. این روند نزولی زمانی شکل گرفت که کلیت بازار حرکتی رو به بالا داشتند. معاملهگرانی که پس از شکست قیمتی (Price Break-out) وارد معاملات فروش شده بودند، میتوانستند بسیاری از فرصتهای فروش با معاملاتی سودده را برای خود پیدا کنند. اما، معاملهگرانی که وارد معامله خرید شدند، در هنگام بازگشت قیمتی (Price Reversal) در سهم و در ابتدای روند نزولی (Beginning of the downtrend) آن سهم وارد معاملات خرید شده (Long Positions) و در نتیجه این ورود بدموقع ضررهای سنگینی را متحمل شدند.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
استراتژی ترند تریدینگ (Trend Trading) + اصول معاملات ارز دیجیتال مبتنی بر روند
سود بردن از لحظههای مناسب در روند بازار در جهان ارزهای دیجیتال مفهوم کاملاً جدیدی دارد. با این وجود استراتژیهای مطمئن و معتبر در بازارهای سنتی، نقاط اشتراک زیادی با بازار ارزهای دیجیتال دارند. در این مقاله، اصول ترند تریدینگ (Trend Trading) یا معاملات روند و نحوه کاربرد آنها در بازار داراییهای دیجیتال مانند بیت کوین را بررسی میکنیم.
ظهور رمزارزها و ایجاد بازارهای مالی جدید
بعد از آنکه بیت کوین در سال 2009 وارد اینترنت شد، یک دسته کاملاً جدید دارایی یا محصولات مالی ظهور کرد. پس از آن شاهد به وجود آمدن پدیده جدیدی بودیم که هر کس که بخواهد میتواند در آن شروع به معامله کند. علاوه بر این، معاملات فارکس باعث حرکت به سوی معاملات اجتماعی شد که در آن تازهواردان از معاملهگران مجرب یاد میگیرند. حالا این حرکت در حال ریشه دادن در معاملات ارزهای دیجیتال -با وجود دلخوری قانونگذاران ارزهای دیجیتال- است که بیهوده تلاش میکنند این غول را به چراغ جادو برگردانند.
با وجود عدم تمایل اولیه بیشتر متخصصان مجرب وال استریت، تریدینگ به صورت کلی ماهیت غیرمتمرکزتری پیدا کرده است. حالا دیگر پلتفرمهای تریدینگ اجتماعی و جریان افراد تأثیرگذار ارزهای دیجیتال در حال افزایش سطح آگاهی درباره ترند تریدینگ هستند.
تعریف ترند تریدینگ (Trend Trading)
ترند تریدینگ یک استراتژی سرمایهگذاری است که در آن تریدرها تصمیمهای سرمایهگذاری خود را بر پایه تحلیل لحظه مناسب برای ورود به یک دارایی خاص میگیرند.
این لحظه مناسب، یعنی زمانی که پس از آن قیمت به بالا یا پایین حرکت میکند. به این ترتیب تریدرها یک محصول را زمانی که متوجه میشوند ترند آن به سمت بالا میرود، خریداری میکنند. بر عکس، آنها زمانی که یک ترند نزولی را مشاهده میکنند، ممکن است محصول خود را به فروش برسانند.
چندین راه برای تعیین زمان مناسب خرید و فروش با این نوع استراتژی وجود دارد. در ادامه به این راهها میپردازیم. اما قبل از آن، مهم است به این نکته توجه کنیم که ترند تریدینگ یا معاملات روند جنبه دیگری، خارج از واکنش نشان دادن به نمودارها نیز دارد. این جنبه به خصوص در معاملات ارزهای دیجیتال موضوعیت دارد.
ترند یا دستکاری بازار؟
با وجود قانونگذاری ضعیف یا فقدان کلی نظارت متمرکز در بازار ارزهای دیجیتال، فرصتهای مختلفی برای دستکاری قیمت مورد آزمون و استفاده قرار گرفته است؛ آن هم در سطحی قابلتوجه. برای همین در هنگام تریدینگ در راستای ترندها لازم است به این نکته توجه داشته باشیم.
