انواع تحلیل ها را بشناسیم


برآیند این روند خنثی است. در تشکیل آن کف ها و سقفها به صورت نامنظم شکل میگیرند. در مجموع صعود یا نزول قیمتی خاصی را در این روند شاهد نخواهیم بود.

تجزیه و تحلیل بازار | معیارهای ارزیابی بازار و محصول

تحلیل بازار و بررسی ویژگی‌های محصول

تجزیه و تحلیل بازار از جمله توانایی‌هایی است که همه‌ی فعالان کسب و کار باید از آن بهره‌مند باشند.

به عنوان مثال به کارآفرینی فکر کنید. آغاز کارآفرینی با ایده پردازی است. اما همه چیز به ایده پردازی ختم نمی‌شود. مهم است بتوانیم بازار مورد نظر خود را تجزیه و تحلیل کنیم و ببینیم نگاه بازار به ایده (و محصول) ما چیست.

به همین علت، همواره بخشی از مدل کسب و کار و اسنادی که به عنوان طرح تجاری تنظیم می‌شوند، به تحلیل بازار اختصاص پیدا می‌کند.

تجزیه و تحلیل بازار می‌تواند در مورد هر نوع بازاری به‌کار گرفته شود: از بازار پوشاک و خودرو تا بازار پول و طلا.

بر این اساس، درس حاضر را به معرفی برخی از فاکتورهای قابل‌استفاده در تحلیل بازار اختصاص داده‌ایم.

در این درس، موارد زیر را مرور می‌کنیم و شرح می‌دهیم:

  • میزان ضرورت محصول (کالا یا خدمت) برای بازار (Urgency)
  • اندازه بازار (Market size)
  • محدوده قیمت قابل عرضه (Potential Price Range)
  • هزینه جذب مشتری یا ایجاد مشتری جدید (Customer Acquisition Cost)
  • هزینه رساندن محصول به دست مشتری (Product Delivery Cost)
  • میزان منحصر به فرد بودن محصول (Product Uniqueness)
  • سرعت عرضه محصول به بازار (Speed to market)
  • نیاز به سرمایه‌گذاری اولیه (Up-front investment)
  • پتانسیل عرضه محصولات وابسته (Cross-sell potential)
  • مدت زمان زنده ماندن یا طول عمر محصول (Product Lifespan)

البته لازم به تأکید است که فعلاً در حد بررسی عمومی در درس ارزش آفرینی، موارد زیر را مطرح می‌کنیم. به همین خاطر، به سبک بسیاری از کتاب‌ها و دوره‌های کارآفرینی و خلق کسب و کار، همه‌ی فاکتورها را زیرِ عنوان تحلیل بازار جا داده‌ایم.

اما بعداً این هر یک از آن‌ها باید در درس تخصصی خود بررسی شوند. برخی از آن‌ها باید در طراحی محصول، برخی دیگر در بازاریابی و تعدادی نیز در درس استراتژی مورد توجه قرار بگیرند.

توجه داشته باشید که فعلاً در این مرحله، ما قصد ارزش‌گذاری روی وضعیت‌های مختلف نداریم.

بنابراین اگر از حجم بازار حرف می‌زنیم، نمی‌خواهیم بگوییم کوچک بودن بازار یا بزرگ بودن آن، خوب است یا بد.

بلکه صرفاً می‌خواهیم فاکتورهای مورد توجه در تحلیل بازار را بشناسیم.

بدیهی است در درس‌های تخصصی‌تر، فرصت‌ها و چالش‌های هر وضعیت را بررسی خواهیم کرد.

ضمناً لازم به تأکید است که قرار نیست همه‌ی فاکتورها و مولفه‌های زیر، در همه‌ی انواع بازارها و محصول‌ها قابل طرح و مفید باشند. بنابراین احتمالاً لازم خواهد بود بسته به محصولی که در ذهن دارید و بازاری که مد نظر شماست، تعدادی از این فاکتورها را انتخاب و بررسی کنید.

شدت نیاز و ضرورت محصول از نگاه بازار (Urgency)

نخستین سوالی که باید به آن فکر کنیم این است که بازار (همه‌ی کسانی که تقاضای این محصول را دارند یا ممکن است داشته باشند) تا چه حد محصول ما را مورد نیاز و ضروری می‌بیند؟

گاهی اوقات بازار قانع شده است که اصل محصول ضروری است (مانند بیمه شخص ثالث) و آن‌چه باقی می‌ماند این است که پیشنهاد ما را از میان انواع پیشنهادها انتخاب کند.

اما گاهی نیز ممکن است اصل محصول هنوز چندان جدی تلقی نشود (مانند بیمه زندگی). بنابراین ما دو مرحله پیش روی خود داریم:

  • آموزش دادن بازار و قانع کردن بازار به استفاده از محصول (به طور عمومی)
  • قانع کردن بازار به این‌که از میان همه‌ی پیشنهادها، پیشنهاد ما را انتخاب کند.

تحلیل بازار با توجه به میزان ضرورت محصول

در این‌جا باید به چند نکته توجه داشته باشیم:

  • میزان نیاز به محصول، در سگمنت‌های مختلف بازار یکسان نیست. مثلاً مالکان خودروهای گران‌قیمت در مقایسه با مالکان خودروهای ارزان‌قیمت، احتمالاً بیمه‌ی بدنه را ضروری‌تر ارزیابی می‌کنند.
  • ضرورت از جنس ادراک و نگرش است. بنابراین میزان نیاز به محصول و ضروری بودن آن، می‌تواند با آموزشِ بازار هدف تغییر کند. مثلاً ممکن است عرضه‌کننده‌ی مکمل‌های غذایی، با آموزش‌ بازار (از طریق تبلیغات و بازاریابی محتوا) بتواند نگرش به ضروری بودن مکمل‌ها را در جامعه‌ی هدف خود افزایش دهد. مشابه همین مسئله را می‌توان درباره‌ی داروهای گیاهی و محصولات ارگانیک و طبیعی نیز مطرح کرد.
  • میزان ضرورت محصول از نگاه بازار، با تغییر بازار هدف تغییر می‌کند. فرض کنید می‌خواهید دوره‌های آموزش آنلاین برگزار کنید. اگر جامعه‌ی هدف خود را گروهی انتخاب کنید که تا کنون، از آموزش آنلاین استفاده کرده‌اند، نگاه آن‌ها به خدمات شما با گروهی که تا کنون صرفاً از خدمات فیزیکی استفاده کرده‌اند، متفاوت خواهد بود.

