آموزش مفهوم لانگ و شورت، تفاوت معاملات Long و Short در چیست؟
مفهوم لانگ (long) و شورت (Short) از پر تکرارترین اصطلاحات در دنیای ترید ارزهای دیجیتال است. آموزش شورت و لانگ کردن، اصل پایه حضور در بازار است. معاملات و موقعیت شورت و لانگ چند تفاوت عمده و اصلی با یکدیگر دارند که باید بسیار به آن ها دقت کرد. در ادامه این مقاله از صرافی ارز دیجیتال رمزینکس به آموزش شورت کردن و لان کردن ارزهای دیجیتال خواهیم پرداخت. سوالات خود را میتوانید در بخش نظرات مطرح کنید.
شورت کردن (Shorting) رمز ارزها چیست؟
بیت کوین و ارزهای دیجیتال داراییهای پرنوسانی هستند؛ این بدان معناست که در حالی که ارزهای دیجیتال میتوانند رشدهای نجومی داشته باشند ممکن است در جهت ریزش قیمت هم حرکت کنند. هنگامی که معاملهگران پیش بینی کنند ارزش یک رمز ارز ممکن است کاهش پیدا کند بلافاصله آن رمز ارز را قرض گرفته و میفروشند.
پس از کاهش قیمت رمز ارز معاملهگر دوباره معادل آن رمز ارز را خریداری کرده و به وام دهنده پس میدهد و سود او از این معامله تفاوت مقدار رمز ارز کسب شده است. این فرایند شورت کردن یا فروش استقراضی نام دارد و میتواند یک روش بسیار موثر برای افزایش ارزش سبد داراییهای دیجیتال باشد.
برای اطلاعات بیشتر در مورد ترید ارزهای دیجیتال به مقاله «ترید ارز دیجیتال چیست؟ هر آنچه که باید در مورد تریدینگ بدانید!» مراجعه کنید.
شورت کردن (Shorting) رمز ارزها
آموزش شورت کردن ارزهای دیجیتال
فرض کنید قیمت هر بیت کوین ۴۵۰۰۰ دلار است و معاملهگر ۰/۱ بیت کوین از صرافی قرض گرفته و آن را میفروشد. او در این حالت ۴۵۰۰ دلار به دست میآورد و هنگامی که قیمت بیت کوین به ۳۰۰۰۰ برسد دوباره ۰/۱ بیت کوین را این بار به قیمت ۳۰۰۰ دلار خریده و به صرافی پس میدهد.
او در این معامله ۱۵۰۰ دلار سود کرده است. یا میتوان گفت که او تمام ۴۵۰۰ دلارش را بیت کوین میخرید (معادل ۰/۱۵ بیت کوین) و پس از بازگرداندن ۰/۱ بیت کوین قرضی حالا ۰/۰۵ بیت کوین دارد.
شاید سناریوی بالا زیادی آرمانی به نظر برسد، اما بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال در گذشته نوسانهای بزرگتری داشتهاند. دانستن اینکه چه زمانی داراییهایتان را شورت کنید بسیار مهم است؛ اگر آنها را خیلی زود بفروشید ممکن است وارد ضرر شوید و اگر خیلی دیر بفروشید ممکن است سود چندانی به دست نیاورید.
بیت کوین برای استفاده به عنوان یک سیستم پرداخت همتا به همتا ایجاد شده است، اما کاربرد این رمز ارز در سالهای اخیر به عنوان ابزاری برای ذخیره ارزش بیش از پیش افزایش یافته است.
ارزهای دیجیتال و بیت کوین در مقایسه با کالاهایی مانند طلا، نفت و اکثر ارزهای فیات، عملکرد درخشانی در مقابله با تورم داشتهاند. رشد سریع و کمبود بیت کوین موجب شده هر روز افراد بیشماری به سرمایهگذاری بلندمدت بر روی بیت کوین روی بیاورند، اما روشهای دیگری برای به حداکثر رساندن این سودها وجود دارد.
قبل از باز کردن پوزیشن شورت
نیازی به گفتن نیست که قبل از باز کردن پوزیشن یا موقعیت معاملاتی ابتدا باید بازار را تحلیل کنید و سپس تصمیم بگیرید. معاملهگران روزانه باید علاوه به تحلیل تکنیکال به تحلیل فاندمنتال رمز ارز مدنظر هم توجه کنند.
تحلیل فاندمنتال رویکردی برای تعیین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال است.
اگر میخواهید یک توکن حوزه دیفای را معامله میکنید بهتر است بررسی کنید که آیا این پروژه قابلیت اجرا دارد، سرمایهگذاران شناخته شده حوزه بلاکچین را جذب کرده است یا شاید با شرکتهای معتبر همکاری کرده است یا خیر.
همچنین میتوانید احساسات مربوط به این رمز ارز را در رسانههای اجتماعی و سایتهای خبری بررسی کنید. علاوه بر انجام تحلیل فاندمنتال میتوانید پرایس اکشن رمز ارز را در نمودار قیمتی آن تحلیل کنید. برای انجام تحلیل تکنیکال میتوانید از اندیکاتورها استفاده کنید و الگوهای قیمتی را بر روی نمودار شناسایی کنید.
پس از باز کردن پوزیشن شورت
الگوهای نموداری و الگوهای شمعی خاصی وجود دارند که بر اساس آنها میتوان اصلاح قیمت یا آغاز روند نزولی را پیش بینی کرد. چند نمونه از الگوهای نموداری نزولی عبارتند از: سقف دوقلو (دابل تاپ)، سر و شانه و سقف سه قلو. از جمله شمعهای نزولی میتوان به کندل مرد به دار آویخته، ستاره دنبالهدار و دوجی سنگ قبر اشاره کرد.
برخی از معاملهگران ترجیح میدهند زمانی وارد پوزیشن شورت شوند که قیمت یک رمز ارز به زیر یک سطح حمایت معتبر برود. این اتفاق به ویژه زمانی اهمیت دارد که قیمت مدتی در یک کانال صعودی، نزولی یا خنثی حرکت کرده باشد.
نمونه معامله شورت
فرض کنید شما ۱ بیت کوین را به قیمت ۴۰۰۰۰ دلار میفروشید.
