نمونه ای از الگوی صعودی


در تصویر زیر یک نمونه دیگر از الگوی پوشای صعودی در سهام کچاد در تایم فریم روزانه را مشاهده می کنید.

الگوی پوشای صعودی (Bullish engulfing)

الگوی پوشای صعودی ‌، یک الگوی شمعی است که از 2 کندل تشکیل شده و هشدار پایان روند نزولی را به ما می دهد. در این الگو، ما ابتدا روندی نزولی داریم و بعد از تشکیل این الگوی شمعی ، می توانیم انتظار رشد قیمت را داشته باشیم. در این مطلب به بررسی ویژگی های این الگوی شمعی کندل استیک و آموزش تشخصی آن در نمودار می پردازیم.

الگوی پوشای صعودی چیست ؟

ویژگی های الگو پوشا صعودی

این الگو از ترکیب دو کندل ایجاد می شود. در تصویر زیر، این الگوی شمعی را در نموداری فرضی مشاهده می کنید. در ادامه به بررسی دقیق تر هر یک از ویژگی های این الگو می پردازیم.

همانطور که گفتیم، این الگو از دو کندل تشکیل شده است؛ در تصویر بالا این دو کندل با شماره های 1 و 2 مشخص شده اند. در ادامه به بررسی ویژگی های هر یک از این کندل ها در این الگو می پردازیم.

ویژگی های الگوی پوشای صعودی

بررسی الگوی پوشای صعودی روی نمودار

بررسی الگو پوشا صعودی در نمودار واقعی

در تصویر زیر، نمونه ای از الگوی پوشای صعودی را در نمودار سهم کچاد در تایم فریم روزانه مشاهده می کنید. در این تصویر می بینید که کندل اول در این الگو نزولی است، قبل از آن بیشتر از سه کندل وجود داشته و در انتهای یک حرکت نزولی تشکیل شده است. در این تصویر مشاهده می کنید که بدنه کندل دوم، تمام طول بدنه کندل اول را پوشانده است. پس این دو کندل تمام شروط لازم برای تشکیل الگوی پوشای صعودی را دارند.

دومین بررسی الگوی پوشای صعودی در نمودار واقعی

در تصویر زیر یک نمونه دیگر از الگوی پوشای صعودی در سهام کچاد در تایم فریم روزانه را مشاهده می کنید.

بررسی الگو پوشا صعودی در نمودار واقعی

در تصویر زیر یک نمونه دیگر از این الگو را می بینید. همانطور که در این تصویر مشاهده می کنید، کندل اول این الگو، یک کندل نزولی است، در انتهای یک حرکت نزولی تشکیل شده است و قبل از آن هم بیشتر از سه کندل وجود دارد. بدنه کندل دوم در این الگو نیز کل طول بدنه کندل اول را پوشانده است؛ پس این دو کندل، تمام شرایط لازم برای تشکیل الگو پوشا صعودی را دارند. در انتها همانطور که مشاهده می کنید، ترکیب این دو کندل که الگو پوشا صعودی را تشکیل داده است، منجر به تغییر حرکت نزولی نمودار به حرکت صعودی شده است.

همه الگوها معتبر نیستند

همه الگو های پوشا صعودی به یک میزان معتبر نبوده و الگو های پوشا صعودی متفاوت، اعتبار متفاوت نیز دارند. این تفاوت اعتبار بر اساس اندازه دو کندل تشکیل دهنده الگو، شکل آنها و شکل کلی الگو مشخص می شود. در ادامه به بررسی اعتبار این الگوها و ویژگی های تعیین کننده اعتبار آنها می پردازیم.

بررسی الگو پوشا صعودی در نمودار واقعی

در تصویر زیر، یک نمونه از الگو پوشا صعودی معتبر را مشاهده می کنید. ویژگی های تعیین کننده قیمت الگو پوشا صعودی بر اساس این الگو به شما آموزش داده می شود.