واضح است که اگر بتوانید پاسخ این سوال را به درستی تشخیص دهید، تکلیف‌تان برای آینده‌ی کسب و کار و استراتژی‌هایی که باید انتخاب کنید، مشخص‌تر خواهد بود.

اندازه‌ی بازار یا Market size

وقتی از اندازه‌ی بازار یا Market size حرف می‌زنیم، منظورمان برآیند تقاضای موجود برای یک محصول است.

طبیعی است بر اساس آن‌چه در درس انواع بازار مطرح کردیم، اندازه بازار را هم به شکل‌های مختلف، از جمله شیوه‌های زیر، می‌توان تعریف کرد:

  • بازار بالقوه: مجموع تقاضای بالقوه‌ای که می‌تواند برای محصول وجود داشته باشد.
  • بازار فعال: مجموع تقاضای فعال موجود (که این محصول را از ما و رقیبان‌مان تهیه می‌کنند)
  • بازار مورد نیاز: مجموع تقاضایی که دستیابی به آن در سال اول (یا دو سال یا پنج‌سال اول) برای بازگشت سرمایه‌گذاری اولیه ضروری است.

در این‌جا باید به دو نکته توجه داشته باشید:

نکته‌ی اول این‌که اندازه بازار با اندازه صنعت تفاوت دارد. در مورد اول ما از میزان تقاضا حرف می‌زنیم و در مورد دوم، از میزان عرضه.

نکته‌ی دوم هم این است که به خاطر داشته باشیم بزرگ یا کوچک بودن بازار، مزیت ذاتی ندارد. بلکه منابع سازمانی، نوع محصول، جایگاه ما در بازار، توانایی رقابت و ده‌ها فاکتور دیگر در کنار هم، مشخص می‌کنند که چه اندازه‌ای از بازار می‌تواند برای ما مناسب و مطلوب باشد.

محدوده قیمت قابل عرضه یا Potential Price Range

وقتی محصول را صرفاً بر اساس نوع آن تعریف می‌کنیم، ممکن است در دام خطای تعمیم گرفتار شویم. به این معنا که احتمال دارد ناخواسته، ویژگی‌های بخشی از بازار را به تمام بازار نسبت دهیم.

به عنوان مثال، فرض کنید از بازار مسکن حرف می‌زنیم.

آیا واقعاً بازار آپارتمان‌های کمتر از ۵۰ متر، با بازار آپارتمان‌های بالای ۵۰۰ متر یکی است؟

آیا بازاری که برای مسکن چند صد میلیون تومان پول دارد و باید با وام، بودجه‌ی خود را تکمیل کند، با بازاری که چند میلیارد تومان برای خرید یک ملک در نظر می‌گیرد، رفتار یکسانی دارد؟

رفتار این سگمنت‌ها، پاسخ آن‌ها به تغییرات قیمت، اثر استراتژی‌های بازاریابی و فروش بر روی هر یک از آن‌ها، می‌تواند متفاوت باشد.

بنابراین وقتی درباره‌ی یک محصول و بازار آن فکر می‌کنیم، گاهی اوقات مناسب است مشخص کنیم که منظورمان کدام سگمنت از بازار است.

به عبارت دیگر، بگوییم: «ما درباره‌ی سگمنتی از بازار حرف می‌زنیم که انواع تحلیل ها را بشناسیم برای محصولِ X حاضرند بین … تا … ریال پرداخت کنند.»

تحلیل بازار بر اساس محدوده قیمت

باز هم لازم به یادآوری است که این بحث، به صورت مستقل و تخصصی در مدیریت بازاریابی با عنوان بخش بندی بازار مطرح می‌شود.

اما توجه به برخی نکات پایه (مثل تفکیک بازه‌ی قیمت) حتی در گام‌های اولیه‌ی تحلیل بازار نیز ضروری است و می‌تواند زوایای پنهان بازار را بهتر برایمان روشن کند.

دسترسی کامل به این درس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت به عنوان کاربر ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به درس‌های ارزش آفرینی به دوره‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانید فهرست آنها را در این‌جا ببینید:

البته بررسی‌های ما نشان می‌دهد که علاقه‌مندان به ارزش آفرینی از بین درس‌های متنوع متمم به درس‌های زیر علاقه‌ی بیشتری نشان داده‌اند:

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

تمرین (لازم نیست به همه‌ی تمرین‌ها پاسخ دهید)

محصول و بازار خاصی را انتخاب کنید و میزان ضرورت محصول از نگاه بازار را برآورد کنید. این محصول می‌تواند یکی از همان مواردی باشد که درس‌های قبل انتخاب و تحلیل کرده‌اید (می‌توانید به ضرورت، امتیازی بین صفر تا ده داده و و سپس علت ارزیابی خود را شرح دهید).

برای اینکه میزان ضرورت این محصول در نگاه بازار افزایش یابد، چه گزینه‌هایی در ذهن دارید؟

چه برآوردی از هزینه‌ی جذب مشتری فعلی یا ایجاد مشتری تازه برای این محصول خود دارید؟ این هزینه تا چه حد تابع مقیاس کسب و کار است؟

اگر در یک بازار، هزینه‌ی جذب مشتری و هزینه‌ی خلق مشتری بسیار نزدیک باشد، استراتژی بازاریابی در مقایسه با شرایطی که هزینه‌ی ایجاد مشتری جدید بسیار بالاست چه تفاوتی خواهد داشت؟

چه تغییراتی می‌توان در محصول مد نظر شما ایجاد کرد که مدت زنده ماندن آن (بی‌نیاز بودن به طراحی مجدد) افزایش یابد؟ آیا چنین تغییری قابل توصیه هست؟

آموزش کندل شناسی در تحلیل تکنیکال

کندل شناسی

کندل شناسی به علم بررسی رفتاری کندل‌ها گفته می‌شود. هر کندل دارای چهار مشخصه می‌باشد (قمیت آغازین، قیمت پایانی، بدنه کندل سایه). علاوه برموارد ذکر شده در هر کندل اطلاعاتی به صورت نهان موجود می‌باشد که در این مقاله به آن‌ها می‌پردازیم.