قیمت بیت کوین در حال حاضر به ۳۸۰۰۰ دلار کاهش یافته است و شما ۴۰۰۰۰ دلار پول نقد در حساب معاملاتیتان دارید.
حالا میتوانید آن ۱ بیت کوین را با قیمت ۳۸۰۰۰ دلار دوباره خریداری کنید و در نهایت ۱/۰۵۲ بیت کوین داشته باشید یا در اصل در این معامله ۲۰۰۰ دلار سود کسب کنید.
مفهوم معاملات لانگ به چه معناست؟
در اصل، لانگ کردن (long) یک رمز ارز به این معنی است که انتظار دارید قیمت آن در آینده افزایش پیدا کند. در مورد بیت کوین میتوان گفت شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد که این رمز ارز یک سرمایهگذاری عالی در بلند مدت است اما مانند همیشه قبل از تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری روی بیت کوین یا هر رمز ارز دیگری شخصاً در مورد آنها تحقیق کنید.
برخی از سرمایهگذاران هر چند وقت یک بار مبالغ هنگفتی را بر روی رمز ارزها سرمایهگذاری میکنند و برخی دیگر تنها زمانی که قیمتها کاهش یابند اقدام به خرید میکنند.
آموزش معاملات لانگ
نحوه به حداقل رساندن ریسک در هنگام لانگ کردن ارزهای دیجیتال
یکی از روشهای به حداقل رساندن ریسک در هنگام لانگ کردن یا خرید بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال خرید پلهای است. به این ترتیب که معاملهگر در فواصل زمانی اقدام به خرید مقادیر کمی از رمز ارز میکند.
این رویکرد که میانگینگیری هزینه دلاری نامیده میشود به کاهش ضررهای ناشی از نوسانات ارزهای دیجیتال کمک کرده و به رشد مستمر سبد داراییها در طول زمان کمک میکند.
هنگام سرمایهگذاری بلند مدت در ارزهای دیجیتال بهتر است داراییهایتان را به صورت امن ذخیره کنید. کیف پولهای آنلاین صرافیها اگرچه بیمه هستند اما کیفهای آفلاین یا سرد امنیت بیشتری دارند زیرا امکان دسترسی به محتویات آنها از طریق شبکه غیرممکن است.
برای استفاده از این کیف پولها میتوانید از یک گوشی موبایل یا لپ تاپ اضافی استفاده کنید، اما برای امنیت بیشتر میتوانید از کیف پولهای سختافزاری استفاده کنید که ویژگیهایی مانند صفحه نمایش درون ساخت، انتقال سریع، چندامضایی بودن و موارد دیگر را دارند.
آموزش معاملات لانگ
معاملهگران به دلایل مختلف داراییها را لانگ یا شورت میکنند و این دلایل ممکن است به مرور زمان تغییر کند. اگرچه ممکن است سرمایهگذار فقط به بیت کوین علاقه داشته باشد اما متنوع ساختن سبد ارزهای دیجیتال میتواند به کاهش خطر کاربرد ارزش مفهومی ضرر کمک کند. بیت کوین به همان اندازه که بازار بر بازار ارزهای دیجیتال تأثیر میگذارد از آن نیز تأثیر میپذیرد.
قبل از باز کردن پوزیشن لانگ
همانطور که قبلاً توضیح داده شد باید قبل از هر گونه حرکتی ابتدا بازار را به خوبی تحلیل کنید. میتوانید منتظر بمانید تا قیمت از یک مقاومت قوی عبور کند یا سوار موج صعودی شوید و امیدوار باشید که قیمت همچنان به حرکت صعودی ادامه میدهد.
رویکرد دیگر مورد علاقه سرمایهگذاران ثروتمند خرید و نگهداری ارزهای دیجیتال است. در این مورد، آنها به صورت فعالانه وارد معامله نمیشوند بلکه دارایی خود را صرفاً تا ماهها یا حتی سالها نگه میدارند به این امید که قیمت آن افزایش پیدا کند.
این استراتژی به سرمایه زیادی نیاز دارد و برای معاملهگران خردهای که به دنبال سود گرفتن از نوسانهای کوتاه مدت ارزهای دیجیتال هستند مناسب نیست. از طرف دیگر، معاملهگران بزرگ توجه چندانی به روندهای کوتاه مدت ندارند و با خرید کردن در کف و فروختن در سقف کسب سود میکنند.
معاملهگران روزانه ممکن است منتظر بمانند تا قیمت به سطح اشباع فروش اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا آر اس آی (RSI) یا استوکاستیک آر اس آی برسد و سپس خرید کنند.
در غیر این صورت، خریداران ممکن است برای دریافت سیگنال خرید به دنبال ظهور الگوهایی مانند کف دوقلو، سر و شانه معکوس، مثلث صعودی یا چکش بر روی نمودار باشند. آنها همچنین از الگوهای شمعی صعودی مانند چکش و دوجی سنجاقک استفاده میکنند.
پس از باز کردن پوزیشن کاربرد ارزش مفهومی لانگ
لازم به ذکر است که بازار ارزهای دیجیتال در مقایسه با بازار سهام یا فارکس چندان بالغ نیست. بنابراین، ممکن است تحلیل تکنیکال در این بازار کاملاً به درستی جواب ندهد زیرا قیمت اغلب حرکتهای غافلگیرکنندهای انجام میدهد. با این وجود، شما به عنوان معاملهگر باید به تمام عواملی که ممکن است در شناسایی سیگنالهای خرید و فروش مفید باشند توجه کنید.
برخلاف جفت ارزهای بازار فارکس که هیچ هدف بلند مدت مشخصی ندارند، ارزهای دیجیتال مانند سهام شرکتها عمل میکنند. رمز ارزها معمولاً در مقابل دلار معامله میشوند و تمایل بیشتری به حرکت صعودی دارند.
شورت و لانگ کردن در فیوچرز بایننس
بازار اسپات یا لحظهای تنها مکانی نیست که میتوان در آن به معامله کردن رمز ارزها پرداخت. به کمک قراردادهای مشتقه میتوان بدون تماس با دارایی مدنظر از رشد قیمت رمز ارزها سود کسب کرد. این قراردادها ارزش خود را از دارایی زمینهای یعنی رمز ارزها دریافت میکنند.