اعتبار این الگو به چه چیزی وابسته است ؟

  1. هرچه فاصله بین کلوز کندل اول و اوپن کندل دوم در الگو پوشا صعودی بیشتر باشد، قدرت این الگو نیز بیشتر است. در تصویر زیر فاصله بین کلوز کندل اول و اوپن کندل دوم با رنگ آبی نشان داده شده است.
  2. هرچه اندازه کندل دوم در الگوی پوشای صعودی بیشتر باشد، اعتبار این الگو نیز بیشتر است. در تصویر زیر اندازه کندل دوم الگو با رنگ قرمز مشخص شده است؛ همانطور که مشاهده می کنید، اندازه این کندل بسیار بزرگ است و این خود نشان دهنده اعتبار زیاد این الگو پوشا صعودی است.

۵ الگوی قیمتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس می‌شوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معامله‌گرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام می‌پردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگی‌های ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آن‌هاست، به گونه‌ای که به راحتی می‌توان در هر نمودار و هر تایم فریم، آن‌ها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی می‌توانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیش‌بینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارت‌اند از:

سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سه‌قلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک می‌کند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به ‌طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامه‌دهنده و بازگشتی تقسیم می‌شوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سه‌قلو جزء بازگشتی‌ها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامه‌دهنده قرار می‌گیرند. طبق بررسی‌های انجام‌شده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این می‌شود که در معامله‌گری به دید وسیع‌تری دست‌یابید، که همین توانایی می‌تواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.

نکات عمومی مربوط به الگوهای قیمتی

  • حین تشکیل یک الگوی نموداری، تغییر حجم معاملات یک ابزار کمکی برای تایید صحت و قدرت الگو است.
  • هرکدام از الگوهای قیمتی بر اساس ماهیتشان، یک هدف نموداری از پیش‌تعیین ‌شده دارند. میزان‌تحقق این انتظارات، کاملاً به روند بازار بستگی دارد.
  • هر چه شکل‌گیری یک الگو مدت‌زمان بیشتری طول بکشد، انتظار می‌رود که حرکات قیمتی بزرگتری در پیش باشد.نمونه ای از الگوی صعودی
  • بسیاری از الگوهای نموداری ازلحاظ جزئیات شباهت زیادی به یکدیگر دارند. از این‌رو به منظور تمیز دادن آن‌ها از یکدیگر، باید به عواملی نظیر شکست‌های قیمتی، تغییر حجم معاملات و…، دقت کنیم.
  • یکی از بهترین روش‌های تشخیص شکست، افزایش حجم معاملات حین خروج قیمت از نواحی حمایت یا مقاومت است. هنگام استفاده از الگوهای قیمتی، همواره این نکته را در نظر داشته باشید.
  • برخی صاحب‌نظران معتقدند به منظور اینکه الگوهای نموداری از قدرت بیشتری برخوردار باشند، باید در طول تشکیل الگو، حجم معاملات در نقاط کف و سقف به ترتیب از سمت چپ به راست نمودار کاهش‌یافته و در نقطه شکست، شاهد افزایش حجم معاملات باشیم.

۱- الگوی سر و شانه

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

تقریباً می‌توان گفت محبوب‌ترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثبات‌شده است. تشکیل این الگو می‌تواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاه‌مدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانه‌ای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکل‌گیری سه قله به ‌صورت متوالی تشکیل می‌شود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانه‌ها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانه‌های انسان در نمودار به وجود می‌آید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله دره‌ها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یک‌روند قوی رخ می‌دهد و برحسب شرایط بازار، می‌تواند نشانه‌ای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریب‌الوقوع باشد.

تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکل‌گیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشان‌دهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش داده‌اند، سپس تعدادی از فروشندگان نمونه ای از الگوی صعودی باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمت‌ها شده و اولین قله در نمودار تشکیل می‌شود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقب‌نشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویت‌شده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت می‌کند. سپس با توجه به صعود قیمت‌ها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهش‌یافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایت‌شده) پیش روی خود می‌رسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکل‌گیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط می‌کند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمت‌ها می‌شوند، با این تفاوت که این‌روند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروش‌های خود موجب شکل‌گیری یک‌روند نزولی قوی می‌شوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده می‌شود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز می‌شود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان می‌شود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینه‌ای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکل‌گیری دره‌ها قابل‌تشخیص می‌باشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعی‌کننده یک سیگنال صعودی است.