تعجبی ندارد که معاملهگران بسیاری خود را به صورت مداوم در جریان اخبار این بازار نگه میدارند. بعدتر در این مقاله این موضوع را که چه چیزی پشت بعضی از ترندها است که باعث میشود معاملهگران به سمت آنها بروند، بررسی میکنیم.
اگر یک چیز باشد که بازار ارزهای دیجیتال تا به حال به ما آموخته، این است که چندین عامل در تعیین ارزش یک دارایی دیجیتال نقش دارند.
در طول چند سال اخیر، ترند تریدینگ یا معاملات ترند تبدیل به چیزی بیشتر از زیر نظر گرفتن سیگنالهای تغییر روی نمودارها شده است. حالا فعالان ارز دیجیتال با هر سطح مهارتی تلاش میکنند که تغییرات را پیشبینی کنند. منابع خبری آنها از این لحاظ تعریف معاملات روند خوراک مناسبی در اختیارشان میگذارد. برای همین ضروری است که معاملهگران جدید درک خوبی از اصول ابتدایی ترند تریدینگ یا معاملات روند داشته باشند تا بتوانند تصمیمهای خود را بر اساس دادهها و نه احساسات اتخاذ کنند.
ترند تریدینگ چه مزایایی دارد؟
فرقی نمیکند که یک متخصص مجرب وال استریت باشید یا یک تریدر تازهکار ارزهای دیجیتال؛ در هر حال مزایای ترند تریدینگ همچنان یکی است:
- این فرصت را به شما میدهد که نرخ موفقیت خود را افزایش دهید. معاملات روند ابزاری است که میتوانید از آن استفاده کنید و سود بیشتری ببرید.
- ضریب ریسک به پاداش شما میتواند بیشتر باشد. از آنجا که تغییرات و تاریخچه یک محصول مشخص را تحلیل میکنید، میتوانید شانس بیشتری در انتخاب زمانهای مناسب برای خرید یا فروش داشته باشید. این کار به مراتب مناسبتر از خرید کردن در واکنش به فومو و فاد است (ترس از دست دادن (FOMO: fear of missing out) و ترس، عدم اطمینان، و تردید (FUD: fear, uncertainty and doubt)).
- معاملات روند روش سادهای برای شناسایی روندهای قدرتمند عرضه میکند. این به معاملهگران در ایجاد مجموعهای از قواعد خرید و فروش کمک میکند. در اصل، هیچ تریدری نمیتواند در تمام موارد درست انتخاب کند، اما این استراتژی شما را به اتخاذ تصمیمهای درست نزدیکتر میکند.
- اگرچه تعریف معاملات روند تضمینی وجود ندارد که تمام معاملاتی که با این استراتژی انجام میشوند موفق باشند، معاملات ترند به شما اجازه میدهد کمتر درگیر نقاط خرید و فروش خیلی دقیق شوید. این هم به این خاطر است که وقتی یک ترند قدرتمند را شناسایی میکنید، به راحتی میتوانید نقاطی را برای خرید و فروش تعیین کنید.
- معاملات ترند نقاط مشترکی با تقریباً تمام بازارها، از جمله معاملات آتی، کالایی، سهام و حالا ارزهای دیجیتال دارد.
تمام ترندها در نهایت پایان مییابند. یک ترند صعودی ممکن است تبدیل به یک ترند نزولی شود. معمولاً این اتفاق زمانی میافتد که رمزارز اوجهای پایین (LH: lower highs) یا افتهای پایین (LL: lower lows) را به نمایش بگذارد. نمودار زیر به شما در درک این موضوع کمک میکند.
چه چیزی باعث ایجاد ترندها میشود؟
مهم است بدانیم چه چیزی پشت تمام این ترندهایی است که به معاملهگران برای حرکت انگیزه میدهد. اکثراً قبول دارند که بیشتر ترندها نتیجه یکی یا چند مورد از موارد زیر هستند:
- طمع
- ترس
- ترس از دست دادن (FOMO)
- ترس، عدم اطمینان، و تردید (FUD)
دلیل وجود ترندها طمع و ترس در بازارها است. وقتی که طمع وجود داشته باشد، فشار خرید بیشتری احساس میکنید که منجر به قیمتهای بالاتر (ترند صعودی) میشود. وقتی که ترس وجود داشته باشد، فشار فروش بیشتری احساس میکنید که منجر به قیمتهای پایینتر (ترند نزولی) میشود.