قراردادهای مشتقه بعد جدیدی به معاملات رمز ارزها افزودهاند و به سرمایهگذاران این امکان را میدهد تا نه تنها بر روی قراردادهای مشتقه بلکه داراییهای رمز ارزی زمینهای معاملات لانگ و شورت انجام دهند. قراردادهای مشتقات رمز ارزها را میتوان در صرافیهای مختلف معامله کرد و انواع مختلفی از جمله قراردادهای آپشن و فیوچرز یا آتی دارد.
قرارداد آپشن یک قرارداد مشتقه است که به دارنده اجازه میدهد دارایی زمینه را قبل از یک تاریخ خاص با قیمت خاصی خرید یا فروش کند. معاملهگران هنگامی که پیش بینی کنند بازار نزولی است قرارداد اختیار فروش (Put) را خریداری میکنند و به این ترتیب دارایی را در قیمتی بالاتر از قیمت بازار در زمان انقضای قرارداد میفروشند.
در سوی دیگر، معاملهگران با انتخاب اختیار خرید (call) رمز ارز را به قیمتی پایینتر از قیمت بازار در زمان انقضا خریداری میکنند؛ این اتفاق معمولاً در بازارهای صعودی رخ میدهد. در این سناریوها، اختیار فروش مشابه شورت کردن دارایی و قرارداد اختیار خرید مانند لانگ کردن آن است.
قراردادهای فیوچرز یا آتی چیست؟
قراردادهای فیوچرز هم شبیه قراردادهای آپشن هستند با این تفاوت که دارنده قرارداد باید تعهد خرید یا فروش دارایی را با قیمت از پیش تعیین شده در تاریخ معین انجام دهد. با این حال، معاملهگران قراردادهای مشتقه نیز میتوانند خود قرارداد را معامله کنند.
صرافیهای مشتقات کارمزدی برای خرید قراردادهای مشتقه دریافت میکنند و با نزدیک شدن به تاریخ انقضاء قرارداد، ارزش قرارداد بسته به بازار ممکن است تغییر کند. قراردادها را میتوان در هر مقطعی فروخت تا بخشی از سرمایهای که برای آنها هزینه شده است جبران شود، اما از قراردادهای مشتقات، بیشتر از سودآوری، برای حفاظت از ارزش سرمایهگذاری استفاده میشود.
چه موقع وارد پوزیشن لانگ یا شورت شویم؟
زمانی باید بر روی یک رمز ارز معامله لانگ باز کنید که میدانید یا پیش بینی میکنید که قیمت آن ممکن است افزایش پیدا کند. معاملهگران روزانه معمولاً بیشتر از یک روز در هر معامله لانگ نمیمانند. اگر فرصتی برای ورود به یک معامله پیدا کردید و بدانید که قیمت رمز ارز مدنظر افزایش مییابد وارد پوزیشن لانگ بر روی آن رمز ارز میشوید.
اگر بدانید قیمت یک رمز ارز در حال کاهش است میتوانید بر روی آن یک پوزیشن شورت باز کنید. صرافی باید مقدار دارایی مدنظر شما را از دارنده (احتمالاً یک صرافی دیگر) وام بگیرد یا در صورت امکان خودش آن را به شما قرض دهد.
اگر صرافی نتواند این مقدار دارایی را برای شما وام بگیرد نمیتوانید پوزیشن شورت باز کنید. رمز ارزهایی که به تازگی معامله بر روی آنها در صرافی آغاز شده است – موسوم به عرضه اولیه عمومی- را نمیتوان شورت کرد.
معاملهگران میتوانند در اکثر بازارهای مالی پوزیشنهای شورت باز کنند. برای مثال یک معاملهگر همیشه میتواند در بازارهای فیوچرز و فارکس (متفاوت از بازار سهام) معاملات شورت انجام دهد. پوزیشنهای شورت و لانگ را میتوان بر روی برخی از رمز ارزها و نه همه آنها باز کرد.
سخن آخر
لانگ یا شورت کردن یک رمز ارز به میزان ریسکی که میتوانید بپذیرید و استراتژی و ترجیح معاملاتی شما بستگی دارد. ممکن است در مواقعی بر روی یک رمز ارز پوزیشن لانگ باز کرده باشید و بر روی رمز ارز دیگری پوزیشن شورت.
حتی ممکن است فرصتی پیدا کنید تا یک رمز ارز را شورت و سپس لانگ کنید. ممکن است برخی از معاملهگران در طول روز بارها بر روی یک رمز ارز پوزیشن شورت و لانگ باز کنند.
امروزه،سازمانها به طور فزاینده ای رقابتی شده اندو نرخ نوآوری در آنها بسیار بالا گردیده است،در چنین محیطی به منظوردستیابی به مزیت رقابتیپایدار ، سازمانمستلزم ایجاد ترکیب منحصر کاربرد ارزش مفهومی به فردی از منابع و قابلیت ها،اتکاء به آنهاو مدیریت صحیح این منابع می باشد، در این میان دارایی های ناملموس سازمان (به خصوص درسازمان های خدماتی) به طرز فزاینده ای به یک عامل تعیین کننده رقابتی تبدیل شده اند،که تقلیدپذیری از مزیت رقابتی سازمان را توسط رقبامشکل کرده در نتیجه مزیت سازمان پایدار و طولانی مدت باقی مانده و از موقعیت رقابتی سازمان صیانت می گردد.سازمان ها بر مبنای دانش رقابت می کنند و با کاربرد دانش قادر به ایجاد ارزش و کسب منافع می باشند،فعالیت های زنجیره ارزش دانشدر تحقق استراتژی های رقابتی سازمان از طریق افزایش سرعت نوآوری، کسب اطلاعات، تحقیقات بازار، انعطاف پذیری، یادگیری مستمر و . نقش بسزایی دارند.در صورتی که سازمان به واسطه ارزش ایحاد شده از دانش ، استراتژی رقابتی خود را دنبال کند مزیت رقابتی پایداری را خلق می نماید که برای مشتریان ارزشمند بوده و در واقع رقابت پذیری را به ارمغان آورده است.در این مقاله به ارائه مدل مفهومی شناخت نقش ارزش دانش در تحقق استراتژی های رقابتی سازمان به منظور خلق مزیت رقابتی پرداخته شده است.