کندل شناسی

هر کندل نماینده یک دوره معاملاتی (مثلا یک روز) می‌باشد در واقع در آن اطلاعاتی بسیار مهمی نهفته می‌باشد. این اطلاعات شامل رفتار معامله گران و خواسته‌های آن‌ها از آینده سهم می باشد به مثال‌هایی زیر توجه نمایید. سهم x در طول معاملات روز، هر بار به صف فروش می‌رسد قدرت خریدارن بیشتر می‌شود و باعث خروج سهم از آن ناحیه می‌شود. این رفتار معامله گران به این معنی است سهم مورد نظر توانایی رشد قابل قبولی دارد و خریداران علاقه دارند این سهم را در قیمت‌های ازران‌تر بخرند.

به کندل زیر توجه نمایید:

کندل شناسی

همانگونه که در شکل بالا مشاهده می‌کنیم در کندل مورد نظر با کم شدن قیمت در روز معاملاتی, خریدارن اقدام به خرید در این سطح قمیت داشته‌اند. در واقع توقع معامله گران رشد سهم مورد نظر است که باعث ایجاد کندل فوق شده است. بطورکلی هرگاه سایه کندل ما بسیار بیشتر از بدنه کندل باشد جهت حرکت آینده سهم مخالف جهت سایه می‌باشد در واقع اگر سایه بلند پایین, ادامه حرکت مثبت و اگر سایه بلند بالا, ادامه حرکت منفی را نشان می‌دهد.

کندل شناسی

در شکل فوق همانگونه که مشخص شده هر چقدر سطح قیمتی بالاتر می‌رود معامله گران تمایل به فروش بیشتری دارند که این تمایل خود را در شکل کندل به نمایش گذاشته است. همانگونه که قبلا گفته شد جهت ادامه روند در جهت عکس سایه کندل می‌باشد. حال به بررسی کلی الگوهای کندلی می‌پردازیم. مهمترین ویژگی‌های سیستم کندلی تشکیل الگوهای کندلی است که در انواع تحلیل ها را بشناسیم زیر به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

نمودارهای شمعی در دسته بهترین نمودارهای مورد علاقه تحلیلگران علم تکنیکال قرار می­‌گیرند. برجسته­ترین ویژگی شمع‌­ها طول بدنه­شان است که وضعیت بازار را در آن بازه زمانی به خوبی به تصویر می­‌کشد. از این رو، این نمودارها از زمان پیدایش تاکنون، بسیار مورد توجه قرار گرفته‌­اند. هر شمع، چهار نقطه از قیمت را نشان می­‌دهد که این نقاط شامل نقطه آغازین قیمت در آن بازه زمانی، نقطه بسته شدن سهم، حداکثر و حداقل قیمت می­‌باشد. هرچقدر فاصله میان نقطه باز شدن و بسته شدن بیش­تر باشد، خرید و فروش در آن محدوده زمانی هیجانی‌­تر است چرا که سهم، قیمت­‌ها متفاوتی را تجربه کرده است.

دقیقا بر عکس این حالت، یعنی نزدیک بودن قیمت ابتدایی با قیمت پایانی بیانگر این است که خریداران و فروشندگان بر ارزش دارایی توافق دارند و درگیری کمتری با یکدیگر دارند خواهد بود. حداکثر و حداقل قیمت سهم که ممکن است بصورت میله­‌های باریکی در خارج از بدنه نمایش داده شوند که این میله­‌ها سایه نامیده می­‌شوند. از نظر تحلیلگران ژاپنی، بدنه اهمیت بیشتری نسبت به سایه‌­ها دارد. بسته به اندازه بدنه، وجود یا عدم وجود سایه، طول بدنه نسبت به سایه و مثبت (شمع سفید) یا منفی (شمع سیاه) بودن شمع­‌ها طی یک الی چند واحد زمانی، نام­‌ها و الگوهای متفاوتی برای آن­‌ها در نظر گرفته شده است. برخی از این الگوها ماهیتی بازگشتی و برخی دیگر ماهیتی تحکیمی (یا تداوم روند) دارند. الگوهای بازگشتی (الگوهای تغییر روند)، روند سهم را پس از ایجاد الگو تغییر می‌­دهند اما الگوهای تحکیمی، روند پیشین سهم را ادامه­ خواهند داد.

انواع شمع ­ها

  • Long Days: شمع­هایی به بدنه­‌های بلند و سایه­‌های کوتاه.
  • فرفره: شمع­‌هایی به بدنه­‌های کوچک و سایه­‌های بلند.
  • دوجی: شمع‌­هایی بدون بدنه اما سایه‌­هایی بلند.

کندل شناسی

  • Marubozu: شمع­‌هایی که در ابتدا یا انتهای آغاز آن، سایه‌­ای وجود ندارد.

کندل شناسی

انواع آرایش شمع‌­ها منجر شد تا در دسته­ بندی‌­های مختلف تک شمعی، دو شمعی و سه شمعی قرار بگیرند.

الگوهای تک شمعی

الگوی چکش، چکش برعکس و مرد به دار آویخته

الف) الگوی چکش و چکش برعکس در انتهای یک روند نزولی تشکیل می­‌شوند و فارغ از این که رنگ شمع چه باشد، نوید آغاز یک روند صعود را به سهم می‌­دهند. البته در صورتی که رنگ شمع سفید باشد، احتمال صعود بیشتر خواهد بود.