۲- الگوی سقف و کف دوقلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانی‌مدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانه‌ای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشان‌دهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار می‌رود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشان‌دهنده این است که، پس از یک‌روند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانسته‌اند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یک‌روند نزولی قوی رخ می‌دهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت می‌کند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش می‌یابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابل‌توجهی افزایش‌یافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید می‌شود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمت‌هاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و دره‌ها از نقطه شکست است.

۳- الگوی سقف و کف سه‌قلو

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهده‌شده را کف و سقف سه‌قلو می‌نامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوه‌ای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب می‌شود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سه‌قلو زمان بیشتری طول می‌کشد، به همین دلیل می‌توان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. به‌طور مثال در الگوی کف سه‌قلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه می‌رسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیه‌شده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمت‌ها می‌شوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قله‌ها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابل‌ملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل می‌گیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکل‌گیری الگو، در صف خریداران قرار می‌گیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار می‌رود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.

۴- الگوی پرچم

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

اولین نوع از الگوهای ادامه‌دهنده که به معرفی آن‌ها می‌پردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکل‌گیری یک‌روند قوی در بازار به وقوع می‌پیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یک‌روند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی می‌شود. با توجه به ماهیت نموداری نمونه ای از الگوی صعودی نمونه ای از الگوی صعودی الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابل‌اطمینانی داشته باشیم، می‌توان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک به‌صورت کانال‌های افقی، مورب و یا کنج، متوقف‌شده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه می‌دهد. هر چه فاز اصلاحی مدت‌زمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار می‌رود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس نمونه ای از الگوی صعودی الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر می‌دهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیل‌شده، تحرک قیمتی داشته باشد.

۵- الگوی مستطیل

قدرتمندترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوی مستطیل را می‌توان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آن‌ها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. به‌طور کلی این الگو نیز از نوع ادامه‌دهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یک‌روند پرقدرت محسوب می‌شود. زمانی که روند مشخصی قابل‌ملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، می‌توان بر مبنای آن تصمیم‌گیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومت‌های افقی نوسان می‌کند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکان‌پذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص می‌کند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یک‌روند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کف‌های محدوده نوسانات است.

الگوی شمعی پوشاننده صعودی در تحلیل تکنیکال چیست؟

الگوی پوشاننده صعودی چیست؟

الگوی شمعی پوشاننده صعودی (Bullish Engulfing Pattern) یک الگوی بازگشتی با دو کندل است. کندل دوم بدون در نظر گرفتن طول سایه‌ها، بدنه (real body) کندل اول را به‌طور کامل پوشش می‌دهد.

الگوی شمعی پوشاننده صعودی در انتهای روند نزولی ظاهر می‌شود و ترکیبی از یک کندل سیاه رنگ نزولی (Bearish Candle) است که به دنبال آن یک کندل سفید صعودی (Bullish – Hollow Candle) بزرگ‌تر می‌آید.

در کندل دوم این الگو، قیمت پایین‌تر از سطح قبلی باز می‌شود، اما فشار خرید قیمت را به سطحی بالاتر از سطح قبلی سوق می‌دهد و خریداران بازار را در دست می‌گیرند.

توصیه می‌شود وقتی قیمت بالاتر از حد بالای کندل پوشاننده دوم حرکت کرد، به پوزیشن خرید (long)‌ وارد شوید. این عمل را البته زمانی انجام دهید که بازگشت قیمت از روند نزولی تأیید شود.

اگر به طور اتفاقی با دیجی کوینر آشنا شده اید و هیچ اطلاعاتی در مورد الگوهای نمودار ندارید پیشنهاد می‌کنیم قبل از مطالعه ادامه مطلب، مقاله «مقدمه‌ای بر الگوهای نمودار در تحلیل تکنیکال» را مطالعه نمایید.