آیا ترند پدیدهای جدید است؟
در حال حاضر شاهد جریان رو به رشدی از معاملهگران جدید در بازار هستیم. این تا حد زیادی به دلیل ظهور تریدینگ اجتماعی و عنصر شگفتی در ارزهای دیجیتال است که باعث ورود افراد به بازار میشود و به آنها استقلال مالی عرضه میکند.
اما ترند تریدینگ از مدتها قبل وجود داشته است. در تعریف معاملات روند واقع، جس لیورمور (Jess Livermore) شهرت بسیار زیادی به عنوان معروفترین ترند تریدر تاریخ، با کسب سود 100 میلیون دلاری با فروش درست قبل از بحران مالی سال 1929 دارد.
در دهه 1980، ریچارد دنیس (Richard Dennis) و بیل اکهارت (Bill Eckhardt) تجربه در معاملات روند داشتند که باعث شد این نحوه معامله به کانون توجه بیاید. آنها گروهی از معاملهگران تازهکار را مورد امتحان قرار دادند. به آنها یاد دادند که از استراتژی معاملات روند خودشان استفاده کنند و بعد به آنها اجازه دادند بروند.
آنها میخواستند ثابت کنند که با استفاده از روش معاملات روند آنها، تریدرهای تازهکار میتوانستند درست مثل حرفهایها موفق عمل کنند. این گروه تازهکار با عنوان معاملهگران لاکپشتی (Turtle traders) شناخته میشدند؛ چراکه استراتژی ترند تریدینگ لاکپشتی به آنها آموزش داده شده بود.
این گروه از قضا توانستند بیش از 100 میلیون دلار سود به دست بیاورند. ریچارد دنیس، یکی از بنیانگذاران معاملهگران لاکپشتی با بهکارگیری این استراتژی در بازارهای آتی توانست 400 میلیون دلار کسب کند. به این ترتیب جای شگفتی نیست که روشهای مورد استفاده گروه معاملهگران لاکپشتی برخی از ابزارهای پایهای در معاملات ترند امروزی را نمایش میدهد.
اصول کلی ترند تریدینگ
معاملهگران لاکپشتی سیگنالهای معاملاتی را از طریق زیر نظر گرفتن شکستهای مقاومتی (Breakouts) در بین میانگینهای متحرک (Moving Averages) ایجاد میکردند. این سیگنالهای معاملاتی که با تحلیل نمودارهای سهام ایجاد میشدند، به آنها پیشنهاد میداد که خرید یا فروش انجام دهند. همان زمان، همچنان که امروز، این تحلیلها به روشهای مختلفی، از جمله استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال انجام میشد.
اندیکاتورهای تکنیکال
این اندیکاتورها مجموعهای از ابزارهای تحلیلی را در اختیار معاملهگران ترند میگذارند. اندیکاتورهای تکنیکال محاسبات ریاضی روی قیمت، ارزش و تمایل باز یک سهام محسوب میشوند. یک تحلیلگر تکنیکال در هنگام پیشبینی تغییرات قیمت میتواند این اندیکاتورها را مورد توجه قرار بدهد. دو نمونه از اندیکاتورهای تکنیکال شامل نوسانگر استوکاستیک (Stochastic Oscillator) و میانگینهای متحرک (Moving Averages) میشود.
کاری که این روشها (و بسیاری از روشهای دیگر تحلیل تکنیکال) میکنند این است که به معاملهگران امکان انجام معاملات غیراحساسی را میدهند. ترند تریدینگ بر پایه تغییرات و اعداد است و اصلاً اجازه نمیدهد احساسات انسانی دخالتی در معاملات داشته باشد. در فضای ارزهای دیجیتال، شاهد افزایش رباتهای ترید ارز دیجیتال هستیم که به صورت خودکار معامله میکنند. علاوه بر این، یک جنبه کلیدی در تریدینگ اجتماعی استفاده از کپی تریدینگ یا معاملات کپی است که تمرکز آن هم روی خودکارسازی است. انجام بیشترین استفاده از ابزارهای تحلیل دادهای که در اختیار داریم به معاملهگران این امکان را میدهد که تصمیمات معاملاتی عقلانی بگیرند.