کندل شناسی

ب) الگوی مرد به دار آویخته در انتهای یک روند صعودی تشکیل می­‌شوند و همانند دو الگوی قبلی، فارغ از این که رنگ شمع چه باشد، شروع­کننده یک روند نزولی در سهم خواهد بود. در صورتی که رنگ شمع سیاه باشد، احتمال نزول بیشتر می­‌شود.

چکش‌­ها و مرد به دار آویخته باید ویژگی‌­های زیر را داشته باشد:

  • طول سایه پایینی باید دست کم دو برابر طول بدنه اصلی باشد.
  • سایه بالایی نباید وجود داشته باشد یا حداقل بسیار کوچک باشد.

لازم به ذکر است که هر سه الگو، بازگشتی­اند.

الگوهای دو شمعی

الگوی پوشای صعودی و نزولی

این الگو از دو شمع با رنگ­‌های متضاد به وجود می آید و جزو الگوهای بازگشتی می‌­باشند.

الف) الگوی پوشای صعودی در حالی به وجود می­آید که بازار روندی نزولی را طی می­‌کند تا این که بدنه اصلی یک شمع سفید، کل بدنه اصلی شمع سیاه قبل از خود را می­‌پوشاند. این الگو نشان می­‌دهد که فشار خرید بر فروش غالب شده است.

ب) الگوی پوشای نزولی نیز در شرایطی به وجود می­‌آید که بازار در یک روندی صعودی را قرار دارد اما بدنه اصلی یک شمع سیاه، کل بدنه اصلی شمع سفید پیش از خود را می‌­پوشاند. این الگو نشان می­‌دهد که فشار عرضه بر تقاضا غالب شده است.

لازم به ذکر است که وجود دو فاکتور همراه با الگوی پوشا، اهمیت و احتمال وقوع بازگشت را افزایش می­‌دهد:

  • شمع اول در الگوی پوشا بدنه اصلی کوچک و شمع دوم، بدنه اصلی خیلی لندی داشته باشد.
  • حجم معاملات روی شمع دوم الگوی پوشا به شدت زیاد باشد.

ابر سیاه و الگوی نفوذی

الگوی ابر سیاه و نفوذی همانند الگوی قبل از دو شمع با رنگ­‌های متفاوت تشکیل می­‌شوند. الگوی ابر سیاه زمانی که در سقف به نوعی تراکم ایجاد می­‌شود، قابل شناسایی است. اولین شمع از این الگو، شمع سفیدی با بدنه بلند است. در بازه زمانی بعد، قیمت بالاتر از بالاترین قیمت روز قبل باز می‌شود اما پایین تر از ابتدای روز قبل بسته می­‌شود. هرچقدر نفوذ شمع سیاه در شمع سفید بیش­تر باشد، استحکام الگو بیشتر است. برخی تحلیلگران نفوذ ۵۰ درصدی شمع سیاه در شمع سفید را، شرط اعتبار این الگو می­‌دانند.

الگوی نفوذی از طرف دیگر، معکوس الگوی ابر سیاه و یک الگوی بازگشتی کف است. قسمت حساس این الگو آن است که انعطاف­ پذیری در رابطه با نفوذ ۵۰ درصدی شمع سفید درون شمع سیاه اندکی کمتر است. به عبارت دیگر، شمع سفید حتما می­‌بایست حداقل نیمی از ابر سیاه را بپوشاند در غیر این صورت، الگو می‌­تواند حتی در دسته الگوهای ادامه­ دهنده یا تحکیمی به شمار رود.

الگوهای سه شمعی

ستاره صبحگاهی و عصرگاهی

ستاره صبحگاهی یک الگوی بازگشتی کف است یعنی در یک بازار نزولی رخ می­‌دهد. به این دلیل نام آن ستاره صبحگاهی نامیده شده که نشانه صعود قیمت است. این الگو با شمع بلند سیاه شروع شده و شمع بعدی آن بدنه کوچکی دارد که با فاصله از بدنه شمع قبلی تشکیل می‌­شود. شمع سوم یک شمع سفید است با بدنه‌­ای در حدود بدنه شمع اول. در حقیقت این الگو به معنای برتری یافتن فشار خرید در بازار است.

ستاره عصرگاهی دقیقا عکس ستاره صبحگاهی، نشانه نزول بازار است. در شکل مطلوب الگوی ستاره عصرگاهی، لازم است بین بدنه شمع اول و بدنه شمع دوم و همچنین بین بدنه شمع دوم و بدنه شمع سوم، شکاف وجود داشته باشد.

این دو الگو همانند الگوهای قبل هستند با این تفاوت که اگر شمع دوم دوجی باشد، این دو الگو اخطار قوی­تری برای تغییر روند می­‌باشد.

کندل شناسی

در انتهای یک روند نزولی اگر بعد از یک شمع سیاه قوی، ستاره دوجی با فاصله زیاد از شمع قبل تشکیل می­‌شود.، زمانی اخطار برگشت تایید می­‌شود که بعد از ستاره دوجی، یک شمع بزرگ سفید که بدنه آن نتواند در شمع سیاه پیشروی کند، ایجاد شود. دراین حالت، اخطار پایان روند نزولی و آغاز روند صعودی به وجود می­‌آید. این الگو، کودک رها شده صعودی یا سقف نام دارد اما احتمال رخداد آن در بازار معاملات بسیار کم است. عکس این حالت نیز، الگوی کودک رها شده نزولی یا کف نامیده می­‌شود.

کندل شناسی

ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اگرچه مطالعه تمامی حالات محتمل برای شمع­‌ها لازم است اما تحلیل دانش کندل­‌ها به تنهایی کافی نیست و استفاده از خطوط روند، حمایت و مقاومت، کانال­‌ها و سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال در اولویت اول قرار دارند. از شمع­‌ها در قسمت­‌های حساس سهم به عنوان مهر تاییدی بر پیش­بینی آن هم نه در بلند مدت می‌­توان استفاده نمود.

انواع نمودار در فارکس و نحوه خواندن آنها

انواع نمودار در فارکس

در این مقاله از مقالات آموزش فارکس قصد داریم شما را با انواع نمودار در فارکس آشنا کنیم. برای مطالعه نحوه حرکت یک جفت ارزی، به روشی نیاز است تا بتوانیم رفتار حال و گذشته قیمت آن را بررسی کنیم. نمودار ها برای چنین کاری ساخته شدند. در این مقاله با انواع نمودار فارکس و نحوه تفسیر آن آشنا می شویم.