یک الگوی پوشاننده صعودی زمانی می‌تواند شناسایی شود که یک کندل سیاه کوچک، در کندل بعد توسط یک کندل سفید پوشیده (engulf) شده و روند صعودی را نشان دهد، بدنهٔ آن‌ها به‌طور کامل با یکدیگر هم‌پوشانی داشته و بدنهٔ کندل روز قبل به‌طور کامل توسط کندل جدید پوشیده می‌شود.

نکات مهم:

  • الگوی شمعی پوشاننده صعودی یک الگوی کندلی می‌باشدکه وقتی کندل سیاه کوچک (نزولی) در روز بعد توسط یک کندل بزرگ سفید پوشیده می‌شود، شکل می‌گیرد. در این حالت بدنهٔ کندل مشکلی به‌طور کامل توسط کندل سفید صعودی پوشیده می‌شود.
  • الگوهای پوشاننده صعودی وقتی که بیش از چهار – یا بیشتر – کندل سیاه تشکیل شده باشند، می‌توانند برگشت قیمتی را با احتمال بالاتری نشان دهند.
  • سرمایه‌گذاران در حین سرمایه‌گذاری باید علاوه بر کندل‌های تشکیل‌دهندهٔ این الگو، کندل‌های قبلی را نیز مورد بررسی قرار دهند.

یک الگوی پوشاننده چه چیزهایی به شما می‌گوید؟

یک الگوی شمعی پوشاننده صعودی نباید نمونه ای از الگوی صعودی نمونه ای از الگوی صعودی صرفاً به‌عنوان یک کندل سفید که نشان‌دهندهٔ حرکت صعودی قیمت است، به دنبال یک کندل سیاه که نمایانگر حرکت نزولی قیمت است تعبیر شود.

برای شکل‌گیری الگوی شمعی پوشاننده صعودی، قیمت در کندل دوم باید در نقطه‌ای پایین‌تر از قیمت بسته‌شدهٔ کندل اول باز شود و اگر شکاف قیمتی‌ به سمت پایین (Gap Down) وجود نداشته باشد، بدنهٔ کندل سفید فرصتی برای درگیر کردن بدنهٔ کندل سیاه روز قبل نخواهد داشت.

از آنجا که قیمت در کندل دوم، پایین‌تر از قیمت بسته‌شدهٔ کندل اول باز می‌شود و بالاتر از قیمت بازشدهٔ کندل اول بسته می‌شود، کندل سفید در یک الگوی شمعی پوشاننده صعودی (Bullish Engulfing Pattern) نشان‌گر روزی است که فروشندگان (bears) فقط در اول بازهٔ کندل قیمت سهام را کنترل می‌کنند، تا زمانی که خریداران (Bulls) کنترل قیمت را تا اتمام روز برعهده بگیرند.

کندل سفید این الگو، به‌طور معمول دارای یک سایهٔ بالاییِ کوچک است. این بدان معناست که قیمت سهام در بالاترین حد خود یا نزدیک آن بسته شده‌اند.

این نشان می‌دهد که صعود قیمت تا زمان بسته شدن قیمت در بازار ادامه داشته است. عدم وجود سایهٔ فوقانی این احتمال را ایجاد می‌کند که روز بعد کندل سفید دیگری ایجاد شود که در محدوده‌ای بالاتر از الگوی شمعی پوشاننده صعودی بسته شود، اگرچه این احتمال نیز وجود دارد که روز بعد، کندل نزولی ایجاد شود.

از آنجا که الگوهای پوشاننده صعودی تمایل به نشان دادن بازگشت قیمتی روند را دارند، تحلیل‌گران توجه ویژه‌ای به آنها نشان می‌دهند.

نمونه‌ای از الگوی پوشاننده صعودی

به‌عنوان نمونه، بیایید سهام شرکت فیلیپ موریس (NYSE: PM) را در نظر بگیریم. سهام این شرکت در سال 2011 در یک روند صعودی به حرکت خود ادامه می‌داد.

اما در سال 2012، سهام در حال عقب‌نشینی از سقف‌های قیمتی سابق خود بود. در تاریخ 13 ژانویه 2012، یک الگوی شمعی پوشاننده صعودی رخ داد.