میانگینهای متحرک چه هستند؟
در اصل، میانگینهای متحرک، اندیکاتورهای تکنیکالی هستند که از میانگین بسیاری از اوجها و افتهای قیمت یک سهام بهره میبرند. برای این به آنها متحرک میگویند که با گذشت زمان، میانگینها به صورت مدام بهروزرسانی میشوند.
این به معاملهگرانی که میخواهند به تاریخچه قیمت گذشته توجه کنند کمک میکند. یک میانگین متحرک به خودی خود ماهیت پیشبینی ندارد. بلکه این معاملهگران هستند که پیشبینیهای خود را در طول زمان روی این نقاط داده میانگین قرار میدهند.
با نگاه به میانگینهای متحرک، معاملهگران میتوانند این سیگنال را دریافت کنند که قیمت یک سهام لحظه مناسب خود را از دست داده است یا در حال تجربه کردن یک روند نزولی است. در این موارد، قیمت زیر میانگین متحرک حرکت میکند.
از سوی دیگر، وقتی که قیمتها بالای یک میانگین متحرک باشند، سیگنالی است که قیمتهای گاوی را برای سهام مورد نظر نشان میدهد.
میانگینهای متحرک تغییرات قیمت را پیشبینی نمیکنند، بلکه به شما میگویند که قیمت یک سهام به صورت میانگین چطور در طول زمان حرکت کرده است. برای همین، آنها مجموعهای از ابزارها را در اختیار معاملهگران روند قرار میدهند تا با آن مسیر و قدرت یک روند یا ترند مشخص را تحلیل کنند.
توضیح میانگین متحرک ساده
حالا اجازه دهید به یکی از روشهای معمول استفاده از میانگین متحرک که تحت عنوان میانگین متحرک ساده شناخته میشود، نگاهی بیندازیم. برای محاسبه این میانگین متحرک، از مجموعه مشخصی از ارزشها استفاده میکنیم.
مثال: اگر بخواهید به یک میانگین متحرک ساده 5 روزه توجه کنید، مراحل زیر را باید طی کنید:
- مشخص ساختن قیمتهای بسته شدن هر روز
- جمع کردن این ارزشها با هم
- تقسیم کردن آنها بر 5 (تعداد روزها)
این کار مانند تصویر زیر انجام میشود.
تقاطعهای میانگین متحرک
در حالی که یک میانگین متحرک به خودی خود فقط یک خط است، میتواند میانگینهای متحرک دیگر را قطع کند. تقاطع، زمانی اتفاق میافتد که دو یا چند میانگین متحرک روی نمودار یکدیگر را قطع کنند.
برای مثال، فرض کنیم که یک میانگین متحرک کوتاهمدت (5 روزه) و یک میانگین متحرک بلندمدت (100 روزه) داریم. جایی که خط میانگین متحرک کوتاهمدت از میانگین متحرک بلندمدت میگذرد، تقاطع ایجاد میشود. این نقطه اتصال، اغلب پیشنهادی برای خرید یا فروش محسوب میشود.
ملاحظات ترند تریدینگ برای ارزهای دیجیتال
با ظهور تکنولوژی بلاکچین و صدها ارز دیجیتال، شاهد ورود تازهکاران بسیاری به فضای معاملاتی هستیم. علاوه بر این، معاملهگرانی که در بازارهای سنتی کار کردهاند هم در حال آمدن به بازار ارزهای دیجیتال هستند. به این ترتیب چیزی که داریم، صنعتی پر از انرژی زیاد و آمیزهای از تجربه حرفهای و معاملهگران بیتجربه است.
خوشبختانه، معاملهگران متخصص در حال حاضر در محیط معاملات ارزهای دیجیتال فعال هستند. آنها کارهایی مانند موارد زیر را انجام میدهند:
- ساختن استراتژیهای معاملاتی که روشهای سنتی را با ارزهای دیجیتال یکپارچهسازی میکنند.