یک نمودار یا تخصصی تر بگوییم ، یک نمودار قیمتی ، نخستین ابزاری است که هر معامله گری که از تحلیل تکنیکال استفاده می کند نیاز به یادگیری آن دارد.

یک نمودار در واقع نمایش تصویری قیمت یک جفت ارزی در یک بازه زمانی مشخص است.

نمودار و روندهای قیمتی

نمودار در واقع عملکرد معاملاتی را که طی یک دوره معاملاتی (چه بازه 5 دقیقه ، یا 4 ساعته ، و یا روزانه و هفتگی) رخ می دهد ، به تصویر می کشد.

با استفاده از داده های قیمتی برای هر دارایی مالی (یا جفت ارز) در طول یک دوره زمانی ، می توان نمودار تحلیلی ساخت.

تغییرات قیمت یک سری اتفاقات عمدتاً تصادفی است ، بنابراین کار ما به عنوان معامله گر مدیریت ریسک و ارزیابی احتمالات است و در اینجاست که نمودارها به کار ما می آیند.

نمودارها کاربر پسند هستند ، زیرا درک و نمایش نحوه حرکات قیمتی در طول زمان را بسیار آسان تر می سازند ، بعبارتی چیزی است که بصورت بصری بخوبی در می آید.

با استفاده از نمودار ، حرکات قیمتی ، الگوها و روند های یک جفت ارز به راحتی قابل شناسایی و تحلیل هستند.

در نمودار ، محور y (محور عمودی) مقیاس قیمت را نشان می دهد و محور x (محور افقی) مقیاس زمانی را نشان می دهد.

قیمت ها روی محور x از چپ به راست ترسیم می گردند.

آخرین قیمت در انتهای سمت راست نمودار ترسیم می شود.

نمودار کندل استیک در فارکس

جالب است بدانید در زمان های قدیم، نمودارها با دست ترسیم می شدند!

خوشبختانه به خاطر ما ، بیل گیتس و استیو جابز متولد شدند و رایانه ها را به عموم ارائه کردند، تا نمودارها امروزه به طرز شگفت انگیزی توسط نرم افزار ترسیم شوند.

نمودار قیمت نشان دهنده چیست؟

نمودار قیمت تغییرات عرضه و تقاضا را به تصویر می کشد.

یک نمودار ، هر معامله خرید و فروش آن جفت ارز یا کالا را در هر لحظه با هم جمع می کند.

نمودار شامل تمامی اخبار منتشر شده و همچنین انتظارات فعلی معامله گران از اخبار آینده است.

وقتی زمان آینده فرا می رسد و واقعیت با این انتظارات متفاوت است، قیمت ها دوباره تغییر می کنند.

“اخبار آینده” اکنون “خبرهای منتشر شده” است و با این اطلاعات جدید، معامله گران انتظارات خود را بر اساس اخبار آینده تنظیم می کنند. و این چرخه تکرار می شود.

نمودارها تمامی فعالیت میلیون ها شرکت کننده در بازار را ، چه انسان باشند و چه ربات با هم ترکیب می کند.

این که آیا معامله با اقدامات یک صادرکننده ، دخالت ارزی از سوی یک بانک مرکزی ، با استفاده از هوش مصنوعی یک صندوق انجام شده باشد یا معاملات اختیاری تریدرهای خرد باشد فرقی نمی کند ، یک نمودار تمام این اطلاعات را با هم و در یک قالب تصویری ترکیب می کند تا معامله گران بتوانند براحتی به تحلیل و مطالعه آنها بپردازند.

اینها نشان دهنده ارزش بالای نمودارها در فارکس هستند.

انواع نمودارهای قیمت

بیایید نگاهی به سه نوع از محبوب ترین نمودار های قیمتی اندازیم:

  1. نمودار خطی
  2. نمودار میله ای
  3. نمودار شمعی ژاپنی

حال ، ما هر یک از این نمودارهای فارکس را برای شما توضیح خواهیم داد و به شما می گوییم که چه چیزهایی باید درباره هر یک از آنها بدانید.

نمودار خطی

یک نمودار خطی ساده ، از قیمت بسته شدن به قیمت بسته شدن بعدی یک خط رسم می کند.

وقتی خط ها به هم وصل می شوند ، می توانیم حرکت کلی قیمت یک جفت ارز را در طول یک بازه زمانی ببینیم.

نمودار خطی در فارکس

درک نمودار خطی ساده است، اما نمودار خطی ممکن است جزئیات زیادی در مورد رفتار قیمت در داخل آن بازه زمانی به معامله گر ارائه ندهد.

تنها چیزی که می دانید این است که قیمت در پایان بازه در نقطه X بسته شد. کوچکترین سرنخی از سایر اتفاقات رخ داده نخواهید داشت.

اما نمودار خطی به معامله گر کمک می کند تا بتواند روندها را راحت تر مشاهده کرده و بصورت تصویری قیمت بسته شدن را از یک بازه زمانی به بازه دیگر بتواند مقایسه کند.

این نوع نمودار معمولاً برای رسیدن به یک “تصویر کلی” از حرکات قیمت استفاده می شود.

نمودار خطی همچنین روندها را بهتر نشان می دهد ، که در واقع همان شیب خط است.

برخی از معامله گران سطح بسته شدن را مهم تر از سطح باز شدن ، کف نوسان یا سقف نوسان قیمت می دانند. آنها فقط به قیمت بسته شدن توجه می کنند و نوسانات قیمتی در یک جلسه معاملاتی نادیده گرفته می شوند.

در اینجا مثالی از نمودار خطی EUR / USD آورده شده است:

نمودار خطی یورو/دلار

نمودار میله ای

نمودار میله ای کمی پیچیده تر است. این نمودار قیمت باز شدن و بسته شدن و همچنین سقف و کف قیمتی را نشان می دهد.