مفهوم ارزش معاملات بورس و کاربرد آن / مفهوم ارزش بازار
همانطور که میدانید در بازار بورس افراد همواره با چالشی مبنی بر یافتن بهترین فرصت جهت سرمایه گذاری روبرو هستند؛ از این رو روش های مختلفی جهت تحلیل بازار و رویدادهای آن طراحی شده است. جهت بهره مندی از این روش ها در ابتدا نیاز به آشنایی با اصطلاحات رایج و همچنین مفاهیم آن دارید.
اختصاصی کرونا
کرونا :
همانطور که میدانید در بازار بورس افراد همواره با چالشی مبنی بر یافتن بهترین فرصت جهت سرمایه گذاری روبرو هستند؛ از این رو روش های مختلفی جهت تحلیل بازار و رویدادهای آن طراحی شده است. جهت بهره مندی از این روش ها در ابتدا نیاز به آشنایی با اصطلاحات رایج و همچنین مفاهیم آن دارید.
از مفاهیم مهم که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، “ارزش معاملات در #بورس” و به موازات آن “ارزش بازار” است؛ آشنایی با این دو مورد کمک شایانی به شما در درک بازار خواهد کرد.
مفهوم ارزش معاملات بورس و کاربرد آن
“ارزش معاملات در بورس” در اصل معیاری است جهت تخمین حجم نقدینگی در بازار و یافتن زمان مناسب سرمایه گذاری. به عبارتی شما با اطلاع از ارزش ریالی کل داد و ستدهای انجام شده در روز (تا لحظه ای که آن را مشاهده می کنید)، موفق به تخمین حجم #نقدینگی همان روز میشوید که این مورد یکی از فاکتورهای مهم جهت یافتن بهترین زمان سرمایه گذاری است.
بدیهی است که افزایش ارزش سهام در یک نماد خاص، نشان دهنده افزایش سرمایه گذاری در سهم مذکور و رشد #قیمت آن است؛ گفتنی است این مورد در رابطه با کل بازار سهام نیز صدق می کند؛ افزایش ارزش کل معاملات بازار، گویای ورود نقدینگی و روند مثبت بازار بوده و از طرفی برعکس این مورد نیز صادق است؛ کاهش ارزش معاملات بازار گویای زمان نامناسب جهت سرمایه گذاری خواهد بود. دقت نمایید گرچه توجه بر این مورد می تواند راهنمای شما جهت سرمایه گذاری سود ده باشد، ولی این موضوع به تنهایی کافی نبوده و استفاده از روشهای تحلیلی دیگر در کنار آن ضروری است.
مفهوم ارزش بازار
از مفاهیم دیگری که درک آن در کنار ارزش #معاملاتی حائز اهمیت است، “ارزش بازار” است؛ چراکه با بررسی ارزش معاملاتی، شما دیدگاه کوتاه مدتی جهت انجام سرمایه گذاری بهدست می آورید. از آنجایی که روند صعودی و یا نزولی بودن #سهام یک نماد معمولا نمیتواند برای مدت زمان طولانی ادامه یابد، لذا نیاز به دیدگاه دیگری جهت تحلیل روند سهام یک نماد برای زمان طولانیتر در این جایگاه حس میشود. نحوه محاسبه ارزش بازار برای هر نماد به شرح زیر است:
تعداد سهام کل شرکت × قیمت هر سهم (قیمت پایانی سهم در روز معاملاتی) = ارزش بازار
طبق فرمول بالا، تعیین ارزش بازار، بسته به دو پارامتر قیمت سهام و تعداد آن خواهد بود؛ به طوری که با افزایش و یا کاهش قیمت سهام، ارزش بازار آن به صورت صعودی و یا نزولی تغییر خواهد کرد و از طرفی در صورت ثابت ماندن قیمت و افزایش تعداد سهام، ارزش بازار مشمول کاربرد ارزش مفهومی تغییر مثبت خواهد شد؛ از این رو بسیاری از افراد تحت تاثیر این روند قرار گرفته و با افزایش ارزش بازار شرکتی، آن را بزرگتر و معتبرتر پنداشته و به سرمایه گذاری در آن می پردازند. این تفکر تا حدودی صحیح بوده و میتوان گفت ریسک سرمایه گذاری در این حالت کمتر خواهد بود؛ اما در نظر داشته باشید در شرکت های کوچکتر با ارزش دارایی پایینتر، در صورت رشد سهام، سودآوری خوبی برای سرمایه گذاران به عمل می آید.
کلیک کنید دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران برای مسئولان افتخار و موجب تجدید روحیه برای خدمت به ملت است
مورد دیگر مربوط به قیمت هایی است که خرید و فروش سهام شرکت با آن صورت می گیرد. ممکن است این قیمت ها حقیقی نباشد و بارها مشاهده شده که قیمت سهامی به صورت غیر منطقی بیش از حد بالا و یا پایین است؛ از آنجایی که قیمت سهام یکی از پارامترهای محاسبه ارزش بازار است، لذا در صورت دستکاری قیمت، نمیتوان ارزش بازار آن شرکت را معیاری جهت سرمایه گذاری (در آن زمان خاص) در نظر گرفت؛ در این شرایط میتوانید به بررسی قیمت سهام شرکت های مشابه آن (از نظر نوع فعالیت) بپردازید تا درک بیشتری از قیمت حقیقی به دست آورید. آخرین موردی که در این بخش توجه به آن پیشنهاد میشود، “حجم معاملات” است. حجم معاملات به معنی تعداد کل خریداران و فروشندگان و در کل میزان فعالیت بازار است. این مورد رابطه مستقیم با قیمت سهام داشته و معمولا رشد این دو را به موازات یکدیگر میتوان مشاهده کرد که گویای پویایی بازار در آن بازه زمانی است.
با توجه به اینکه مراجعه به “سایت مدیریت فناوری بورس تهران” جهت مشاهده ارزش معاملات ضروری است، لذا در ادامه توضیحاتی در این باره ارائه خواهد شد:
پس از ورود به سایت بلافاصله جداولی را مشاهده خواهید کرد که اطلاعات آن مربوط به بازارهای بورس و فرابورس بوده و علاوه بر توضیحات قبل، نمادهای پر بیننده و موثر بر شاخص ها و همچنین تغییرات آنها نیز در این جداول قابل رویت هستند.