قیمت سهم در طی آن روز از 76.22 دلار در شروع روز، به 77.32 دلار در پایان روز رسید. با این حال کمی بعدتر، که در عکس زیر نمایش داده شده است، یک کندل صعودی قوی (Bullish Candle) افت روزهای قبلی را جبران کرد و در آنجا قیمت سهام در سطحی بالاتر از روزهای قبلی خود بسته شدند.

این نشان‌گر این موضوع بود که خریداران هنوز در بازار فعال بوده و ممکن است موج دیگری در روند صعودی رخ دهد.

بازگشت‌ها در الگوی شمعی پوشاننده صعودی چگونه ایجاد می‌شوند؟

سرمایه‌گذاران باید علاوه بر توجه به دو کندلی که الگوی شمعی پوشاننده صعودی را تشکیل می‌دهند، به کندل‌های قبلی نیز نگاه کنند.

این باعث ایجاد تصویری بزرگ‌تر و واضح‌تر از اینکه آیا الگوی شمعی پوشاننده صعودی یک بازگشت روند واقعی را نشان می‌دهد یا خیر، ارائه می‌دهد.

الگوهای پوشاننده صعودی هنگام وقوع چهار کندل استیک سیاه یا بیشتر‌، یک اخطار بازگشت صادر می‌نماید. هر چه کندل استیک‌های نزولی قبلی بیشتر باشد، احتمال ایجاد یک بازگشت قیمتی در روند بیشتر می‌گردد، که این خود توسط یک کندل استیک سفید دوم که بالاتر از کندل پوشاننده صعودی بسته می‌شود، تأیید می‌شود.

چگونه براساس الگوی شمعی پوشاننده صعودی عمل کنیم؟

معامله‌گران می‌خواهند بدانند که آیا الگوی شمعی پوشاننده صعودی نشان‌دهندهٔ تغییر تمایلات و احساسات بازار (Sentiment) است یا خیر.

اگر حجم به همراه قیمت افزایش یابد، معامله‌گران ممکن است در زمانی نزدیک به بسته شدن کندل دوم الگوی شمعی پوشاننده صعودی، خرید خود را انجام داده و انتظار ادامهٔ حرکت روبه‌بالا را در کندل بعدی داشته باشند.

معامله‌گران محافظه‌کار ممکن است تا روز بعد صبر کنند، و معاملات سودآوری را با اطمینان بیشتر از بازگشت روند در آغاز انجام دهند.

تفاوت بین یک الگوی شمعی پوشاننده صعودی و الگوی شمعی پوشاننده نزولی چیست؟

این دو الگو مخالف یکدیگرند. یک الگوی شمعی پوشاننده نزولی پس از یک روند صعودی قیمت رخ می‌دهد و حرکت قیمتی رو به پایین را نشان می‌دهد.

در اینجا کندل اول، در الگوی دو کندلی، یک کندل روبه‌بالا است. کندل دوم کندل بزرگ‌تری است، با بدنهٔ واقعی که بدنهٔ کندل کوچک‌تر را کاملاً درگیر می‌کند.

محدودیت‌های استفاده از یک الگوی شمعی پوشاننده صعودی چیست؟

الگوی پوشاننده صعودی می‌تواند یک سیگنال قدرتمند باشد، به‌خصوص هنگامی که با روند فعلی قیمت ترکیب شوند. با این وجود این الگوها بی‌اشتباه نیستند.

الگوهای پوشاننده بیشتر در حرکت قیمت نزولی مفید هستند زیرا این الگو به‌وضوح تغییر حرکت به سمت بالا را نشان می‌دهد. اگر حرکات قیمتی (Price Action) متلاطم باشد، از صحت و اعتبار الگوی شمعی پوشاننده صعودی خواهد کاست.

کندل دوم یا کندل پوشاننده ممکن است دارای حجم معاملاتی بالا باشد. در صورت تمایل به معامله در این الگو، معامله‌گر می‌تواند از دستور حد ضرر استفاده کند. سود احتمالی این معامله ممکن است ریسک آن را توجیه نکند.