نمودار میله ای به تریدر کمک می کند تا بتواند محدوده نوسان قیمت هر بازه زمانی را ببیند.

نمودار میله ای در فارکس

میله ها ممکن است میله به میله بزرگ یا کوچک شوند.

کف میله عمودی نشان دهنده پایین ترین قیمت معامله شده برای آن بازه زمانی است ، و سقف میله بیشترین قیمت پرداخت شده را نشان می دهد.

خود میله عمودی دامنه معاملات آن جفت ارز را به صورت کلی نشان می دهد.

با بیشتر شدن نوسانات قیمتی ، میله ها بزرگتر می شوند. با کم شدن نوسانات قیمتی ، میله ها نیز کوچکتر می شوند.

نوسان در اندازه میله به دلیل نحوه ساخته شدن هر میله است. ارتفاع عمودی میله نشان دهنده بازه بین سقف قیمت و کف قیمت دوره آن میله است.

میله قیمتی همچنین قیمت های باز شدن و بسته شدن آن بازه زمانی را با خطوط افقی متصل ثبت می کند.

زایده افقی در سمت چپ میله قیمت باز شدن و زایده افقی در سمت راست قیمت بسته شدن است.

در اینجا مثالی از نمودار میله ای برای EUR / USD آورده شده است:

نمودار میله ای یورو/دلار

توجه داشته باشید ، در درسها، منظور ما از کلمه “میله” یک قطعه داده روی نمودار است.

هر میله یک بازه از زمان است که بسته به انتخاب شما ممکن است 1 ساعت، یک روز و یا یک هفته باشد.

در موقع استفاده از نمودار ها به بازه زمانی آن نمودار دقت داشته باشید.

نمودار OHLC چیست؟

نمودارهای میله ای نمودارهای “OHLC” نیز نامیده می شوند زیرا نشانگر Open ، High ، Low و Close برای آن جفت ارزی است.

تفاوت عمده بین نمودار خطی و میله ای این است که نمودار میله ای می تواند نوسانات را نیز نشان دهد.

در اینجا مثالی از میله قیمت مجدد ارائه می شود:

نمودار میله ای در فارکس

OPEN : خط افقی کوچک در سمت چپ و نشاندهنده قیمت باز شدن است.

High : سقف خط عمودی معرف بالاترین قیمت بازه زمانی است.

LOW: کف خط عمودی کمترین قیمت دوره زمانی را مشخص می کند.

CLOSE: خط افقی کوچک در سمت راست میله نشاندهنده قیمت بسته شدن است.

نمودارهای شمعی ژاپنی

نمودار شمعی ژاپنی نوعی دیگر از نمودار میله ای است.

نمودارهای شمعی ژاپنی همان اطلاعات انواع تحلیل ها را بشناسیم قیمتی نمودار میله ای را نشان می دهند اما در قالبی زیبا تر و گرافیکی تر.

بسیاری از معامله گران این نوع نمودار را دوست دارند زیرا نه تنها زیباتر است ، بلکه خوانش آن نیز آسان تر است.

نمودار شمعی در فارکس

میله های شمعی ژاپنی همچنان نشان دهنده دامنه بالا به دامنه پایین با استفاده از یک خط عمودی هستند.

با این حال ، در نمودار شمعی ژاپنی ، بدنه در وسط، نشان دهنده محدوده بین قیمت باز شدن و بسته شدن است.

کندل ها (شمع ها) با نمایش “بدنه” و استفاده از رنگ های مختلف باعث می شوند تا حس بهتری از صعودی یا نزولی بودن بازار داشته باشیم.

از قدیم رسم اینگونه بوده که اگر بدنه در وسط پر شود یا رنگی شود ، انواع تحلیل ها را بشناسیم جفت ارز کمتر از قیمتی که باز شده بسته شده است.

در مثال زیر ، “رنگی که با آن پر شده” سیاه است. برای بدنه های “پر شده” ما ، بالای بدنه قیمت باز شدن و پایین بدنه قیمت بسته شدن است.

اگر قیمت بسته شدن بالاتر از قیمت باز شدن باشد ، بدنه در وسط “سفید” یا توخالی یا پر نشده خواهد بود.

شمع ها در نمودار شمعی

نمودارهای شمعی رنگی دست داشتنی ترند

در اینجا ، ما دوست نداریم از کندل های سیاه و سفید سنتی استفاده کنیم. چراکه چندان جذاب نیستند.

و از آنجا که ما وقت زیادی را صرف نگاه کردن به نمودارها می کنیم ، احساس می کنیم نگاه کردن به نمودار رنگی آسان تر است.

یک تلویزیون رنگی بسیار بهتر از یک تلویزیون سیاه و سفید است ، پس چرا این کندل ها کمی رنگ و رو نداشته باشند؟

ما رنگ سبز را جایگزین رنگ سفید و قرمز را جایگزین رنگ سیاه کردیم. این بدان معناست که اگر قیمت بالاتر از قیمت باز شده بسته شود ، کندل سبز است.

اگر قیمت پایین تر از قیمت باز شدن بسته شود ، کندل قرمز می شود.

در دروس بعدی ، خواهید دید که چگونه استفاده از کندل های سبز و قرمز به شما کمک می کند چیزهای روی نمودار را بسیار سریعتر ببینید ، مانند روند صعودی / نزولی و نقاط برگشت احتمالی.

اکنون ، فقط به یاد داشته باشید که در نمودارهای فارکس، ما از کندل های قرمز و سبز به جای سیاه و سفید استفاده کرده ایم و از این به بعد نیز از این رنگ ها استفاده خواهیم کرد.

کندل های زیر را ببینید! می دانیم که دوست دارید!

نمودارهای شمعی رنگی در فارکس

در اینجا مثالی از نمودار شمعی ژاپنی برای EUR / USD آورده شده است. زیبا نیست؟

نمودار شمعی یورو/ دلار

هدف از نمودار شمعی ژاپنی صرفاً یک کمک بصری است زیرا اطلاعات دقیقاً مشابه نمودار میله ای را در خود دارد.