در تب های بعدی به ترتیب میتوانید به بررسی موارد زیر بپردازید:
بورس اوراق بهادار تهران: این بخش خود شامل زیر مجموعه های متفاوتی است که در آن میتوان اطلاعات کامل شاخص ها (شاخص های منتخب، برترین گروه های صنعت و …)، نوسان قیمت ها، میزان عرضه و تقاضای هر نماد، بازار ابزارهای مشتقه و اوراق بدهی را مشاهده نمایید.
فرابورس ایران: زیر مجموعه های این تب غالبا همانند “بورس اوراق بهادار تهران” بوده، ولی دارای بخش های اضافه تری شامل: شرکتهای کوچک و متوسط، بازار پایه و مشتقه است.
بورس انرژی ایران: بورس انرژی، یک بورس کالایی به حساب می آید و اطلاعات مربوط به این بازار شامل: عرضه های پیش رو و انجام شده، بازار عمده فروشی، صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله، اوراق گواهی ظرفیت و … در تب های مختلف آن قابل دسترسی است.
شبکه کدال: کدال شبکه ای جهت درج گزارشات کلیه ناشران سهام در بازار بورس است که دسترسی به این گزارشات از طریق همین بخش و همچنین مراجعه به سایت کدال فراهم است.
صندوق های سرمایه گذاری: همانطور که از نام آن پیدا است، میتوانید اطلاعات صندوق های سرمایه گذاری را در این تب مشاهده نمایید.
بورس کالا: آخرین تب این بخش مربوط به عرضه کنندگان کالا در بورس است که در آن میتوان اطلاعات سلف استاندارد بورس کالا، صندوق های کالایی، گواهی سپرده کالایی، نمای بازار آتی، قیمت نمادهای فیزیکی و … را مشاهده کرد.
سخن آخر
ارزش یک معامله در بازار بورس هیچگاه با اتکا بر یک مورد خاص مشخص نمی گردد؛ در نظر داشته باشید با توجه به نوع معاملات، دیدگاه های متفاوتی جهت دریافت سود وجود دارد و بسته به آن نیز روش های تحلیل مختلف و توجه به المان های متفاوتی پیشنهاد میشود. مشخصا سرمایه گذاری طولانی مدت و کوتاه مدت، نوسان گیری، بورس کالا و یا اوراق بهادار و … هر کدام دارای ویژگی های خاص خود بوده و نیازمند تحلیلی متفاوت هستند. از طرفی مطالعه روش های تحلیل، بدون آشنایی با مفاهیم آن احتمالا نتیجه مثمر ثمری به همراه نخواهد داشت. در نتیجه بهترین راه، حرکت موازی در جهت “آشنایی با مفاهیم” و “آموزش دوره ها و تحلیل ها” میتواند باشد.
ارزش NFT چگونه تعیین میشود؟ عوامل موثر بر قیمت NFT
توکنهای غیرمثلی (NFT) دنیایی از فرصتها و امکانات بیپایان را عرضه کردهاند و در اقبال سرمایهگذاران به جهان ارزهای دیجیتال بسیار تأثیرگذارند. ارزشگذاری NFT با روشهای کلاسیک امکانپذیر نیست؛ لذا ضرورت دارد برای تعیین ارزش NFT معیارهایی داشته باشیم. در این مقاله قصد داریم عوامل تأثیرگذار در تعیین ارزش NFT را معرفی کنیم.
درک منشأ ارزش NFT
دستورالعمل مشخصی برای تعیین ارزش NFT وجود ندارد. معیارهایی که برای ارزشگذاری شرکتهای خصوصی و سرمایهگذاریهای متعارف مانند سهام به کار میرود، در مورد توکن NFT کاربرد ندارد. معمولاً مبلغی که از سوی آخرین خریدار بابت داراییهای متعارف پرداخت میشود تا حدی از ارزش آن دارایی حکایت دارد. اما در مورد NFT اینگونه نیست و حدس اینکه خریدار بعدی حاضر است چه مبلغی بابت آن بپردازد دشوار است و به تخمین و گمانهزنی خریداران بستگی دارد.
اغلب خریداران فاقد مهارت لازم برای تعیین ارزش معقول NFT هستند و با حدس و گمان پیش میروند. برای فروشندگان نیز شرایط مشابهی حکمفرما است و مشخص نیست که بابت چه مبلغی از نگهداری توکنهای غیرمثلی خود دست میکشند. به مرور زمان ممکن است ارزش NFT به گونهای تغییر کند که خریداران و فروشندگان هیچ کدام کنترلی بر آن نداشته باشند.
یک اثر هنری ممکن است در برههای از زمان تقاضای فراوانی داشته باشد؛ زیرا خریداران تصور میکنند که کمیاب است و انتظار دارند ارزشش در آینده بیشتر شود. اما از طرفی ممکن است یکباره متوجه شوند که نسخۀ رایگان آن در وب منتشر شده و دیگر مشتری ندارد.
عوامل تعیین ارزش NFT
ممکن است NFT آثار هنری هنرمندان مشهور یا توکنهای مربوط به داراییهای مشهود معتبر ارزش مشخصی داشته باشند. اما در اکثر موارد سرمایهگذاران و معاملهگران نمیتوانند به راحتی ارزش یک NFT را تعیین کنند. در اینجا به چند مورد از عواملی که میتوانند در تعیین ارزش NFT به کار روند اشاره میکنیم:
1. ارزش NFT و کمیابی (Rarity)
تقاضا برای توکن NFT با کمیابی آن رابطۀ مستقیم دارد. اما چگونه میتوان فهمید که یک توکن کمیاب است؟ آثار هنری منحصربهفردی که به دست هنرمندان مشهور خلق میشوند و همچنین توکنهایی که از سوی سلبریتیهای درجه یک ساخته میشوند، نمونههایی از NFT کمیاب به شمار میآیند. برخی از آیتمهای نادر بازیها هم در این دسته قرار دارند. عامل کمیابی باعث میشود ارزش ذاتی این دسته از توکنهای NFT افزایش یابد.