- ساختن ویدئوهای آموزشی برای کمک به تازهکارها تا سریع راه بیفتند.
- توضیح موضوعات معاملاتی در شبکههای اجتماعی و تالارهای گفتگو
- به اشتراک گذاشتن دانش خود روی پلتفرمهای تریدینگ اجتماعی مانند ایتورو (eToro) یا پلتفرم تریدینگ ویو
سخن پایانی
در اینجا سعی کردیم به صورت کلی توان بالقوه موضوع جذاب و پیچیدۀ استراتژی ترند تریدینگ (Trend Trading) یا معاملات روند را معرفی کنیم. مطالعه مراحل مدیریت ریسک میتواند قدم منطقی بعدی باشد. امیدواریم این مقاله زمینه مناسبی برای یادگیری ترند تریدینگ به شما داده باشد. به حتم ارائه روشی به فعالان ارزهای دیجیتال که به کمک آن فقط به اخبار واکنش نشان ندهند، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این نوع استراتژی به ما کمک میکند که با استفاده حداکثری از ابزارهای تکنیکالی که امروزه در دسترس قرار دارند، احساسات را کنار بگذاریم.
معاملهگران حرفهای در پلتفرم هر ترید مشغول توسعه یک پلتفرم تریدینگ اجتماعی هستند که در آن تازهواردان به معاملات ارزهای دیجیتال، از حرفهایها یاد میگیرند.
روند چیست؟
روند چیست؟
روند عبارت است از جهت کلی حرکت یک بازار یا دارایی. در تحلیل تکنیکال روندها با استفاده از خطوط روند و یا پرایس اکشن شناسایی می شوند که در روندهای صعودی سقفها و کفهای بالاتر و در روندهای نزولی سقفها و کفهای نزولی را نشان میدهند.
بیشتر معاملهگران در جهت روند معامله میکنند و دیگر معاملهگران به دنبال شناسایی نقاط برگشتی و معامله در خلاف جهت روند میباشند. روندهای صعودی یا نزولی در تمام بازارها از جمله سهام، اوراق قرضه و آتی ایجاد میشوند. اطلاعات نیز روند دارند. مثلا روند انتشار اخبار اقتصادی ماهانه میتوانند صعودی و یا نزولی باشند.
روندها چگونه کار میکنند
با استفاده از ابزارهای مختلفی از جمله خطوط روند، پرایس اکشن و یا اندیکاتورها میتوان روندها را شناسایی کرد. به عنوان نمونه، خطوط روند جهت کلی روند را نشان میدهند در حالی که «شاخص قدرت نسبی» (RSI) برای تعیین میزان قدرت یک روند استفاده میشود.
وقتی که قیمتها به صورت مداوم افزایش یابند، روند صعودی است. هیچ روند صعودی به مدت طولانی به صورت مستقیم صعود نکرده و همیشه نوسانی خواهد بود. اما جهت کلی حرکت باید صعودی باشد تا بتوان آن را یک روند صعودی در نظر گرفت. کفها و سقفهای ایجاد شده در یک روند صعودی همیشه باید بالاتر از کفها و سقفهای قبلی باشند. با از رفتن این ساختار، قدرت روند صعودی از بین رفته و تشکیل روند نزولی محتمل است. روندهای نزولی شامل کفها و سقفهایی است که به صورت مرتب در سطوح پایینتر ایجاد میشوند.
تا زمانی که روند صعودی است، فرض معاملهگران بر این است که روند ادامهدار خواهد بود تا وقتی که شواهد تغییر روند مشاهده شود. این شواهد شامل ایجاد سقفها و کفهایی که در سطوح پایینتر ایجاد میشوند، یا قیمت به زیر خط روند نفوذ میکند و یا اینکه اندیکاتورهای تکنیکال نزولی میشوند. تا زمانی که روند صعودی است، تمرکز معاملهگران بر خرید است تا از این صعود کسب سود کنند.