تعیین سود بالقوه با الگوهای پوشاننده می‌تواند مشکل باشد، زیرا کندل استیک‌ها هدف قیمتی را ارائه نمی‌دهند. در عوض، معامله‌گران برای انتخاب یک هدف قیمتی یا تعیین زمان خروج از یک معاملهٔ سودآور، باید از روش‌های دیگری مانند اندیکاتورها یا تحلیل‌های روندی استفاده کنند.

تیم تحریریه دیجی کوینر

این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.

الگوهای کنج صعودی و نزولی (Rising Wedge and Falling Wedge)

الگوی کُنج حالت خاصی از همان الگوی مثلث است با این تفاوت که اینبار هر دو ضلع آن شیب یکسان و همسو پیدا کرده‌اند. همانطور که به یاد دارید در الگوی مثلث متقارن، قیمت بین دو خط همگرا محصور می‌شد که شیب اضلاع بالایی و پایینی مثلث برخلاف یکدیگر، یعنی یکی صعودی و دیگری نزولی بود. ضلع فوقانی مثلث متقارن بعنوان یک سطح مقاومت، با شیب نزولی‌اش موجب پایین‌تر رفتن سقف بازار(قله‌ها) می‌شد و ضلع تحتانی آن بعنوان یک سطح حمایت، با شیب صعودی‌اش موجب بالاتر رفتن کف بازار(دره‌ها) می‌شد. اما در الگوی کنج شیب هر دو ضلع همسو بوده و هردو صعودی ویا هر دو نزولی هستند. با مشاهده تصویر زیر می‌توانید این موضوع را بهتر متوجه شوید:

در کنج صعودی، در عین حال که بازار مرتبا دره‌های بالاتر می‌سازد، سقف بازار نیز دایما بالاتر می‌رود، اما شیب بالاتر رفتن دره‌ها از شیب بالاتر رفتن قله‌ها سریعتر است. به همین ترتیب در کنج نزولی، سقف‌ها و کف‌ها هردو مرتبا پایین‌تر می‌روند اما شیب نزول قله‌ها از شیب نزول دره‌ها تندتر است. نکته مهم این است که برخلاف مثلث متقارن که امکان شکسته شدن در هر دو جهت را دارد، اما الگوی کنج معمولا در یک جهت، و در خلاف جهت شیب‌اش شکسته می‌شود، به این ترتیب که کنج صعودی معمولا نهایتا به سمت پایین شکسته می‌شود و کنج نزولی معمولا در نهایت به سمت بالا شکسته خواهد شد. به بیان ساده‌تر کنج‌ها اغلب برخلاف جهت شیب‌شان شکسته می‌شوند. در تصویر زیر می‌توانید نمونه‌ای از یک کنج نزولی را بر روی نمودار قیمت جهانی طلا مشاهده کنید. این کنج که در انتهای روند نزولی چهارساله تشکیل شده با شکست رو به بالای خود مقدمات لازم جهت اتمام روند نزولی قیمت طلا و آغاز نوسانات مثبت را فراهم آورده است.

الگوی کنج را نمی‌توان تحت عنوان یک الگوی «بازگشتی» یا «ادامه‌دهنده» طبقه‌بندی نمود، زیرا بسته به نوع روند قبلی‌ می‌تواند هر دو نقش را ایفا نماید. بعنوان مثال همانطور که در تصویر قبل مشاهده کردید، یک کنج نزولی که در انتهای روند نزولی ظاهر بشود می‌تواند بعنوان یک الگوی بازگشتی صعودی عمل نموده و موجب صعودی شدن روند بشود. درحالیکه همین کنج نزولی اگر در میانه یک روند صعودی تشکیل بشود می‌تواند بعنوان یک الگوی ادامه دهنده موجب تداوم روند صعودی بشود.