گواهی تغییرناپذیر مالکیت توکن NFT به مالک آن حس تمایز میدهد و در نتیجه ارزشمند میشود. در این مورد میتوان به اولین NFT جک دورسی اشاره کرد که عنصر کمیابی باعث ارزشمندی آن شده است.
2. کاربرد (Utility)
کاربرد و سودمندی توکن NFT پارامتری اساسی است که میتواند معیاری برای تعیین ارزش پروژهها باشد. برای اینکه یک NFT ارزشمند باشد، لازم است در یک اپلیکیشن واقعی کاربرد و کارکرد داشته باشد. به عنوان مثال توکنهای NFT میتوانند جهت توکنسازیِ املاک و مستغلات، فلزات گرانبها و حتی اوراق بهادار به کار روند یا به روشهای مختلف نمایانگر سرزمین مجازی و داراییهای مربوط به یک بازی باشند. جهان NFT هنوز نوپا است و با بلوغ و تکاملش در آینده، کاربردهای نوآورانهتری پیدا خواهد کرد.
هنگامی که یک توکن NFT ساخته میشود، در ابتدا بابت ویژگیهای ذاتی خود دارای ارزش میشود. با گذشت زمان، بسته به کاربرد و قدرت جامعه، ارزشش افزایش مییابد. توکنهای NFT دیسنترالند (Decentraland)، که به زمینهای مجازی اشاره دارند، نمونههای این نوع از NFT هستند که بابت کاربردشان ارزشمند شدهاند.
3. تعیّن و مشهود بودن (Tangibility)
آن دسته از توکنهای NFT که با اشیای جهان واقعی و داراییهای مشهود مرتبطند، از عنصر تعیّن برخوردارند. تغییرناپذیری مالکیت در بلاکچین باعث میشود تعیّن و مشهود بودن واجد ارزش باشد. با استفاده از این امکان میتوان از کلاهبرداری جلوگیری و از حقوق مالکیت دفاع کرد.
توکنهای NFT دارای ارزش عینی مناسب معاملات کوتاهمدت و بلندمدت هستند. برخی از NFT ها، مانند بلیط، تاریخ انقضا دارند. اما برخی دیگر در طول زمان بر ارزششان افزوده میشود؛ مانند آن دسته از NFT ها که نمایانگر املاک و مستغلات هستند.
4. ارزش NFT و همکنشپذیری (Interoperability)
یکی دیگر از عواملی که در تعیین ارزش NFT ها به کار میرود، همکنشپذیری است؛ یعنی قابلیت بهکارگیری توکن در اپلیکیشنهای مختلف. به عنوان مثال، تصور کنید سلاحی قابلیت آن را داشته باشد که در بازیهای متفاوت به کار رود و این باعث میشود که شانس بیشتری برای افزایش قیمت داشته باشد؛ زیرا تقاضای آن توکن را افزایش میدهد. اگر یک توکن غیرمثلی بتواند روی بلاکچینهای مختلف اجرا شود، تراکنشها راحتتر انجام خواهند شد.
با این حال، عملی ساختن همکنشپذیری کار دشواری است؛ زیرا توسعهدهندگان مجبورند شبکه عظیمی از اپلیکیشنها بسازند که در آن، این نوع از توکنها به کار رود.
5. تأیید اجتماعی (Social proof)
تأیید اجتماعی و اقبال جمعی نسبت به یک پروژه NFT یکی از عوامل بنیادینی است که در تعیین ارزش NFT قطعاً تأثیرگذار است. برای اینکه مطمئن شوید که یک پروژه از تأیید اجتماعی برخوردار است، میتوانید به شبکههای مجازی آن مانند توییتر و اینستاگرام سر بزنید. اگر تعداد اعضا و فالوورها پایین باشد، نشان از آن دارد که پروژه نتوانسته جایگاهی در میان مردم کسب کند.
وقتی برای اولین بار با پروژهای روبهرو میشوید، معمولاً کنجکاو خواهید شد که اطلاعاتی در مورد تیم پروژه به دست بیاورید. تأیید اجتماعی نشان میدهد که مردم چه فکری در مورد آن دارند و این به تصمیمگیری بانیان پروژه کمک خواهد کرد.
6. پیشینۀ مالکیت (Ownership history)
هویت ناشر و مالکان قبلی بر ارزش آن اثر میگذارد. توکنهایی که از سوی افراد و شرکتهای مشهور و معتبر ساخته میشوند، به واسطۀ پیشینۀ مالکیتی خود ارزش زیادی مییابند. میتوانید ارزش NFT خود را از طریق همکاری با شرکتهای معتبر و برندهای خوشنام ارتقا دهید. با فروش مجدد این دسته از NFT ها میتوان پول زیادی به جیب زد و جلب توجه کرد. بازارها و فروشندگان میتوانند به خریداران کمک کنند تا اطلاعاتی در مورد مالکان پیشین کاربرد ارزش مفهومی NFT ها به دست بیاورند.
7. نقدینگی بالا (Liquidity premium)
NFT هایی که نقدینگی بالایی دارند از ارزش بیشتری برخوردارند. بازارهای ثانویه فرصتی برای معاملۀ توکنهای NFT با استاندارد ERC یا BSC در اختیار خریداران قرار میدهند. معاملهگران ترجیح میدهند پول خود را خرج آن دسته از NFT هایی کنند که حجم معاملاتی بالایی دارند؛ زیرا نقدینگی بالا کمکشان میکند راحتتر سود ببرند. نقدینگی بالا سبب میشود در صورتی که پلتفرم تعطیل شود، NFT همچنان ارزشمند بماند. اقتصاد توکنی بر افزایش تعامل و مشارکت تأکید دارد و از این رو، نقدینگی موجب افزایش ارزش خواهد شد.
8. سوداگری و سفتهبازی (Speculation)
گاهی سوداگری و سفتهبازی افزایش قیمت را تسریع میکند. به عنوان مثال، در سال 2017، قیمت کریپتوکیتی (CryptoKitty) تنها در سه روز، از 9 ETH به 253 ETH رسید. علیرغم اینکه برخی با سفتهبازی به عنوان محرک ارزش مخالفند، اما انسان به صورت طبیعی به آن گرایش دارد و در عمل، گریزی از آن نیست.