وقتی که روند نزولی میشود تمرکز معاملهگران بر فروش میشود. بیشتر روندهای نزولی در نقطهای صعودی میشوند. پس با ادامه روند یک بازار نزولی معاملهگران بیشتری تصمیم میگیرند که قیمت بسیار پایین است و شروع به خرید میکنند. نتیجه این کار تشکیل دوباره روند صعودی است.
سرمایهگذارانی که از تمرکز آنها تحلیل فاندامنتال میباشد نیز ممکن است که از روندها استفاده کنند. در تحلیل فاندامنتال تمرکز بر بازده، درآمد و دیگر معیارهای اقتصادی است. به عنوان نمونه در این نوع تحلیل ممکن است که از روند درآمد هر سهم و یا رشد درآمد استفاده شود. اگر که درآمد شرکت در چهار فصل گذشته رشد داشته باشد، این رشد نشاندهنده یک روند مثبت است. حال اگر که درآمد شرکت در چهار فصل گذشته نزولی باشد، این نزول نشاندهنده یک روند منفی است.
اگر روندی وجود نداشته باشد ( یعنی بازه زمانی که در آن روند صعودی یا نزولی مشخصی مشاهده نشود) بازار اصطلاحا در یک دامنه نوسانی قرار دارد.
استفاده از خطوط روند
روش شایع شناسایی روندها استفاده از خطوط روند میباشد که در آن مجموعهای از سقفها و کفها به یکدیگر متصل میشوند. در روندهای صعودی کفهایی که به صورت مرتب در سطوح بالاتر تشکیل میشوند به هم متصل شده و یک سطح حمایت را ایجاد میکنند. در روندهای نزولی سقفهایی که به صورت مرتب در سطوح پایینتر تشکیل میشوند به هم متصل شده و یک سطح مقاومت را ایجاد میکنند. این خطوط روند علاوه بر تشکیل سطوح حمایت و مقاومت، جهت کلی روند را نیز نشان میدهند.
خطوط روند که به خوبی جهت کلی بازار را نشان میدهند اغلب باید به صورت مرتب تغییر یافته و دوباره رسم شوند. به عنوان نمونه در یک روند صعودی قیمت ممکن است به زیر خط روند شکسته شود در حالی که این حرکت لزوما به معنی تغییر جهت روند نیست. زیرا که قیمت ممکن است که به زیر خط روند حرکت کرده ولی باز به حرکت صعودی خود ادامه دهد. در چنین مواقعی باید یک خط روند جدید رسم شود تا شرایط پرایس اکشن جدید بازار را در بر بگیرد.
بنابراین برای تعیین روند نباید صرفا از خطوط روند استفاده کرد. اغلب معاملهگران حرفهای برای تعیین پایان یک روند از پرایس اکشن و دیگر اندیکاتورهای تکنیکال نیز استفاده میکنند. در مثال بالا ریزش قیمت به زیر خط روند لزوما به معنی فروش نیست. اما اگر این ریزش به زیر کف حرکت قبلی نفوذ کرده باشد و یا اینکه اندیکاتورهای تکنیکالی دیگر نیز نزولی شده باشند، شاید به معنی فروش باشد.
نمونهای از یک روند و خط روند
نمودار زیر یک روند صعودی را نشان میدهد. در این نمودار اندیکاتور RSI نشان میدهد که روند بسیار پرقدرت است. با وجود اینکه قیمت به صورت نوسانی حرکت میکند ولی جهت کلی روند صعودی است.
قدرت این روند صعودی به تدریج کاهش یافته و معاملات فروش وارد بازار شدهاند. اندیکاتور RSI به زیر ۷۰ رفته و به دنبال آن یک کندل نزولی بزرگ قیمت را به سمت خط روند میبرد. در روز بعد و با تشکیل یک گپ (Gap) به زیر خط روند، این حرکت نزولی تایید میشود. از این نشانهها میتوان برای خروج از معاملات خرید استفاده کرد زیرا که نشاندهندهی تغییر احتمالی روند میباشند. در این مرحله میتوان معاملات فروش را نیز آغاز کرد.
همین که قیمت نزول بیشتری میکند، خریداران بیشتری مایل به خرید در قیمتهای پایینتر میشوند.
دیدگاه شما