با اینحال ایفای نقش بعنوان یک الگوی بازگشتی معمولا برای کنج‌ها رایج‌تر است و کنج‌ها را اغلب در انتهای روندها مشاهده می‌کنیم. بعدها در مبحث امواج الیوت خواهیم آموخت که الگوی کنج‌ چگونه می‌تواند در موقعیت‌های متنوعی مانند موج‌های شماره 1 و2 و5 وa وb ظاهر بشود اما رایج‌ترین موقعیت برای تشکیل کنج‌ها معمولا در موج پنجم یعنی در انتهای روند قرار دارد. در تصویر زیر نمونه‌ای از الگوی کنج صعودی را بر روی نمودار شاخل کل بورس ایران مشاهده می‌نمایید.

الگوهای بازگشتی کندل استیک در سطح حمایت بازار فارکس

الگوی بازگشتی کندل استیک در سطح حمایت میتواند برای شناسایی و تایید این سطوح به کاربرده شود.در کاهش گسترده قیمت واکنش بازار به سطوح حمایت کلیدی روند آتی بازار را تعیین می کند.اگر روند قیمت قدرت کافی برای شکستن سطوح حمایت را نداشته باشد روند بازار بازگشتی خواهد شد.ظاهر شدن الگوهای بازگشتی کندل استیک میتوانند موجب پیش آگاهی معامله گر از بازگشت روند باشند.

الگوهای کندل استیک بسیار فراوان و متفاوت هستند و به خاطر سپردن شکل و تحلیل هر کدام ممکن است برای معامله گران مشکل باشد به همین دلیل مهم ترین الگوهای بازگشتی کندل استیک در سطح حمایت که ممکن است تاثیرگذار باشند را در این آموزش فارکس معرفی خواهیم کرد.

الگوی کندل استیک در سطح حمایت

الگوهای بازگشتی کندل استیک در سطح حمایت

شناسایی الگوهای بازگشتی کندل استیک در سطح حمایت میتواند حمایت را تایید کند و نقطه ورود به معامله خرید را تعیین کند.شناسایی و تحلیل این الگوها ساده است اگر با شکل ظاهری آن ها آشنایی کاملی داشته باشید.ما تعدادی از تاثیرگذارترین الگوهای بازگشتی را در جدول زیر جمع آوری کرده ایم.