حتی در سیستم مالی متعارف هم ابزارهای مالی مختلفی مانند معاملات مشتقه بر اساس سفتهبازی ایجاد شدهاند. از این منظر، چندان جای تعجب نیست که سفتهبازی بخش مهمی از اکوسیستم NFT ها نیز باشد.
تغییر مداوم اکوسیستم NFT
جهان توکنهای غیر قابل تعویض یا غیرمثلی (NFT) نوپا است و مدام در حال تغییر و تکامل است. از این رو عواملی که بر ارزش NFT تأثیر دارد نیز تغییر خواهد کرد. لذا لازم است دائماً در این عوامل تجدیدنظر کنیم. گذشته از این، ارزش مفهومی است ذهنی و با ارزش ذاتی متفاوت است. با توجه به مسائلی که پیش روی تعیین ارزش توکن NFT قرار دارد، به نظر میرسد این مشکلات در آینده پیچیدهتر هم بشوند.
خلاصه مطلب
برای تعیین ارزش NFT لازم است عواملی را در نظر بگیریم. کمیابی عاملی است که یک دارایی را ارزشمند میسازد. کاربردی که یک توکن در عمل انجام میدهد نیز موجب خلق ارزش میشود. مشهود بودن یک دارایی عامل دیگری است که نهتنها در تعیین ارزش به کار میآید، بلکه باعث میشود به مرور زمان بر ارزشش افزوده شود. به عنوان مثال، یک توکن NFT را تصور کنید که در واقع نمایانگر مالکیت بر یک خانۀ واقعی و مشهود است.
همکنشپذیری یعنی قابلیت بهکارگیری یک NFT در اپلیکیشنهای مختلف. این عامل باعث میشود تقاضا برای این دست از NFT ها افزایش یابد و ارزشش بالا رود. اقبال جمعی و تأیید اجتماعی پروژهای که روی یک توکن NFT کار میکند، باعث اعتبار و افزایش ارزش آن میشود. پیشینه مالکیت NFT در صورتی که تا پیش از این در اختیار افراد مشهور و معتبر بوده باشد، موجب ارزشمندی آن است. نقدینگی بالا ریسک را کاهش میدهد و سرمایهگذاران را نسبت به خرید یک NFT با حجم معاملاتی بالا خوشبین میسازد. سوداگری و سفتهبازی نیز که عامل تسریع افزایش قیمت است، موجب ارزشمندی توکنهای غیرمثلی میشود.
مدیریت مالی چیست؟
مدیریت مالی : عبارتست از کاربرد اصول ومفاهیم اقتصادی برای تصمیم گیری و حل مساله.
تعریف مدیریت مالی
مدیریت مالی عبارتست از کاربرد اصول ومفاهیم اقتصادی برای تصمیم گیری و حل مساله.
به بیان ساده می توان گفت مدیریت مالی همان اقتصاد کاربردی است.بسیاری از آنچه را که در اقتصاد خرد و کلان می آموزیم،در مطالعه اصول مدیریت مالی به کار می گیریم به طور کلی،می توان عنوان مدیریت مالی را به سه حوزه کلی ولی مرتبط تفکیک کرد:
1-مدیریت مالی:که گاهی اوقات corporate finance و یا business finance نیزخوانده می شود عبارتست از مدیریت مالی بنگاه های کسب و کار.به بیان ساده،عبارتست از تصمیم گیری مالی در داخل واحدهای تجاری.وظیفه مدیر مالی عبارتست از حفظ نقدینگی،استفراض از بانک،تحصیل سایر شرکت ها و و انتشار اوراق قرضه و سهام است.
2-سرمایه گذاری:که با قیمت گذاری اوراق بهادار ورفتار بازارهای مالی سروکار دارد.به عنوان مثال،ممکن است وظیفه یک مدیر سرمایه گذاری،شامل ارزش گذاری سهام عادی،انتخاب اوراق بهادار برای یک صندوق بازنشستگی یا ارزیابی عملکرد پر تفوی باشد.
3-موسسات مالی:که به شرکت های مالی نظیر بانک ها مربوط می شود.قطع نظر از حوزه مدیریت مالی که در ان حیطه مشغول فعالیت هستید،از دانش مدیریت مالی مشابهی استفاده خواهید کرد.از جمله ویژگی های مدیریت مالی:
2-مبتنی بر اصول اقتصادی است.
3-از اطلاعات حسابداری به عنوان نهاده ورودی تصمیم گیری استفاده می کند.
4-مطالعه چگونگی سرمایه گذاری و افزایش بهره وری پول است.
5-دائما در حال تغییر است.
6-دارای چشم انداز جهانی است.
هدف مدیریت مالی
هدف مدیریت مالی به حد اکثر رساندن ارزش شرکت است.مفهوم این هدف بسیار پیچیده است .مدیران شرکت با ذینفعان بسیاری نظیر مالکان،بستانکاران،فعالان بازار سرمایه سروکار دارند.
این هدف ،ترجمان بیشینه ساختن ثروت سهام داران در شرکت های سهامی است که به صورت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام برابر ارزش فعلی جریانات نقدی آتی مورد انتظار مالکان است..همان طور که اشاره شد،هدف مدیریت مالی به حداکثر رساندن ثروت مالک است.تحقق این مهم از طریق حداکثر نمودن سود اقتصادی میسر است که دارای مفهومی متفاوت با سود حسابداری است.
سود اقتصادی شامل تفاوت درآمدها و هزینه هاست که این هزینه ها شامل هزینه فرصت منابع سرمایه گذاری برای وجوه است.سود نرمال،حداقل بازدهی مورد تقاضای سرمایه گذار برای وجوه خود است.به عبارت دیگر،مقدار سود در شرایطی است که سود اقتصادی صفر است.سود اقتصادی و حسابداری متفاوت هستند زیرا سود حسابداری هزینه فرصت وجوه را نادیده انگاشته و مشمول رویه های حسابداری است که ممکن است جریانات نقدی واقعی و واقعیت اقتصاد را نشان ندهد.