مزایای نمودار شمعی ژاپنی

  • کندل ها به راحتی قابل تفسیر هستند و نقطه خوبی است تا مبتدیان شروع به بررسی و مطالعه نمودار فارکس کنند.
  • استفاده از نمودار شمعی ژاپنی آسان است. چشمان شما تقریباً بلافاصله اطلاعات موجود در میله ها را می گیرند. به علاوه ، تحقیقات نشان می دهد که تصاویر به افزایش دقت در مطالعه کمک می کنند ، بنابراین ممکن است به معامله نیز کمک کند!
  • کندل ها و الگوهای کندلی نام های جالبی مثل “شوتینگ استار” دارند که به شما در یادآوری الگوها کمک می کنند.
  • کندل ها در شناسایی نقاط برگشت بازار بخوبی عمل می کنند – برگشت از روند صعودی به نزولی یا از روند نزولی به روند صعودی. بعداً در این باره بیشتر خواهیم گفت.

نمودارها انواع مختلفی دارند و الزاماً یکی بهتر از دیگری نیست.

داده ها ممکن است برای ساخته شدن نمودار یکسان باشند اما نحوه ارائه و تفسیر داده ها متفاوت است.

هر نمودار مزایا و معایب خاص خود را دارد. برای تحلیل تکنیکال می توانید هر نوع که دوست دارید را انتخاب کنید یا از چندین نمودار همزمان استفاده کنید. همه چیز به سلیقه شخصی شما بستگی دارد.

اکنون که می دانید چرا کندل ها بسیار جذاب هستند. وقت آن است که به شما بگوییم که در بیشتر جاها (اگر نگوییم همه جا) در این سایت از نمودارهای شمعی ژاپنی استفاده کرده ایم.

جمع بندی انواع نمودار

نمودار های قیمتی مختلفی وجود دارد که معامله گران می توانند برای تحلیل بازار فارکس از آنها استفاده کنند.

در خواندن نمودارهای قیمتی ، کار را پیچیده نکنید.

همینکه سلایق نموداری خود را پیدا کردید ، به دنبال وزن صحیح و کافی از اطلاعات در نمودار باشید تا بتوانید تصمیمات خوبی در زمینه معاملات بگیرید. بعبارتی اطلاعات بیش از حد نباشد که مغز شما هنگ کند و نتوانید هیچ تصمیمی بگیرید.

یافتن ترکیب مناسب برای هر تریدر متفاوت است. بنابراین مهم است که پیش از شروع استفاده از نماگر های تکنیکال (که بعداً به آنها خواهیم پرداخت) ، با اصول مقدماتی آشنا شوید.

طراحی کامپایلر و انواع تحلیل در آن (آموزش صفر تا صد)

هر فرد در حوزه برنامه نویسی حداقل یکبار از کامپایلر استفاده کرده است یا حتماً نام آن را شنیده یا خوانده است. آیا تا به حال به نحوه عملکرد یک کامپایلر فکر کرده اید؟ در این آموزش درباره طراحی ساختار یک کامپایلر بحث خواهیم کرد.

در اصل یک کد باید از سطوح متفاوتی عبور کند تا از یک زبان سطح بالا به زبان اسمبلی تبدیل شود و همه اینها در کامپایلر پنهان است.

شکل زیر نمودار پایه یک کامپایلر را نشان می دهد:

توی این پک فوق العاده، صفرتاصد مبانی برنامه نویسی رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! بدون هیچ کلاسی، با صفرتاصد مبانی برنامه نویسی اپلیکیشن بزن، پروژه محور یاد بگیر و حسابی پول در بیار!

همانطور که می بینیم یک کامپایلر در مجموع از 6 سطح مختلف تشکیل شده است. چهار مورد اول با هم گروه بندی شده اند و فرانت- اند (frontend) نامیده می شوند و دو قسمت آخر نیز با در یک گروه به عنوان بک- اند (backend) قرار می گیرند.

قسمت فرانت- اند هر گونه خطا در کد مانند خطاهای نحوی، دستور زبان یا لغوی را بررسی می کند در حالیکه قسمت بک- اند برنامه را با گروه بندی قسمت های کد برنامه را ساده کرده و آن را تولید می کند.

فرآیندهای داخلی کامپایلر

وقتی یک قطعه کد به هر زبانی بنویسیم و آن را کامپایل کنیم، اولین کاری که کامپایلر انجام می دهد این است که انواع خطا در کد را در تحلیل فرانت- اند بررسی می کند.

تحلیل لغوی در کامپایلر

وقتی یک کد زبان سطح بالا از تحلیل لغوی عبور می کند، جریانی از توکن ها ایجاد می شود اما قبل از توضیح آن باید با پیش پردازنده ها آشنا باشیم. وظیفه یک پیش پردازنده این است که با حذف فایل های هدر، جریان کاراکترها را فیلتر کند و سپس آن را به قسمت تحلیل لغوی بفرستد.

نکته: جریان کاراکترها چیزی نیست جز کاراکترهای صفحه کلید که در کد از آنها استفاده می کنیم؛ مانند:

اما توکن چیست؟

کد کوتاه زیر را در نظر بگیرید:

در اینجا هر کدام از قسمت های ؛a، =، 10، یک توکن هستند.

در اصل یک توکن بخش مهمی از کد است. چرا مهم است؟ چون کامنت ها و کاراکترهایی مانند فاصله یا خط جدید یا تب ها به عنوان توکن در نظر گرفته نمی شوند.

این توکن ها به جدول نماد منتقل می شوند. نقش جدول نماد به دست آوردن ویژگی های توکن ها یا متغیرها مانند نوع، اندازه ، محدوده و … است. جدول نماد به همه مراحل کامپایلر وصل است همانطور که در نمودار می بینیم.

پس از تبدیل همه کد ها به توکن ها به تحلیل نحوی فرستاده می شود.