نمونه ای از الگوی صعودی
الگوی بازگشتی تحلیل الگوی بازگشتی
الگوی بازگشتی انگلفینگ (Engulfing Pattern) که به الگوی پوشاننده نیز معروف است اگر در انتهای روند نزولی روی سطح حمایت ظاهر شود و کندل اول یک کندل کوچک نزولی و کندل دوم یک کندل صعودی که قیمت باز و بسته شدن کندل اول را پوشش دهد باشد.یک الگوی بازگشتی و نشانه ای از تغییر روند است
الگوی بازگشتی هارامی صعودی (Harami) این الگو در زبان ژاپنی باردار معنی می شود به زبان ساده کندل اول(مادر) هر چه را باردار باشد(کندل دوم) به دنیا می آورد.در نتیجه اگر کندل اول نزولی باشد و کندل دوم صعودی و این الگو روی سطح حمایت ظاهر شود میتواند نشانه ای از تغییر روند از نزولی به صعودی باشد.
الگوی بازگشتی دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji) با سایه پایینی بلند نشان میدهد فروشندگان تلاش کرده اند قیمت را پایین ببرد اما در نهایت قدرت خریداران بیشتر بوده است در نتیجه اگر پس از سنجاقک یک کندل صعودی ظاهر شود سنجاقک آخرین قیمت روز و سطح حمایت را نشان میدهد و پس از آن روند صعودی خواهد بود.
الگوی چکش (Hammer) در ادامه روند نزولی ظاهر می شود و تحلیل همانند دوجی سنجاقک دارد با این تفاوت که قیمت باز شدن و بسته شدن کندل دقیقا یکی نیست و خریداران قیمت را از سطح باز شدن نیز بالاتر برده اند.چکش در انتهای روند نزولی تایید سطح حمایت و نشانه بارز تغییر روند است.
الگوی چکش وارونه (Inverted Hammer) همانند چکش در ادامه روند نزولی ظاهر می شود نمونه ای از الگوی صعودی با این تفاوت که سایه بالایی بلندی دارد این الگو نیز نشانه ای از ورود خریداران به بازار است که سطح حمایت را تایید می کند و نوید تغییر روند بازار از نزولی به صعودی است.
الگوی ماروبزو (Marubozu) صعودی اگر در انتهای روند نزولی ظاهر شود سطح حمایت را تایید می کند و نشان قطعی تغییر روند است زیرا تمام معاملات در دوره زمانی کندل بین قیمت باز شدن تا بسته شدن توسط خریداران بوده است و بدون سایه بودن الگو تایید می کند هیچ فشاری از فروشندگان در بازار نبوده است.
الگوی سه کندلی ستاره صبح گاهی (Morning Star) متشکل از اولین کندل که یک کندل نزولی جهت گسترش روند نزولی است یک کندل میانی با سایه های بلند که سردرگمی بازار را نشان می دهد و یک کندل صعودی که تاییدی جهت صعودی شدن روند بازار است.کندل میانی این الگو تایید سطح حمایت و کندل صعودی آخر نشانه ای از تغییر روند بازار است.
الگوی بازگشتی نفوذی (Piercing Line) همانطور که از نام آن پیداست نشانه ای از نفوذ قدرت خریداران در روند نزولی است.کندل اول این الگو یک کندل نزولی قوی جهت گسترش نزول قیمت است اما کندل دوم یک کندل قوی صعودی است که قیمت بسته شدن آن از قیمت میانی کندل نزولی بالاتر است.ظاهر شدن این الگو در سطح حمایت نشانه ای از تغییر روند بازار است.
الگوی فرفره(Spinning Top) تحلیلی مانند الگوی دوجی پایه بلند دارد در واقع برخی افراد این دو الگو را یکی می دانند و نشانه سردرگمی بازار است.فرفره صعودی در انتهای روند نزولی ظاهر می شود و فقط در سطح حمایت اعتبار دارد.هرچه تعداد فرفره ها در سطح حمایت بیشتر باشد بازگشت روند از نزولی به صعودی قطعی تر است.
الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers) از سه کندل صعودی تشکسل شده است اما هر سه کندل صعودی سه سرباز سه سفید نیست برای این الگو هر کندل صعودی باید در دل کندل صعودی قبلی باز شود هر کندل بالاتر از کندل قبلی بسته شود و کندل ها باید فاقد سایه یا دارای سایه بسیار کوچکی باشند.اولین کندل سطح حمایت را تایید می کند و کندل های بعدی تایید آغاز روند صعودی هستند.

الگوهای بازگشتی کندل استیک در سطح حمایت در پایان روند نزولی نشانه ای از کاهش قدرت فروشندگان در مقابل خریداران هستند در واقع نشان میدهند فروشندگان دیگر راضی نیستند به ازای کاهش قیمت بیشتر ، عرضه را افزایش دهند و همین باعث ایجاد یک سطح حمایت قوی خواهد شد. از طرفی خریداران قیمت را برای افزایش تقاضا مناسب دانسته اند.

الگوهایی مانند ماروبزو افزایش چشم گیر قدرت خریداران را در طول جلسه معاملاتی کندل نشان می دهند و الگوهایی مانند چکش معکوس نشان می دهند با اینکه در آخر فروشندگان توانسته اند قدرت را حفظ کنند اما در طول جلسه معاملاتی تقاضا برای صعود قیمت زیاد بوده است و خریداران زیادی وارد بازار شده اند که بالاخره بر فروشندگان غلبه خواهند کرد.

doji و spinning top نشان دهنده بلاتکلیفی است و عموماً بی طرف تلقی می شوند. این الگوهای بازگشتی نشان دهنده کاهش فشار فروش است ، اما لزوما احیای فشار خرید نیست. پس از کاهش ، ظاهر یک دوجی یا یک ریسندگی نشان دهنده ناگهانی کاهش فشار در فروش است. اختلاف بین خریداران و فروشندگان ایجاد شده است و ممکن است سطح پشتیبانی ایجاد شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.