نقش مدیر مالی
شرکت های سهامی برای ادامه کسب و کار خود نیازمند انواع متنوعی از دارایی های واقعی هستند.بسیاری از این دارایی ها چون کارخانه و ماشین آلات در زمره دارایی های مشهود جای می گیرند.سایر دارایی ها مانند دانش تخصصی و حق الامتیاز نامشهود هستند.باید بابت تمام این دارایی ها وجه پرداخت شود.
شرکت های سهامی برای تامین اینوجوه نسبت به فروش ادعاهایی نسبت به این دارایی ها وجریانات نقدی عایده آنها در آینده اقدام می کنند.
این ادعاها دارایی مالی خوانده می شود.به عنوان مثال ،وقتی شرکتی از بانک وام می گیرد،بانک از او تعهد مکتوبی مبنی بر بازپرداخت اصل و بهره وام دریافت می دارد .بنابراین ،بانک وجوه نقد خود رابا یک دارایی مالی معامله کرده است .دارایی مالی فقط شامل وام بانکی نمی شود بلکه شامل انواع سهام،اوراق قرضه و…..نیز است.
جایگاه مدیر مالی میان عملیات شرکت و بازارهای مالی واقع شده است.
1-وجوه دریافتی از سرمایه گذاران
2-وجوه سرمایه گذاری شده در شرکت
3-وجوه ایجاد شده از طریق عملیات
4/1-وجوه مجددا سرمایه گذاری شده
4/2-به سرمایه گذاران وجوه بازگردانده شده
بنابراین مدیر مالی باید به دو سوال اساسی پاسخ دهد:در چه دارایی های واقعی سرمایه گذاری کند؟و چگونه منابع لازم را برای تامین مالی این دارایی ها تجهیز کند؟
پاسخ سوال اول،سرمایه گذاری و تصمیمات بودجه بندی سرمایه ای است و پاسخ سوال دوم شامل تصمیمات تامین مالی شرکت است.
تاریخچه مدیریت مالی
در سال 1900 مدیریت مالی یک رشته علمی شد.از آن زمان تاکنون وظایف و مسئولیت های مدیریت مالی همواره دستخوش تغییر بوده است و تردیدی نیست که در آینده نیز شاهد تغییرات بیشتری خواهد بود.تا سال 1900 مدیریت مالی جزئی از اقتصاد کاربردی بود.طی دو دهه 1890 و1900 چندین شرکت بزرگ امریکایی درهم ادغام شدند.78شرکتی که به دنبال این ادغام ها به وجود آمدند ،نیمی از کل تولیدات صنایع مربوط را در دست گرفتند.
این ادغام ها نیازمند سرمایه های هنگفت بود.مدیریت ساختار سرمایه یکی از وظایف مهم مدیران شدو مدیریت مالی رشته خاصی از مدیریت بازرگانی شد.یادآوری این نکته مهم است که در آن زمان،چگونگی تهیه صورت های مالی و تجزیه و تحلیل آن ها دوران طفولیت خود را می گذراند.تجزیه وتحلیل های مالی فقط در داخل شرکت ها انجام می شد.به آنان که در خارج از سازمان قرار داشتند،مانند سرمایه گذاران،گزارش هایی در مورد وضع مالی و عملکرد شرکت ها داده نمی شد تا بتوانند در زمینه های سرمایه گذاری تصمیم گیری کنند.در دهه 1920 شرکت های تولیدی مقادیر فراوانی کالا تولید کردند و سودهای کلانی بردند.این امر باعث شد مسائل برنامه ریزی و کنترل (به ویژه از نظر قدرت نقدینگی)به تدریج در مبحث مدیریت مالی مورد توجه قرار گیرد.ولی تامین مالی این شرکت ها و مسائل مبتلا به ساختار سرمایه(در مورد ادغام ها)باعث شد که موسسات تامین سرمایه به سرعت رشد یابند.سندیکاهایی که در سایه وجود موسسات تامین سرمایه پدید آمدند به تامین مالی شرکت ها(از راه تضمین خرید اوراق بهادار منتشر شده)کمک های شایانی کردند.با پیدایش صنایع جدید و اقدامات صنایع قدیم در راه دستیابی به تغییرات ناشی از تکنولوژی نوین و سازش با آن،مبحث مدیریت مالی نیز بر پایه علمی استوار شد.این رشته علمی با استفاده از علوم کامپیوتر ،پژوهش عملیاتی و اقتصاد سنجی همچنان راه تکامل می پیماید.این روش های علمی که از سال 1950یکی پس از دیگری عرضه شد به صورت ابزاری درآمد که شرکت ها برای تجزیه و تحلیل طرح های مختلف سرمایه گذاری و محاسبه ریسک و بازده از آنها استفاده می کنند.برای محاسبه حداقل بازده مورد نظر،تجزیه و تحلیل و تحقیقات زیادی انجام شده است.
در دهه 1950 نظریه ای عرضه شد به نام نظریه نوین مدیریت مجموعه اوراق بهادار یا نظریه نوین مدیریت پرتفوی.اساس ومبنای این نظریه،میزان ریسک و بازدهی است که دارنده مجموعه اوراق بهادار از ان بهره مند می شود.مساله ای که این نظریه با ان روبرو است،درجه ریسکی است که سرمایه گذار با توجه به مجموعه اوراق بهادار خود محاسبه می کند(و نه فقط ریسک متعلق به اقلام خاصی از آن پرتفوی)
با توجه به آنچه تا کنون گفته شد،سیر تکاملی مدیریت مالی دارای سه ویژگی مهم به شرح زیر است:
1-مدیریت مالی رشته نسبتا جدید و از شاخه های علم مدیریت است.
2-مدیریت مالی آن گونه که در حال حاضر به کار می رود بر تصمیم گیری استوار است واز ابزارها و روش های تجزیه و تحلیل داده ها،کامپیوتر،اقتصاد و حسابداری مالی استفاده می کند.
3-حرکت مستمر و سرعت فزاینده پیشرفت های اقتصادی،نویدبخش این است که مدیریت مالی نه تنها نقشی مهم تر برعهده می گیرد بلکه بر سرعت پیشرفت این رشته علمی باز هم افزوده خواهد شد تا بتواند راهگشای مدیران شرکت هایی باشد که همواره با مسایل و مشکلات تازه روبرو هستند.
دیدگاه شما