تحلیل نحوی در کامپایلر

این قسمت بررسی می شود که آیا کد از لحاظ نحو (یا همان سینتکس یا ساختار گرامری) درست است یا خیر. در انواع تحلیل ها را بشناسیم اینجا یک تجزیه کننده استفاده می شود و خروجی آن یک درخت تجزیه است چونکه شبیه یک درخت می شود:

image

اگر خطایی در سینتکس کد وجود داشته باشد، در این مرحله خطا رخ می دهد.

تحلیل معنایی در کامپایلر

تحلیل معنایی درخت تجزیه را بررسی می کند و خطاهای معنایی را پیدا می کند. توجه داشته باشید که این تحلیل به ساختار نحوی اهمیتی نمی دهد اما بررسی می کند که آیا مقدار متغیر مطابق با نوع اعلان شده است، محدوده یک نوع داده خاص فراتر نمی رود یا اینکه متغیرها به درستی اعلان شده اند یا خیر.

تولید کد میانی در کامپایلر

این قسمت مرز وسط بین فرانت- اند و بک- اند است، کدی ایجاد می کند که توسط بک- اند قابل درک است یعنی یک کد مستقل از ماشین (مستقل از سیستم عامل). یک کد 3 آدرسه ایجاد می کند کد به 3 عبارت متغیر تقسیم می شود، یعنی اینکه که حداکثر 3 آدرس می تواند در یک دستور وجود داشته باشد، سپس آن را به 2 یا 3 خط کد تقسیم می شود.

تقسیم کد بالا به دو خط:

این یک کد 3 آدرسه به سطح بعدی یعنی قسمت بهینه سازی کد ارسال می شود.

بهینه سازی کد در کامپایلر

از اینجا قسمت بک- اند شروع می شود و بهینه سازی کد اولین مرحله از بک اند است. همانطور که از نام آن پیدا است، این قسمت کد را بهینه سازی می کند. چیز زیادی برای گفتن درباره آن وجود ندارد زیرا همه می دانیم بهینه سازی چیست. به عنوان مثال نماد + بسیار ساده تر از نماد * است، بنابراین:

کد بالا می تواند به کد زیر تبدیل شود:

تولید کد هدف در کامپایلر

در اینجا تولید کننده کد، نسخه بهینه شده از کد میانی را می گیرد و آن را به زبان ماشین مورد نظر لینک می دهد. کد میانی را به دنباله ای از کدهای ماشین با قابلیت مکان یابی مجدد ترجمه می کند. کد ماشین تولید شده همانند کد میانی عمل می کند.

علاوه بر جدول نماد یک مدیریت خطا نیز وجود دارد که به تمام مراحل متصل است و مسئول رسیدگی به خطاهای تشخیص داده شده توسط فرانت- اند است

در نهایت، کد اصلی نوشته شده به کد اسمبلی یا کد دستگاه تبدیل می شود.

آموزش ویدیویی طراحی کامپایلر در 9 جلسه

از انواع تحلیل ها را بشناسیم پیج Jamshid pirgazi: هر لینکی کار نکرد در بخش نظرات اعلام کنید تا مشکل رفع شود:

روندها و انواع خط روند (روند صعودی، روند خنثی، روند نزولی)

روندها و انواع آن (روند صعودی، روند خنثی، روند نزولی)

بازار هیچگاه در یک خط راست حرکت نمیکند و همیشه حرکاتی زیگزاگی دارد. برآیند حرکت امواج صعودی و نزولی در بازار را روند می گویند.

مفهوم روند به طور قطع یکی از اصول تحلیل تکنیکی بازار است. اغلب اصطلاحات رایجی از قبیل «همیشه در جهت روند معامله کنید» «هرگز با روند نجنگید» یا «روند دوست توست» را زیاد می‌شنویم.

پس لازم است وقتی را برای تعریف روند صرف کنیم و انواع آن را بشناسیم.

انواع روند قیمت

روند صعودی :

برآیند این روند افزایش قیمت است. در تشکیل آن کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی بالاتر است.

روند نزولی :

برآیند این روند کاهش قیمت است. در تشکیل آن کف ها از کفهای قبلی و سقف ها از سقفهای قبلی پایینتر است.

روند خنثی :

روند 1 روند

برآیند این روند خنثی است. در تشکیل آن کف ها و سقفها به صورت نامنظم شکل میگیرند. در مجموع صعود یا نزول قیمتی خاصی را در این روند شاهد نخواهیم بود.

مدت زمان روندها

علاوه بر اینکه روندها دارای سه جهت می‌باشد به سه دسته نیز تقسیم می‌شود:

1. روند بزرگ؛

2. روند متوسط؛

3. روند کوتاه

در حقیقت تعداد نامحدودی روند وجود دارد که در فعل و انفعال با یکدیگر هستند و روندهای کوتاهی که فقط چند دقیقه تا چند ساعت را در بر می‌گیرند گرفته تا روندهای بسیار بلندمدت 50 تا 100 ساله. به عنوان مثال داو روند یکساله انواع تحلیل ها را بشناسیم یا بیشتر را روند بزرگ نامیده است. داو مدت زمان روند متوسط را از سه هفته تا سه ماه می‌دانست و هر روند کمتر از سه هفته را نیز روند کوتاه می‌نامید.

هر روند می‌تواند جزیی از روند بزرگ بعدی محسوب شود. برای مثال روند متوسط می‌تواند یک تصحیح در روند بزرگ پس از خودش شناخته شود. در روندهای بزرگ صعودی به طور معمول روند قبل از ادامه مسیر صعودی خود، در حدود یک یا دو ماه خود را تصحیح می‌کند. این روند تصحیح نیز می‌تواند خود شامل روندهای کوتاه‌مدت‌تر که همان موج‌های صعود و نزولی کوتاه‌مدت هستند باشد.

فیلم روش رسم خطوط روند

در این ویدئو، نحوه رسم خط روند بصورت کاربردی به شما آموزش داده می‌شود.

اعتبار خط روند

اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد که توسط عوامل مختلفی سنجیده میشود:

1.شیب خط : هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.

2. تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند: هرچه تعداد برخورد به خط بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.

3. شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم: در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود.

4. بازه زمانی بررسی سهم: شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد. برای مثال سهم الف ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.